عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زلزله» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

http://rozup.ir/up/lorpatough/wp-content/photo/instagram/4/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87%20%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7%20%2815%29.jpg


حد مهربونی خدا نسبت به ما بی نهایته.

خدا تنها کسی است که طلب نکرده، می بخشه.


به سراغش نرفته، عطا می کنه، و بی توقع دوست مون داره.


خیلی ها روز و شب شون بی خداست.


اما خدا حواسش به اون ها هم هست.


خورشید ،ماه،شب ،روز، خنده، هوا، روزی، سلامتی و......


هنوز خیلی چیزها برای اون ها هم هست.

خدا مخلوقی را به جرم بی خدایی پس نمی زنه


محروم نمی کنه.نابود نمی کنه.حتی رها هم نمی کنه.

محبت خدا به ما مثل و مانند نداره.


از سمت خداوند هر لحظه «سلام» می رسه به ما.


نفس به نفس


ما چه قدر پاسخ گوی سلام عاشقانه خداییم!!!


امروز تلاش کنیم با هر نفس، در هر عمل، پاسخ گوی سلام خدا باشیم.

هر جا لبخندی هدیه کنیم
دلی شاد کنیم❤️
سلام خدا را پاسخ گفته ایم.



عشق خداست و خداوند عشق است

جایی که عشق باشد
قطعا خداوند
در آنجا حضوری آشکارا دارد.
پس به انسانها
بیشتر و بیشتر عشق بورزید
و هر چه مشتاق تر عاشق آنها باشید.
عشق خود را از طریق خدمت به مردم ابراز نمایید.

عبادت یعنی خدمت به خلق خدا


خداوند به جبرئیل گفت :
آنچه آدمی را سیر می کند نان نیست نور است
و نور تنها نزد من است
نور نه در فانوس است نه در شمع
نه در ستاره و نه در ماه
سفره ای پهن کن و بر آن نور و عشق و هدایت بگذار
و گفت:هر کس بر سر این سفره بنشیند سیر خواهد شد

سفره خدا گسترده شد از این سرجهان تا آن سوی هستی
اما آدمها آمدند و رفتند,,,
از وسط سفره گذشتند و بر نور و عشق و هدایت پا گذاشتند
آدمها گرسنه آمدند و گرسنه رفتند
گاهی فقط گاهی کسی بر سر این سفره نشست
و لقمه ای نور برداشت و جهان از برکت همان لقمه روشن شد .
گاهی فقط گاهی کسی تکه ای عشق برداشت و جهان از همان
لقمه روشن شد .
گاهی فقط گاهی کسی جرعه ای از هدایت نوشید و هر که
 او را دید چنان سرمست شد که تا انتهای بهشت دوید .

سفره خدا پهن است اما دور آن هنوز چه خلوت است.
میکائیل نان قسمت می‌کند. آدم ها چنگ می‌زنند و نانها را از او می‌ربایند.
میکائیل گریه می‌کند و می‌گوید: کاش می‌دانستید،
کاش می‌دانستید که نور از نان بهتر است,,

_ عرفان نظرآهاری

خدا همینجاست کنار من و تو

خدا را که نباید فقط در آسمان ها به دنبالش گشت!

می شود خدا را در همین جا میان آدم ها پیدا کرد...
در دل کسی که امید را به زندگیِ ناامیدی بر می گرداند.

در چشمان کسی که خنده را به جای غم در دل ها می نشاند.

در دستان کسی که از بزرگی و مهربانیش گره از کار خیلی ها گشوده...

و در قلب و روح خیلی ها که قد خوبی هایشان به بلندای آسمان است.

آری...

خدا را می شود همه جا دید و احساس کرد..



وقتی واژه خدا را بر زبان می رانی،

گویی به چیزی دور و دست نیافتنی اشاره می کنی.

و قرنهاست که می گویند « خدا چیزی در آن بالا، در آسمان دور دور است. »

اما وقتی می گویی « عشق » به چیزی اشاره می کنی که به قلب بسیار نزدیک است.

