دوستان و همراهان عزیز وبلاگ عشق فقط خدا
از امروز قسمتی با موضوع ( دلنوشته )
رو ایجاد کردم تا متن های خودمونی بین خدا و
بنده هاشو اینجا درج کنم هر دوستی که
دلنوشته ای خوب و تاثیر گذار داشته باشه
میتونه در قسمت تماس با من برا وبلاگ بفرسته
تا در این قسمت در صورت رضایتش با نام خودش
درج بشه منتظر نظرات و مطالب خوبتان در این زمینه هستم
با تشکر مدیر وبلاگ
مرتضی زمانی
********************
توو اوج درگیری
دستامو میگیری
وقتی حواسم نیست
نزدیکتر از پیرهن
یا از رگ گردن
غیر از تو واسم نیست
وقتی حواسم نیست
من عاشقت شدم ، با تموم قلبم با تموم وجود
احساس من نسبت به تو کم شدنی نبود
دوست داشتنت خدا همیشه واسه من عین عبادته
با تو آرومم و خیالم یک عمر راحته ، با تو
دلم که میلرزه ، میترسه یک لحظه ، بشم فراموشت
اما تو محکمتر میگیری تا آخر ، منو توو آغوشت
نشم فراموشت
من عاشقت شدم ، با تموم قلبم با تموم وجود
احساس من نسبت به تو کم شدنی نبود
دوست داشتنت خدا همیشه واسه من عین عبادته
با تو آرومم و خیالم یک عمر راحته ، با تو...
توو
بنام آفریننده عشق
تقدیم به زیباترین عشق
خداوندا چنانم توبه ده تا نافرمانیت نکنم و تا زنده و پاینده ام داشتی
نیکی و نکوکارییت را روزان و شبا ن به من الهام فرمای
ای پروردگار جهانیان خداوندا
هرگاه با خود گفتم مهیا و آماده باشم برای نماز و در
پیشگاهت به راز و نیاز پردازم کسالت بر من غالب شد و چون به نماز ایستادم
حال نیایش از من ربوده شد آنگاه که به راز و نیاز پرداختم..........
مرا چه دردیست که
هرگاه با خود گفتم نهاد خود از آلودگیها رفته ام و درونم به
سامان آورده ام و نزدیک است به مقام توبه کاران رسم
آزمایشی سخت گریبانگیرم شد
که پایم بلغزانید و میان من و خدمتگزارییت مانع شد
سرورا
شاید تو مرا از درگاهت رانده و از خدمتت دور کرده باشی
یا شاید مرا در زمره سبک شمارندگان حقت یافته و به دور دستم افکنده ای
یا شاید مرا در شماردروغ زنان دیده و کنارم زده ای
یا شاید مرا در شمار نا سپا سا ن نعمت هایت یافته و محرومم ساخته ای
یا شاید مرا همدم بیکارگان دیده و به ایشانم وا گذاشتی
یا شاید دوست نداشتی که نیایشم شنوی و از درگاهت دورم کرده ای
یا شاید به واسطه بی پروا یی و گستاخیم کیفر دادی
یا شاید.........
.
.
.
کریما اگر اینک از من درگذری بجاست
که تو از گناهکاران پیش از من نیز در گذشتی
زیرا که پروردگارا بزرگواری تو برتراز کیفر دادن تقصیرکاران
و من به فضلت امیدوارم و بسویت گریزان
و من انجام هر وعده ای که از عفو و چشم پوشی به
نیک گمانانت داده ای را خواهانم
به لطف رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم
ای مهربانم سلام
مدت هاست آسمانت را با من تقسیم کرده ای
که هر بار که به آن نگاه می کنم
یاد پاکی سرشار وجود تو بیفتم
و سعی کنم هم چون تو پاک باشم
مدت هاست زمینت را با من تقسیم کرده ای
که هر بار که به گردش آن فکر می کنم
یاد کوچک بودن خودم در مقابل تو بیفتم
و آب هایت را که مرا یاد حرف های زلال تو می اندازد
نازنینم من بی تو هیچم
همه چیز تویی و یاد تو
تو به دست های کوچکم نگاه کن و به پیکر نحیفم
مرا یارای ایستادن در برابر هیچ نیست
مگر تو مرا یاری کنی
به امید توست که سر از خاک برمی کشم
و قدم بر خاک می نهم
خدای من راه من بی تو
به بی راهه می کشد مرا دریاب
در قلبم دردی است به ژرفای ابدیت که درمانش تنها تویی
از همه روگردان شده ام
و چه خوش لحظه ایست که همه هستند
و هیچکس کس نیست
و تنها کس تویی
شیرین ترین رویا
در این سرگردانی
هر موجی مرا به صخره ای می سپارد
روح من عاشقانه از آن توست
پس دست هایم را دریاب
دستانی که عمریست به سوی تو گشوده شده
و هرگز خالی از دست های تو نبوده است
گل بی خار صدایم کن
که مست بوی توام و بی تو در ناکجای ذلت اسیر
شنیده ام تو کوچکترین نجواها را هم شنیده ای
پس به فریادم برس
که فریاد من طنین غمگین ترین
آوای مادری است که کودکش را می جوید
و نگاه حیران کودکی است که پناه می جوید
از هرچه مهربانی است که همه از آن توست
دوستت دارم
و شیدایی تو را دستمایه خود کرده ام
بر این دار و ندار کوچک عشق آن چنان بیفزا
که از هرم نفس هایم بسوزم
و باز شیدایی از سر گیرم
تا روزی که از من جز تو هیچ نباشد
دوستت دارم خدام
گفتم:چقدر احساس تنهایی می کنم
گفت:*فانی قریب*
" من که نزدیکم"(بقره/186)
گفتم:تو همیشه نزدیکی من دورم کاش می شد به تو نزدیک شوم
گفت: واذکر ربک فی نفسک تضرعآ وخیفة و
دون الجهر من القول بالغدو و الاصال *
"هر صبح وعصر پروردگارت را
پیش خودت با تضرع و خوف و با صدای آهسته یاد کن"(اعراف/؟؟؟)
نا خواسته گفتم: الهی وربی من لی غیرک
گفت:* الیس الله بکاف عبده*
"خدا برای بنده اش کافیست"(زمر/؟؟)
گفتم در برابر این هنه مهربانیت چه کنم؟
گفت:*یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرآ کثیرآ و
سبحوه بکرة واصیلآ هو
الذی یصلی علیکم و
ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمومنین
رحیمآ*
"ای مومنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح وشب تسبیحش کنید
او کسی است که
خودش و فرشته هایش برشما درود می فرستند
تا شما را از تایکیها به سوی نور
بیرون برند
خدا نسبت به مومنین مهربان است."(احزاب/؟-؟)
گفتم:غیر از تو کسی را ندارم
گفت: *نحن اقرب الیه من حبل الورید*
"از رگ گردن به انسان نزدیکترم."(ق/16)
به چی دل خوش کنم ، چی دارم که با اون ثابت کنم دوستت دارم خدا
گفتی باید نماز بخونی ، واحب کردی من نماز بخونم ، با خودم
می گفتم شاید دارم یه جوری ناچیز از تو تشکر می کنم ،
ولی فهمیدم نماز رو دادی برای سلامتی خودم ،
ای خدا تو چقدر عاشق بندگانت هستی ،
ای خدای من چگونه تشکر کنم از تو ، زبانم قاصر است ،
تک تک اذکار که به من یاد دادی به من انرژی مثبت می دهد ،
تو تشکر نمی خواستی ،
تو سلامتی من را می خواستی ،
خدای بزرگ و مهربانم دوستت دارم
اگرچه آن هم با زبان است ولی من به بزرگی و مهربانیت امید دارم
و اینک نامه ای از طرف خدا
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم
و امیدوار بودم که با من حرف بزنی حتی برای چندکلمه.....
نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد
از من تشکر کنی.
صبحانه خوردی و حواست به من نبود ( که ماه رمضان است )
سپس متوجه شدم که خیلی مشغولی
مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی
و قراری که با دوستت در دانشگاه داشتی.
وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی
فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی
و به من بگویی : سلام؛
اما تو خیلی هراسان بودی.....
یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و
برای مدت نیم ساعت کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.
بعد دیدمت که از جا پریدی.....
خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی ؛ اما....
...به طرف موبایلت دویدی
به پیامهای دوستانت جواب دادی و ایمیل و فیس بوکت را چک کردی
تا از آخرین اخبار و شایعات با خبر شوی.
تمام روز با صبوری منتظر بودم...
با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم
که اصلاً وقت نداشتی بامن حرف بزنی
متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،
شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،
سرت را به سوی من خم نکردی
تو غروب به خانه رفتی و
به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.
بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی
شبکه های ماهواره را یکبار بررسی کردی
و در حال خوردن چیپس و تخمه به نظاره نشستی......
نمی دانم شبکه های ماهواره را دوست داری یا نه؟
در آن چیزهای زیادی نشان می دهند
و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛
در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...
باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم
و تودر حالی که تلویزیون را نگاه می کردی ، شام خوردی؛
و باز هم با من صحبت نکردی.
موقع خواب...،
فکر می کنم خیلی خسته بودی....
بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی
به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.
اشکالی ندارد......
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت
و برای کمک به تو آماده ام.
من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.
حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور بادیگران صبور باشی.
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.
منتظر یک سر تکان دادن...
دعا ، فکر ، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.
خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.
خب ، من باز هم منتظرت هستم؛
سراسر پر از عشق تو...
به امید آنکه شاید امروزکمی هم به من وقت بدهی.
آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟
اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت دارم.
روز خوبی داشته باشی...
دوست و دوستدارت : خدا
*************************************
عشق فقط خدا