دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی، که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن از ما
در خانه دق الباب کن، وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم، آری
طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن
غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من
به قرآن، آیه رحمت فراوان است، ای انسان
بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت
تو نام توبه را بنویس، امضا کردنش با من...
************************
داستان زیبای یک آهنگر
حکایت در مورد آهنگری است که پس از گذراندن جوانی پر شر و شورش تصمیم
گرفت روحش را وقف خدا کند
.
سالها با علاقه کار کرد ؛به دیگران نیکی کرد،اما با تمام تلاشش در راه خدایی شدن،
چیزی درست به نظر نمیرسید،حتی مشکلاتش روز به روز و مدام بیشتر میشد...
یک روز عصر دوستی که به دیدنش آمده بود،از وضعیت سخت زندگیش مطلع شد،
گفت
واقعا عجیب است!درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی توبه کنی و
خداترس شوی زندگیت بد تر شده نمیخواهم ایمانت را ضعیف کنم
اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی هیچ چیز بهتر نشده است....
آهنگر
بلافاصله پاسخ نداد...او هم بارها این فکر را کرده بود اما نمیدانست
چه بر سر زندگیش آمده است اما نمیخواست دوستش را بی پاسخ بگذارد
و شروع کرد به حرف زدن و سرانجام پاسخی را که میخواست یافت..این پاسخ آهنگر بود...
در این کارگاه فولاد خام برایم می آورند و باید از آن شمشیر بسازم،
میدانی چطور این کار را انجام میدهم؟؟
اول تکه فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا داغ شود،
بعد با بی رحمی تمام
سنگین ترین پتک را برمیدارم و پشت سرهم به آن ضربه میزنم
تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که من میخواهم،بعد آن را در تشت آب سرد فرو میکنم،
در این لحظه تمام کارگاه را بخار آب میگیرد،
فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما ناله میکند و رنج میبرد،
باید این کار را آنقدر انجام دهم تا به شمشیر مورد نظرم دست پیدا کنم،
یکبار کافی نیست،آهنگر مدتی سکوت کرد،،،
گاهی فولادی که به دستم می رسد نمیتوامد تاب این تغییر را بیاورد
حرارت و ضربات
پتک و آب سرد تمامش را ترک می اندازد،میدانم
از این فولاد هرگز شمشیری مناسب در نخواهد آمد،،،باز مکث کرد و ادامه داد،،
میدانم که خدادارد مرا در آتش رنج امتحان میکند...
ضربات پتکی را که زندگی بر من
وارد کرده را پذیرفته ام
گاهی به شدت احساس سرما میکنم،،، انگار فولادی
باشم
که از آبدیده شدن رنج می برد،،،،اما تنها چیزی که میخواهم این است...
خدای من از کارت دست نکش،،،،تا شکلی را که تو میخواهی بگیرم،،،با هر روشی که می پسندی،،،ادامه بده،،،تا هر مدت که لازم است،،،ادامه بده،،،اما هرگز مرا به کوه فولادهای بی فایده پرتاب نکن...
عشق فقط خدا...
عالم مجازی هم محضر خداست
یادت باشد خدا یک کاربر همیشه آنلاین اینجاست
تک تک کلیک هایت را می بیند
حواست را جمع کن
شرمنده اش نشوی
اوج نیاز
برایت خواهم گفت ،
چگونه می توان تو را دید و عاشق نشد ؟
مگر عشق مفهومی جز عشق به حقیقت کل دارد ؟
عشق به تو به زلالی اشک عارفان در دل شب و به روانی آب در جویبار هستی عشق است .
جهان در کشف زیبایی هایت در خواهد ماند .
من چگونه می توانم تو را در میان امواج زیبای دریا و دانه های لطیف باران نبینم ؟
من تو را خواهم یافت ، در انتهای راه تنهایی .
عشق است که مرا به تو خواهد رساند .
تنها تویی که مرا درک خواهی کرد در اوج تنهایی و تزلزل ،
تو تنها تکیه گاه معتبری که می توان به آن اعتماد کرد .
من تو را دوست دارم ، آنچنان که تو مرا دوست داری .
ای زیبا ، ای نمای کامل عشق در خلق مخلوقات ،
مرا دریاب که در اوج تنهایی ، تو ، زیبای مهربانم را می جویم .
