عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

سفره خالی

یاد دارم در غروبی سرد سرد ...

میگذشت از کوچه ما دوره گرد ..

 داد میزد کهنه قالی میخرم ...

دست دوم جنس عالی میخرم...

کاسه و ظرف سفالی میخرم....

گر نداری کوزه خالی میخرم...

اشک در چشمان بابا حلقه بست ...عاقبت آهی کشید بغضش شکست...

.اول ماه است و نان در سفره نیست...

ای خدا شکرت..ولی این زندگیست؟؟؟

بوی نان تازه هوشش برده بود...

اتفاقا مادرم هم روزه بود...

خواهرم بی روسری بیرون دوید...گفت آقا سفره خالی میخرید؟؟؟؟....

  • ۹۳/۰۸/۱۶
  • مرتضی زمانی

خدا

داستانک

عشق فقط خدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی