گاهی خیال می کنم از من بریده ای
بهتر ز من برای دلت برگزیده ای
از من عبور می کنی و دم نمی زنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای
یک روز می رسد که به آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای
بگرفت دُم مار را یک خارپُشت اندر دهن
سر درکشید و گِرد شد مانند گویی آن دَغا
آن مار ابله خویش را بر خار میزد دم به دم
سوراخ سوراخ آمد او از خود زدن بر خارها
بی صبر بود و بیحیل ،خود را بکشت او از عجل
گر صبر کردی یک زمان رستی از او آن بدلِقا
بر خارپشتِ هر بلا ،خود را مزن تو هم هلا
ساکن نشین وین وِرد خوان جاءَ القَضا ضاقَ الفَضا
فرمود رب العالمین با صابرانم همنشین
ای همنشین صابران افرَغ عَلَینا صَبرَنا
رفتم به وادی دگر باقی تو فرما ای پدر
مر صابران را میرسان هر دم سلامی نو ز ما
سنگین ترین وزنه دنیا
از آقای رضا زاده پرسیده بودند
بالاترین وزنه چندکیلو هستش که یه نفر بزنه
بهش بگن پهلوان؟
درجواب گفتند بالاترین وزنه
یه پتوی 400یا500گرمی هستش
که صبح باید بلند کنیم
تا نماز صبح یا نماز شب رو بخونیم
هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کنه
بهش میگن پهلوان...
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی...
باران به تو خواهد گفت کجا کاشته ای... پس خیر را بکار
در هر زمینی...و زیر هر آسمانی... و برای هر کسی...
تو نمی دانی کجا آن را خواهی یافت!
کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند...
اثر زیبا باقی می ماند
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد...
به حدی گرانے ، که فقط خدا
توان خریدت را دارد...
پس خود را به قیمت حسرتے تلخ،
به تاراج مده . . .
ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ مراقبم باش
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، افتادن از چشمان توست
کمکم کن ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ هم ﺗﻮ ﺭﺍ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤـﺎﺟـﺎﺕ ﻣﻲ دانم،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ آرزوهایم ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...
ﻫﻨﻮﺯ هم تو را پناه بی پناهان ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ پناهم ندهی
ﻣﻦ تمام ﺍﻣﻴـﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ
ای که از همه نسبت به من دلسوزتری
پروردگارت را در دل خود
از روی تضرِِِع و خوف و آهسته و آرام
صبحگاهان و شامگاهان یاد کن!
و از غافلان مباش
اى فرزند، دنیا میخواهی نماز شب بخوان،
آخرت میخواهی، نماز شب بخوان
«سفارش آیت الله قاضی به شاگرد خود»
گر میان مُشک تن را جا شود
روزِ مردن گند او پیدا شود
مُشک را بر تن مزن،بر دل بمال
مُشک چه بُوَد؟ نام پاک ذوالجلال
خـــدایــــا
بـه آنـچـه ڪه دادی تـشـڪـر
بـه آنـچـه ڪه نـدادی تـفـڪر
بـه آنـچـه ڪه گـرفـتـی تـذڪر
ڪـه : داده ات نــعـمـت
نـداده ات حـڪمـت
و گـرفـتـه ات عـبـرت اسـت
خداجونم یه حسی بهم میگه خیلی ازت دور شدم
میدونم تقصیر خودمه ، اما تو خیلی بزرگی
یه کاری کن این فاصله از بین بره
خداجونم نمیخوام دیگه از دستت بدم
درسته من لیاقت چون تویی را ندارم
اما با تو بودن خیلی حس خوبیه
دیگه هیچوقت نمیخوام ازت دور بشم
هیچ وقـــت!!!
هیچ وقــــــــــت!!!
هیچ وقــــــــــــت!!!
«ملا فتح اللَّه کاشانى» در تفسیر منهج الصادقین،نقل می کند:
در زمان «مالک دینار» جوانى از زمره اهل معصیت
و طغیان از دنیا رفت. مردم به خاطر آلودگى
او جنازه اش را تطهیر نکردند، بلکه در مکان پست و
پر از زباله ای انداختند و رفتند.
شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالى به مالک دینار
گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و کفن
در گورستان صالحان و پاکان دفن کن. عرضه داشت: او از
گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با
چه وسیله مقرّب درگاه احدیّت شد؟
جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:
یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ.
اى که دنیا و آخرت از اوست،
رحم کن به کسى که نه دنیا دارد نه آخرت.
مالک،کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم؟ و
کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوردیم؟»
*************************************