مبلغان همواره کوشیده اند تا ثابت کنند خدا در دور دست هاست،

زیرا اگر خدا در دوردست ها باشد آنان می توانند خود را نماینده و واسطه او معرفی کنند.

وقتی واژه « خدا» را بکار می بری، گویی از یک شخص سخن می گویی.

خدا محدود و معین می شود. اما

« عشق » یک شخص نیست.

یک کیفیت، یک حضور، یک بوی خوش است.

نه بوی خوش یک گل، بلکه بسیار نامحدودتر، بی کران تر و نا متناهی تر.

وقتی می گویی « خدا » به تو احساس ناتوانی دست می دهد: « چه کار کنم؟ »

اما زمانی که پای عشق در میان است می توانی کاری در مورد آن انجام دهی.

طبیعت ذاتی تو عشق ورزیدن است.

  بنابراین آموزش من دور محور « عشق » می چرخد.

من می گویم: « عشق همان خداست. »

داستان کوتاه
جهانگردی به دهکده ای رفت تا

زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد

در اتاقی ساده زندگی می کند.

اتاق پر از کتاب بود و

غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید:
 لوازم منزلتان کجاست؟
زاهد گفت:
مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم.




وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ
.
او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و بدیها را میبخشد،

و آنچه را انجام میدهید میداند.

سوره شورى آیه ۲۵


شمارش نعمتهای خدا خارج از توان بشریت است,

اما گاهی نعمتهایتان را بشمارید, قلب سپاسگذار,

لذت عشق و خوشبختی بیشتری را جذب میکند!


کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛

جز او، کسی آنها را نمی‌داند.

او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛

هیچ برگی (از درختی) نمی‌افتد،

مگر اینکه از آن آگاه است؛

و نه هیچ دانه‌ای در تاریکیهای زمین،

و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد،

جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.

سوره انعام ایه 59

زندگی بافتن یک قالیست

نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده

تو در این بین فقط می بافی

نقشه را خوب ببین

نکند آخر کار

قالی زندگی ات را نخرند !


محاسبه داشته ها و نداشته ها

یکى، در پیش بزرگى از فقر خود شکایت می‏کرد و سخت مى‏ نالید .
گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ 


گفت: البته که نه . دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمى‏کنم.

گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مى‏کنى؟
گفت: نه .
گفت: گوش ودست و پاى خود را چطور؟
گفت: هرگز .

گفت: پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است .
باز شکایت دارى و گله مى‏کنى؟
!بلکه تو حاضر نخواهى بود که حال خویش را با حال بسیارى از
 مردمان عوض کنى و خود را خوش‏تر و
خوش بخت‏ تر از بسیارى از انسان‏هاى اطراف خود مى‏ بینى . 
پس آنچه تو را داده ‏اند، بسى بیش‏تر از آن است که دیگران را داده ‏اند و
تو هنوز شکر این همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیش‏ترى هستى!


مردی درحالیکه به قصرها و خانههای زیبا


مینگریست به دوستش گفت:

«وقتی این همه اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم.»

دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت:

«وقتی این بیماریها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم!»


به نام خداوند بخشنده مهربان


هنگامى که زمین شدیدا به لرزه درآید، (1)

و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد! (2)

و انسان مى‏گوید: «زمین را چه مى‏شود (که این گونه مى‏لرزد)؟!» (3)

در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو مى‏کند؛ (4)

چرا که پروردگارت به او وحى کرده است! (5)

در آن روز مردم بصورت گروه‏هاى پراکنده (از قبرها)

خارج مى‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود! (6)

پس هر کس هم وزن ذره‏اى کار خیر انجام دهد آن را مى‏بیند! (7)

و هر کس هم وزن ذره‏اى کار بد کرده آن را مى‏بیند! (8)

(سوره زلزال)

********************************

عشق فقط خدا

  • مرتضی زمانی