عدالت علی(ع) برای عده ای سخت و غیر قابل تحمل بود اما...
زمان خلافت امام على (ع) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندى در نزد یک مرد مسیحى پیدا شد.
على (ع) او را به #محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است،
نه آن را فروختهام و نه به کسى بخشیدهام و اکنون آن را در نزد این مرد یافتهام.
قاضى به مسیحى گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مىگویى؟
او گفت: این زره مال خود من است و درعینحال گفته مقام خلافت را تکذیب نمىکنم
(ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد).
قاضى رو کرد به على (ع) و گفت:
تو مدعى هستى و این شخص منکر است، الان شما باید شاهد بر ادعای خود بیاورى.
على (ع) خندید و فرمود: قاضى راست مىگوید،
اکنون مىبایست که من #شاهد بیاورم، ولى من شاهد ندارم.
قاضى روى این اصل که مدعى شاهد ندارد،
به نفع #مسیحى حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد.
مرد #مسیحى که خود بهتر مىدانست که زره مال کیست،
پسازآنکه چند گامى پیمود وجدانش #مرتعش شد و برگشت، گفت:
این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست،
از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از على (علیهالسلام) است.
طولى نکشید او را دیدند مسلمان شده و
با شوق و ایمان در زیر #پرچم على (ع) در جنگ نهروان مىجنگد.
الامام على، صوت العداله الانسانیه، صفحه ۶۳
***************************************