عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

پیرمرد روستا زاده ای بود که یک اسب و یک پسر داشت...

روزی اسب پیرمرد فرار کرد..همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیرمرد آمدند وگفتند:عجب شانس بدی داری که اسبت فرار کرد..پیرمرد جواب داداز کجا میدانید این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی من؟همسایه ها با تعجب جواب دادند:معلومه که این از بدشانسیه...

هنوز یک هفته از این ماجرا گذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت..همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند و گفتند عجب اقبال بلندی داری که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت پیرمرد پاسخ داد از کجا میدانید این از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی؟

...فردای آن روز اسب های وحشی پسر پیرمرد را زیر گرفتند و پایش را شکستند...همسایه ها بار دیگر آمدند و گفتند عجب شانس بدی و کشاورز پیر گفت از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی من؟...وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند خوب معلومه این از بدشانسی تو بوده پیرمرد کودن...

چند روز بعد نیروهای دولتی برای سرباز گیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند..پسر پیرمرد بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد...همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند و باز گفتند عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد وپیرمرد  باز گفت از کجا میدانید که...؟

.

.


....شانس نام مستعار خداست آنجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد... 


  • ۹۳/۰۸/۱۶
  • مرتضی زمانی

خدا

داستانک

عشق فقط خدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی