عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

پس از آفرینش آدم خدا گفت به او:
نازنینم آدم با تو رازی دارم اندکی پیش تر آی،
آدم آرام و نجیب آمد پیش، زیر چشمی به خدا می نگریست..
نازنینم آدم! قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید، یاد من باش که بس تنهایم..
!بغض آدم ترکید، گونه هایش لرزید به خدا گفت:
من به اندازه گلهای بهشت، به اندازه عرش، نه نه من به اندازه تنهاییت ای هستی من دوستدارت هستم....
آدم کوله اش را برداشت، راهی ظلمت پر شور زمین.. طفلکی بنده غمگین؛آدم..
در میان لحظه جانکاه هبوط زیر لبهای خدا باز شنید:
نازنینم آدم! نه به اندازه تنهایی من، نه به اندازه عرش، نه به اندازه گلهای بهشت که به اندازه یک دانه گندم تو فقط یادم باش...
نازنینم آدم، مبری از یادم!!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی