با عشق...
از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !
دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟...
با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه ... دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود
چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شود
عشق فقط خدا
مولانا
********************
حرف دل
✳لپ تاپم رو روشن کردم و افتادم توی کوچه پس کوچه های اینترنت.
چندتاکوچه روکه دورزدم،یهو دیدم آژیرآنتی ویروس به صدادراومد،فهمیدم
ویروس گرفته.
سریع ویروس رواز بین بردم تابه سیستمم،آسیبی نرسونه ...
کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم.
البته ازاون خنده ها
"خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است"!
باخودم گفتم: کاش اینقدر که هوای لپ تاپت رو داری،هوای خودتم داشتی..
کاش وقتی گناه میکردی و آژیر دلت داد میزدکه:خطر..خطر..!!
دلم به حال خودم سوخت...!!
تازه فهمیدم خیلی وقته گناهها، آنتی ویروس دلم رو هم خفه کردند..!
نمی دونم چی بگم...!!؟
اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس دلشون اورجیناله و
هر روز با وصل شدن به خدا آپدیتش میکنن.
خوش به حال اونایی که هر شب خودشون روچک می کنن واگر گناهی
ناخواسته وارددلشون شده با آنتی ویروس استغفار نابودش میکنن...
امروز،آنتی ویروس لپ تاپم بهم درس بزرگی داد:
یه آنتی ویروس جدید خریدم به نام " استغفار "
ازته دل گفتم:
"استغفرالله ربی و اتوب الیه..
***************************
حدیث قدسی
یه حدیث قدسی هست که آدمو ازخجالت آب میکنه...
الله تعالی عزوجل:
"یا مطلقا فی وصالنا،ارجع. و یا محلفا علی هجرنا،کفر.
انما ابعدنا ابلیس لانه لم یسجد لک،فواعجبا،کیف صالحته و هجرتنا"
میدونی یعنی چی؟
فرض کن یه رفیقی داری که عاشقشی و خیلی دوستش داری.
براش همه کار میکنی.
مثلا یه روز تو خیابون راه میری و میبینی یه نفر داره با رفیقت دعوا میکنه،
و شما میری جلو و برای دفاع از دوستت،ب
ا اون طرف دعوا میکنی کتک کاری میکنی و
دیگه باهاش قهر میکنی.چون دوستت رو زده.
اما بعداز چندروز میبینی دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و
میگه و میخنده.چه حالی پیدامیکنی؟
به دوستت میگی بابا من بخاطر تو با اون دعوا کردم و حالا تو رفتی
با اون رفیق شدی و خوش میگذرونی؟!!
آره.قضیه ما و خدا هم همینطوره.معنی حدیث بالا همینه.
خدا میگه من شیطان رو بخاطر اینکه بر تو سجده نکرد
از خودم روندم.اما تو حالا رفتی با
اون دوست شدی و منو ترک کردی؟!
"ای کسی که وصال ما را ترک کرده ای،برگرد.
و ای کسی که بر جدایی از ما سوگند خورده ای، سوگند خود را بشکن.
ما ابلیس را برای این از خود راندیم که بر تو سجده نکرد...😔
**********************************
دنیا برای مومن
بودن کشتی درآب خطرناک نیست..
اما بودن آب درکشتی خطر داره..!
بودن موءمن دردنیا خطرناک نیست..
اما بودن دنیا درقلب موءمن خطرداره. !
***************************
دفتر مشق زندگی
پدری، دفتر مشق فرزندش رو که
خیلی تمیز و مرتب بود نگاهی کرد و گفت:
فرزندم! چرا توی این دفتر، حرفای زشت ننوشتی؟
چرا کثیفش نکردی؟
چرا خط خطیش نمیکنی؟
پسر با تعجب گفت!!
بابااااا ! چون معلم هر روز نگاه میکنه و نمره میده.
پدر گفت: آفرین! دفتر زندگیت رو مثل این دفتر، پاک نگه دار،
چون معلمی هست و هر لحظه داره نگاه میکنه و بهت نمره میده!
ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری؟ « آیا انسان نمیدونه که خدا داره می بینه؟ » علق/۱۴
وضعیت دفتر ما چطوره؟؟
*****************************
پادشاهی درویشی را به زندان انداخت
نیمه شب خواب دید که بیگناه است
پس او را آزاد کرد،
پادشاه گفت حاجتی بخواه
درویش گفت :
وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا از بند رها کنی،
نامردیست که از دیگری حاجت بخواهم
*********************************************
مراقب امیدمان باشیم
حراج وسایل شیطان !!!
روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و
وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی،
خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟
شیطان گفت : این نا امیدی است...
شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟
شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است !؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان
رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است
،مراقب "امیدمان"باشیم
********************************************************************
اعجاز قرآن
دانشمند مسلمان مصری دکتر عبد الباسط محمد توانست با
ساختن قطره ی چشم برای درمان آب مروارید با الهام گرفتن از
سوره یوسف به دو مجوز اختراع بین المللی یکی از آمریکا و دیگری از اروپا دست یابد.
دانشمند مسلمان مصری دکتر عبد الباسط محمد سید پژوهشگر
مرکز ملی تحقیقات وابسته به وزارت پژوهش علمی و فناوری مصر یک
روز صبح هنگامی که در حال تلاوت سوره ی یوسف علیه السلام بود
آن قصه ی عجیب وی را به تأمل واداشت و شروع به تدبر در آیات قرآن کریم کرد
که داستان توطئه ی برادران یوسف علیه السلام و سرنوشت پدر آن حضرت را
بیان میکرد و اینکه چگونه چشمان حضرت یعقوب کور شد و دچار آب مروارید گردید
و سپس چگونه خداوند متعال به واسطه ی پیراهن یوسف (ع) آن حضرت را شفا داد .
دکتر عبدالباسط با خود می اندیشید که پیراهن یوسف علیه السلام
چه می تواند داشته باشد که باعث شفای چشمان پدرش شد؟
وی ایمان داشت که داستان یوسف معجزه ایست که خداوند متعال به وسیله ی یکی از
پیامبران خود آن را به اجرا گذاشته است.
ولی دکتر معتقد بود که در کنار محتوای روحی داستان ،
محتوای مادی دیگری نیز دارد که از طریق تحقیق و مطالعه می توان به آن دست یافت
تا دلیلی باشد بر راستگویی قرآن کریم. وی همچنان در حال تحقیق و
جستجو بود تا اینکه با یاری خداوند به رابطه ی بین غم و غصه و دچار شدن
به آب مروارید پی برد. چرا که غم و غصه باعث افزایش هرمون ادرینالین می شود
که این ماده، ماده ای ضد هرمون انسولین به شمار می رود.
بنابراین اندوه و یا شادی شدید باعث افزایش مستمر هرمون ادرینالین می شود که
به نوبه ی خود باعث افزایش قندخون می گردد که این یکی از دلایل تار و کدر شدن
دید چشم می باشد. و این بر هم زمان بودن گریه و اندوه می باشد
که نخستین بارقه ی امید در سوره ی یوسف برای وی زده می شود آنجا که
خداوند در مورد حضرت یعقوب علیه السلام می فرماید :
﴿ وتولى عنهم وقال یا أسفی على یوسف وابیضّت عیناه من الحزن فهو کظیم ﴾ (یوسف 84)
حضرت یوسف علیه السلام با وحی پروردگار از برادرانش خواست که
پیراهنش را برای پدرش ببرند
﴿ اذهبوا بقمیصی هذا فألقوه على وجه أبی یأت بصیرا وأتونی بأهلکم أجمعین﴾ (یوسف 93)
خداوند متعال می فرماید :
﴿ ولما فصلت العیر قال أبوهم إنی لأجد ریح یوسف لولا أن تفندون،
قالوا تالله إنک لفی ضلالک القدیم، فلما أن جاء البشیر ألقاه على وجهه فارتد
بصیرا قال ألم أقل لکم إنی أعلم من الله ما لا تعلمون﴾(یوسف 96)
آغاز پژوهش از اینجا بود که چه چیزی در
حضرت یوسف علیه السلام بود که باعث شفا شده است ؟
بعد از فکر و تأمل دکتر عبد الباسط به جوابی جز عرق (بدن) نرسید؛
بنابراین شروع به جستجو در مورد عناصر عرق کرد و لنزهای خارج شده از
چشم را در عرق فرو می برد که باعث شفافیت تدریجی این لنزهای کدر شده می گردید.
*****************************
ماهی ها چقدر ساده اند
قلاب علامت سؤال کدامین سؤال است که بدان پاسخ میدهند؟
آزمون زندگی ما پر از قلابهایی است که وقتی اسیر طعمه اش
میشویم تازه میفهمیم که ماهی ها بی تقصیرند...
حسد...کینه...خشم...لذت....غرور...انزجار...انتقام...ترس...شهوت...
من اسیر کدام طعمه خواهم شد؟...
پروردگارا...!
دانشی عطا فرما تا از کنار این قلابها بگذرم شاید دیگر
فرصتی برای برگشت به پاکی دریا نباشد.....
*********************************
زبان تنها عضویست که
هم رنج بی پایان به همراه دارد
وهم گنج بی پایان
بیایید حواسمان باشد که: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ "ﺯباﻥ "ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ و
ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ و با ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸوداز جدایی ها جلوگیری کرد و
با همین زبان میشود جدایی انداخت .
با همین زبان میشود آتش زد
و با همین زبان میشود آتش را خاموش کرد
*************************
*****************************************************************
استاد پناهیان:
باز هم میگویی دلم پاک است؟؟!!
هر روز شالهایتان عقب تر
مانتوهایتان چسبان تر
ساپورتتان تنگ تر
رژ لبتان پررنگتر میشود
❓بندهی کدام خداییید؟
❓دل چند نفر را لرزاندهاید؟
❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کردهاید؟
❓چند پسربچه را به سمت پنهانی دیدن عکس و
فیلم مستهجن سوق دادهاید؟
❓چند جوان را به سمت خودارضایی و زنا سوق داده اید؟
❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟
❓چند دختر بچه را تشویق کردهاید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟
❓چند زن را به فکرانداختهاید که از قافله مد عقب نمانند؟
❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کردهاید؟
❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟
❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟
❓چند زوج را بهم بی اعتماد کردهاید؟
❓ نگاههای یواشکی چند مردی که
همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟
نگاه های هوس آلود چند رهگذر و...
چطور؟
بازهم میگویی، دلم پاک است!
چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟
بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟
جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست❗