میگویند روزی ملا به همسرش گفت برایم شیرینی درست کن که تعریف آن را از ثروتمندان زیاد شنیده ام..
همسرش میگوید:آرد گندم نداریم..
ملا میگوید:آرد جو استفاده کن!
همسرش میگوید:شیر هم نداریم..
ملا میگوید:به جایش آب بریز!!
همسر ملا میگوید:شکر نداریم..
ملا میگوید:شکر نمیخواهد!!!
همسر ملا دست به کار میشود و به اصطلاح با آرد جو و آب شیرینی میپزد!
ملا بعد از خوردن قیافه اش در هم میرود ومی گوید:
چه ذائقه بدی دارند این ثروتمندها!!!
حالا ببینید حکایت بسیاری از ما وقتی میخواهیم به موفقیت برسیم..
به ما میگویند کینه ها را از دلت بیرون بریز که نزدیکترین راه خوشبختی رها شدن است..
میگوییم:یکی از دلائلی که میخواهم موفق باشم کم کردن روی بعضی هاست!! این یکی را بیخیال!!!..
به ما میگویند:هرچه را در زندگیت لازم نداری از زندگیت خارج کن تا روح طراوت وسعادت در زندگیت جریان یابد.
پاسخ میدهیم وقتی به ثروت رسیدم هر آنچه نیاز دارم تهیه میکنم !!
میگویند ورزش کن که برای زندگی سعادتمند به نشاط و سلامتی نیاز داری میگوییم: هنگامی که موفق شدم و پول کافی بدست آوردم بهترین امکانات ورزشی رو تهیه میکنم!!!!
آنوقت همانگونه که ملا به نان شیرینی نگاه میکرد ما هم به نانی که برای موفقیت خود درست کردیم نگاه میکنیم و میگوییم:
چه دل خوشی دارن بعضیا!!!!