**************************************************************
تو ای انسان/بدان همواره این آغوش من باز است
شروع کن، یک قدم با تو/تمام گام های مانده اش با من!

***************************************************

*******************************************************************
إنی أستودعک قَلبـــ♥ـــی
فلا تَجعل فیه أحدٌ غیرکــــــــــــ...
خدایـــــا...
قَلبَــــ♥ــم را بِه تـــــــــو می سِپارَم
پَس دَر آن هیچ کَســـــــــی جز خـــــــــودِت را قَرار نَده...

************************************************************
دلنوشته...
یه روزی.... یه جایی.... یه ساعتی.... میگی خدایا ممنون که اون دعامو برآورده نکردی!!!
***************************************************************

************************************************************
وعشق تنهاخداست
آموخته ام که وقتی ناامیدمی شوم
خداباتمام عظمتش
عاشقانه انتظارمی کشد دوباره به رحمت او امیدوارشوم
آموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم
خدابرایم بهترش رادرنظرگرفته
آموخته ام که زندگی دشواراست
ولی من ازاوسخت ترم...
******************************************
حکیم گفت : چشماتونو ببندید .. بعد از اینکه چشماتونو باز کردید ، اولین چیزی که میبینید اون خداست ..
اولین چیزی که میبینیم ، نور است و بعد از آن اجسام ..
الله نور السماوات و الارض ...
کجا او گردد از عالم هویدا ؟
آخرین هم خداست .. وقتی تمام چیزها از میان رفتند ، تنها چیزی که باقی میمونه ، خداست ..
جمال ِ صورت یوسف ز وصف بیرون است
هزار دیدۀ عاشق به وام خواه به وام ...
**************************************************

حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند….. !!!
************************************
خدایا ...
تو را عبادت می کنم نه بخاطر اینکه از جهنمت می ترسم ....
و یا ....
نه بخاطر رسیدن به بهشت ....
تورا عبادت می کنم ....
چون لایـــق عبادت کردنــــی ....
**********************************************
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی،
یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم،
تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟
رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را.
با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان.
رهایت من نخواهم کرد.
******************************************
هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد
چون گداییست که حاجت ز گدا می طلبد
****************************************

*************************************************************

گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار
*************************
