عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

داستانک معنوی



🐣پسربچّه ای پرنده ی زیبایی داشت.


او به آن پرنده بسیار دلبسته بود.


حتّی شبها هنگام خواب ، قفس آن پرنده


را کنار رختخوابش می گذاشت و می خوابید.


اطرافیانش که از این همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند ،

از پسرک حسابی کار می کشیدند.


هر وقت پسرک از کار خسته می شد و نمی خواست کاری را انجام دهد او را تهدید می کردند که الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند کرد و پسرک با التماس می گفت : نه ، کاری به پرنده ام نداشته باشید هر کاری گفتید انجام می دهم .

🐤تا اینکه یک روز صبح برادرش او را صدا زد که برود از چشمه آب بیاورد و او با سختی و کسالت گفت : خسته ام و خوابم میاد ، برادرش گفت : الان پرنده ات را از قفس رها می کنم ، که پسرک آرام و محکم گفت : خودم دیشب آزادش کردم و رفت !
حالا برو بذار راحت بخوابم .
که با آزادی او خودش هم آزاد شد .

✅  این حکایت ، حکایت همه ی ما است .


تنها فرق ما ، در نوع پرنده ای است که به آن دلبسته ایم .


پرنده ی بسیاری پولشان ،

پرنده ی  بعضی قدرتشان ،

پرنده ی برخی موقعیّتشان ،

پرنده ی پاره ای زیبایی و جمالشان ،

پرنده ی عدّه ای مدرک و عنوان آکادمیک و حوزوی شان ،

 و خلاصه پرنده ی جمعی شیطان و نفس ،


 هر کسی را به چیزی بسته اند و ترس  رها شدن از آن ،

سبب شده تا دیگران و گاهی نفس امّاره ی خودمان از ما بیگاری کشیده و ما را رها نکنند .


به همین جهت قرآن کریم (اعراف /١٥٧) پیامبر ص را آزاد کننده معرفی می کند و می فرماید :

او آمده است تا شما را از همه ی وابستگی ها آزاد کند و مزه آزادی واقعی را به شما بچشاند .



بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیاد عمر بر بادست


غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست


چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست


که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین

نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست


تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتادست


نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

که این حدیث ز پیر طریقتم یادست


غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست


رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو در اختیار نگشادست


مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که این عجوز عروس هزاردامادست


نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل بی دل که جای فریادست


حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ

قبول خاطر و لطف سخن خدادادست


حافظ


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


نظرات (۱)

  • سیّد محمّد جعاوله
  • احسنت
    خوب و آموزنده

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی