روی ﺩﯾــﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨـــﻮﯾﺴﯿﺪ:
خـــﺪﺍ ﻫﺴـــﺖ ....
ﻧﻪ ﯾـــک ﺑــﺎﺭ ﻭ ﻧـﻪ ﺩﻩ ﺑـاﺭ ...
که ﺻـــﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾـــﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿــﻊ ﺑﻨــﻮﯾﺴﯿــﺪ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ســـﺮ ﺁﻥ ﺳــﻔﺮﻩ ی ﺧــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷــﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ
ﺧــﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
پﺸــﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔــﻠﯽ ﭘﯿـﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔــﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺁﻥ ﺟـــﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤــﻪی ﺧﺴﺘــﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬــﺎ ،
ﺳﺮ ﺗﻌــﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑــﺮﺩ ﻭ ﭼﻨــﯿﻦ ﮔﻔﺖ:
"
ﺧـــﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﮐﻮﺩﮐـــﯽ ﺭﻓــﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗــﺨﺘﻪ .....!
گوﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ آن ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐــﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾـﺎﺩ ﺍﺳــﺖ ﻭﻟـﯽ ﯾﺎﺩ ❣ﺧـــﺪﺍ هست❣
طبق آموزه های قرآن کریم
انسان دو حالت بیشتر نمی تونه
داشته باشه یا خوش است یا ناخوش؛
خالق هستی در ضمن دو آیه
این مسئله را اینگونه بیان می کند
اگر حالت خوش است پس شکر مرا بجا آور
و اگر ناخوش هستی از صبر و نماز کمک بگیر؛
یکی اتکا به نفس و خود که صبر مظهر آن است
و دیگری اتکای به خداوند که نماز،
بهترین تجلی آن است
صبر هم فقط تحمل کردن مصیبت نیست
چه بسا صبر در طاعت که چشمه سار
رحمت خداوند را جاری و ساری کنه
و چه بسا صبر در معصیت که زندگی
را برای آدمی شیرین ، و معنا ببخشه
بی تردید اگر انسان این دو اصل را رعایت کنه
می تونه با همت خود و نیز تکیه به
تکیه گاهی نامحدود و بی نهایت
مثل خدا امواج سهمگین مشکلات را در هم شکند...
مرو به هند برو با خدای خویش بساز
به هر کجا روی آسمان همین رنگ است
#تلنگر_و_قابل_تامل
🎀 «این داستان واقعی می باشد»🎀
🎈خواندن این داستان را به برادران و خواهران گرامی توصیه می کنم..!
📧”پیامک ناشناس📧
💠 چند ماه قبل زمانی که مشغول انجام کارهای خانه بودم
پیامکی با عنوان ”سلام“ برایم ارسال شد
🔢 شماره تلفن فرستنده پیام برایم کاملاً ناآشنا بود،
تردید داشتم که به آن پیام پاسخ بدهم یا نه؟!
در همین افکار سیر می کردم که به خاطر یک کنجکاوی ساده تصمیم گرفتم
فرستنده پیام را سر کار بگذارم به همین دلیل در پاسخ او
پیامی با این مضمون ”علیک سلام که چی!“ برایش فرستادم،
اما همین پاسخ کوتاه به آتشی تبدیل شد که
شعله های آن تمام زندگی ام را سوزاند،🔥
📩 ارتباط پیامکی من و سعید این گونه آغاز شد و
مدتی ادامه یافت من هم که فکر می کردم طرف مقابلم یک پسربچه است🙇
و او را سر کار گذاشته ام مدام به پیام هایش پاسخ می دادم،
تا این که او از من درخواست ملاقات کرد..!
🎈 به همین خاطر سر قرار با او در اطراف یکی از میدان های مشهد حاضر شدم،
اما وقتی چشمم به جوانی که سرقرار آمده بود،
افتاد تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام،😒
او کارگر فروشگاه محله ما بود،
اما دیگر دیر شده بود و نمی توانستم خودم را پنهان کنم
چون می ترسیدم او با آبروی من بازی کند
به همین خاطر ارتباطم را با او ادامه دادم،
📱 دیگر به پیام های شبانه او عادت کرده بودم
این ارتباط خیابانی تا آن جا پیش رفت که
برای یکدیگر ارسال می کردیم.
🌀 در همین روزها بود که همسرم متوجه موضوع شد و
از دادگاه⚖ تقاضای طلاق کرد
من هم که نمی خواستم زندگی ام را از دست بدهم
چند شکایت مانند تقاضای مهریه مطرح کردم،
اما او با دسترسی به پیامک هایی✉️ که
برای آن شخص فرستاده بودم دوباره از من شکایت کرد،
😔 حالا هم می دانم این نتیجه آتشی است که خودم آن را شعله ور کردم،
ولی نمی دانم عاقبت دختر ۳ ساله ام چه خواهد شد.
🎀 خواهر مسلمانم!
»»》آن زن در ادامه می گوید:
هیچ گاه فکر نمی کردم با پاسخ دادن به یک پیامک ناشناس این گونه
زندگی ام در معرض تاراج قرار گیرد و با دست خودم آن هم فقط بخاطر یک
کنجکاوی مسخره آشیانه ای را که چند سال برای ساختنش زحمت کشیده بودم..!
ویران کنم.......😔
📌 برگرفته شده از:
روزنامه صبح خراسان 📰
***************************
پی نوشت مدیر وبلاگ
🌟”مواظب حیله های شیطان باشید“🌟
بزرگترین آتش سوزی ها حاصل یک بی احتیاطی کوچک و از یک جرقه شروع میشود
نباید زمینه آتش سوزی رو فر اهم کرد
در قانون مثلث آتش
لازمه شکل گرفتن یک آتش بودن
جرقه اکسیژن و مواد مستعد آتش
باید هر سه کنار هم باشند تا یک آتش شکل گیرد
نباید زمینه گناه و دام شیطان رو درست کرد .....مواظب باشید
از پیامبر اکرم روایت داریم نگه داشتن دین در آخرالزمان
مانند نگه داشتن ذغال داغ در دستان است
به قرآن و خدا پناه ببرید و هیچ گناهی رو دستکم نگیرید
چرا که همه شکست های بزرگ و
سرنوشت دنیا و آخرتمون در ابتدا
حتی با یک نگاه یک پیامک یک شوخی میتواند نابود شود
مرتضی زمانی مدیر وبلاگ
*************************************
https://telegram.me/eshgekhodayi
خوب بود، ولی خیلی طولانی بود
ما هم بروزیم، با:
10 تصویر از جشن ازدواج امام علی (ع) با حضرت زهرا (س) در بردخون
http://r-hojjat.blog.ir/post/jeah-160614