من با نگاه جستجوگرم ، مواج نگاهت را خواهم یافت .
در اوج بی باوری محبت و صداقت ، تو با صادق بودن عشق را به من آموختی
و آن را در آینه دلم نمایان کردی .
تو
عاشقی ، و عشق را دوست داری . تو ، تنها تو می توانی بدانی که عشق به
مخلوق یعنی چه ،
تنها تو می دانی برای عشقبازی انسان را خلق نمودی ، تا
عاشقش باشی و
عاشقت باشند ، تا متحمل زحماتی شوند ، سختی بکشند ، تا تو را ببینند .
ای دنیای خلوت و تنهایی من ، مرا دریاب .
این بی باور لحظه های شیرین وصال را در اوج تنهایی دریاب .
من برایت خواهم گفت چه اندازه دوستت دارم ،
من برایت خواهم نگاشت دوست داشتن
تنها مخصوص توست ،
من برایت فریاد خواهم زد عشق تنها در صورتی مفهوم دارد که عشق به تو باشد .
ای
زیبای من ، ای نازنین قشنگ ، تنها تو برایم بمان که داشتن تو داشتن همه
چیز است .
و جدایی از تو شبهای پر اندوه و هجر رابه یاد می آورد .
پـــیامـبـر اکـــرم (ص) فـــرمــودنــد . . .
نـگـه داشــتـن و حـفـظ دیــن و ایـمــان در آخــرالــزمــان هـمـانـنـد
نگـه داشـتـن ذغــــــال گــداخـتـه در کــف دســت اســت . . .
هرجا عشق هست ثروت و موفقیت عم هست
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید،
بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن
با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:
« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:
« نام او موفقیت است. و
نام من عشق است،
حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن
پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد.
شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت
کنیم
تا خانه مان پر از ثروت شود! »
ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:
« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:
« کدام یک از شما عشق است؟
او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند.
زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند
ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »
آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید
********************************************************************
داستان زن و مرد فقیر اما عاشق واقعی هم
یه زن و شوهر عاشق اما فقیر سر سفره شام نشستند
غذاشون خیلی مختصر و کم
بود که یک نفر را به زور سیر میکرد
مرد به خاطر اینکه زنش بیشتر غذا بخوره گفت بیا چراغ را خاموش کنیم
و توی تاریکی بخوریم زن قبول کرد چند دقیقه چراغها را خاموش کردند
ولی بعد که روشن کردند غذاها دست نخورده توی ظرف مونده بود.
*
*
***********************************************************************
پرسش عارف از تاجر
یکی از عرفا روزی از یکی از اغنیا پرسید:دنیا را دوست داری؟گفت:
بسیار.پرسید:برای بدست آوردن آن کوشش می کنی؟ گفت :بلی
.سپس عارف
گفت:در اثر کوشش،آن چه می خواهی بدست آوری؟
گفت:متاسفانه تاکنون به دست نیاورده ام.عارف گفت:این دنیایی
که تاکنون با همه ی کوشش هایت آن را به دست نیاورده ای،پس چطور آخرتی
که هرگز طلب نکرده و در راه وصول به آن
نکوشیده ای به دست خواهی آورد؟
دنیا طلبیدیم ،به جایی نرسیدیم یارب چه شود آخرت ناطلبیده
*
*************************************************************
اوست اول و آخر
خداوند به داوود فرمود: ای داوود راه ما بر
بندگان ما روشن دار و دوستی ما در دل ایشان
افکن و نعمت ما به یاد ایشان ده
و سخنان ما را در دل ایشان شیرین کن و بگوی که من آن
خداوندم که با وجودم بخل نیست و با علمم جهلی نیست
و با صبرم عجزی نیست و با غضبم ذجری نیست .......
...و اگر بنده تقصیر کند و حق کرامت حق را نشناسد و شکر نعمت
نگذارد خداوند او را عتاب کند.
میگویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت:
تو را دوست دارم.
یوسف گفت: ای جوانمرد ! دوستی تو به چه کار من آید؟
از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی!
پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی،
او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم.
زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد
و من مدتها زندانی شدم.
اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش،
دعوت امام محمد غزالی از برادرش برای اقامه نماز
امام محمد غزالی قبل از آنکه وارد سیر و سلوک عارفان شود ؛
به برادرش احمد غزالی که از عارفان زمان بود ؛
از اهمیت نماز جماعت گفت و پرسید که
چرا شما به مسجد نمیائی و پشت سر من نماز نمیخوانی ؟
احمد غزالی گفت : اگر امام نماز را صحیح بخواند چرا نیایم ؟
امام محمد غزالی گفت مردم از راههای دور می آیند تا پشت سر
من نماز بخوانند و به فیض نایل شوند و حال تو اینگونه میگوئی ؟
احمد غزالی آنروز با یارانش در مسجد حاضر شدند و پشت سر برادر نماز خواندند
و پس از اتمام نماز ؛ احمد غزالی در گوشه ای از
مسجد با ارادتمندان خود نماز
را تجدید نمودند ؛
یاران امام محمد غزالی حیرت زده سوال فرمودند که چرا نماز را تجدید نمودید ؟
احمد
غزالی پاسخ داد: ما بنا به شرط عمل کردیم و تا انجا که
امام در فکر آب دادن به اسبها نیفتاده بودند ؛
نمازشان درست بود و پس از ان دیگر صحیح نبود و اینگونه تجدید کردیم .
این مطلب را به امام محمد غزالی گفتند و در حیرت فرو رفت و گفت :
سبحان
الله !!!!! خداوند را ؛ بندگانی مقرب هست که ایشان جاسوس قلوب مردمانند
و
از اسرار ؛ فکر و قلوب انسانها مطلع میباشند
و ضمائر ایشان بر آنها هویدا و روشن است ؛
برادرم درست میگوید که مرا در اثنای
نماز بخاطرم افتاد که خادم به اسبها
آب نداده و............
از آن پس انگیزه گرایشهای عرفانی در امام محمد غزالی ایجاد شد .
خداوند کارهایش از روی حکمت است و ما نادانیم
یک روز ؛ شخصی بهمراه دوستش که دکتر و رئیس یک بخش بیمارستان بود ؛
به بیمارستان آمد
و همراه دکتر جهت ویزیت بیماران بداخل بخش آمده و دید که دکتر در ویزیت
خود برای بیماران نوشت :
بیمار شماره 1 کباب برگ بخورد و بیمار شماره 2 سوپ بخورد
وبیمار شماره 3 غذا نخورد و مابقی غذای معمولی بخورند
و پرسنل اطاعت کردند و بیماران نیز از دکتر
تشکر کردند .
آن شخص از دکتر پرسید : چه دشمنی و یا دوستی با این افراد داشتی که
به یک نفر ؛ کباب و به یک نفر سوپ و به یک نفر دیگر هیچ غذائی ندادی ؟
دکتر
گفت : شرایط این 3 بیمار با مابقی فرق داشت ؛
بیمار شماره 1 ضخم معده داشت
و بیمار شماره 2 ناراحتی ریوی داشت
و بیماره شماره 3 میبایست به اطاق عمل میرفت .
آن شخص با فکر این اتفاق و تجربه ؛ آن شب را نخوابید وبا خود فکر کرد
و بالاخره به نتیجه رسید و با خود گفت :
اگر تصمیمات دکتر؛ در جهت نجات انسانها بوده و
دشمنی نداشته ؛ پس خداوند با این عظمت که کارها یش از روی حکمت است ؛
تصمیماتش نیز همین گونه است
و ما به علت نادانی خودمان ؛ از خدا گلایه میکنیم که :
چرا خدا فلان چیز را به فلانی داده وبه ما نداده ؟ و............
از خدا طلب بخشش کرد و گفت :
خدایا ما را به خاطر گلایه هایمان که از روی نادانی است ؛ ببخش !!!
روزی
مردی خواب عجیبی دید ، او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می
کند ،
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تندتند نامه هائی را
که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند، وآنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد
از فرشته ای پرسید ، شما چکار می کنید ؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را
باز می کرد گفت:
این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت ، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی
را داخل پاکت میگذارند و آن ها را توسط پیک هائی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شما ها چکار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است ،
ما الطاف و رحمتهای خداوندی را برای بندگان می فرستیم
مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته ای بیکار نشسته است .
مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است .
مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ،
باید جواب بفرستند
ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند
زیرا دعاهایشان از راه های دیگری غیر از راه هایی که میدانستند و میخواستند
مستجاب شده و فکر میکنند خودشان عامل و باعث رسیدن به خواسته خود شده اند .
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند ؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده ، فقط کافی است بگویند: خدایا شکر
دوستان
سپاس و قدر دانی یکی از رازهای ناگفته دنیا است ،
همیشه سپاس گفتن باعث افزایش روزی میشود .
میتوانید هر روز از تمام کسانی که خواسته یا ناخواسته در
زندگی شما تاثیری گذاشته و میگذارند تشکر کنید .
سپاس خداوند را به خاطر نعمات بی اندازه اشصدای خدا
دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود . موضوع درس درباره ی خدا بود . استادش پرسید :حکمت خدا
سوره
ی بقره آیه 216 :
چه بسا چیزی را برای خودتان بد بدانید در حالی که آن چیز برای شما خوب است
و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید ولی برایتان بد است .
مولانا
در بخشی از اشعار خود ماجرایی را بیان کرده :
روزی عاقلی در بیابان فردی را می بیند که زیر درختی خوابیده و دهانش باز است .
ناگهان ماری وارد دهان او می شود . فرد عاقل آن شخص را بیدار می کند
و به او دستور می دهد که از سیب های زیر درخت
هر آنچه می تواند بخورد و مدام او را می دواند .
آن شخص
هم آن قدر سیب می خورد که تا دهانش سیب می شود . و مدام به فرد عاقل می گفت
:
این چه کاری است که تو با من می کنی ؟ با کافر هم این کار را نمی کنند .
مگر من با تو چه کرده ام که سزاوار چنین عذابی هستم ؟!
خدا نکند کسی تو را ببیند و دچار تو شود ...
تا
اینکه هر چه خورده بود را بالا آورد و همچنین ماری نیز بیرون آمد .
وقتی آن شخص مار را دید تعجب کرد .
از حرفهایی که زده بود شرمسار شد و از فرد عاقل بسیار تشکر و عذر خواهی کرد .
سپس از آن مرد پرسید :
خب چرا از اول
نگفتی تا از تو گله و شکایت نکنم ؟ فرد عاقل پاسخ داد :
اگر از ابتدا می فهمیدی که ماری وارد بدنت شده است
از ترس و ناامیدی می مردی و دیگر توان
سیب خوردن و دویدن را نداشتی .
مرد خجالت زده شد و فهمید که فرد عاقل جز خیر و خوبی او را نمی خواسته .
حال ما انسان ها چون حکمت خدا را در بسیاری امور نمی دانیم ،اجابت دعا از سوی خدا همگام با اقدام عمل از سوی ماست
مرد مومنی بطور نا گهانی تمامی ثروتش را از دست داد و دست به دعا برداشت و گفت خدایا :
کاری کن من در بخت
آزمائی برنده شوم .
او سالها فقیر بود تا اینکه فوت کرد و از آنجا که مومن بود وارد بهشت شد و با ناراحتی به خدا گفت :
خدایا هر چه وعده داده بودی دروغ بود و تو کمکم نکردی !!!
خدا
پاسخ داد : من همیشه برای کمک کردن به تو آماده بودم و با این وجود تو
در خواستی از من کردی که خودت حتی یک بلیط هم نخریدی !!!!!!!!!!
در هنگام دعا فراموش نکنیم که خودمان نیز نباید در اقدام برای رسیدن به خواسته توقف کنیم .خداوند اگر کسی را دوست داشته باشد ؛ خواسته هایش را بموقع اجابت میکند
روزی شخصی با دوستش داشت درد دل میکرد و می گفت :
کار خدا را میبینی ! فلان کار مرا درست نمیکند و
فلان چیز را به من نمی دهد و بعضی ها فلان برج را دارند
در همین هنگام ؛ پسر این شخص آمد و به پدرش گفت :
بابا ! برام موتور میخری ؟
این شخص به پسرش گفت :
صبر کن ! صبر کن تا بزرگ شوی ! گواهینامه بگیری !
اونوقت قول میدم برات بگیرم ؛ تو الآن کوچکی و برات زوده ؛
یک موقع تصادف میکنی و به کسی میزنی وگواهینامه هم نداری و.....
بلآخره برات خیلی خطر داره ! پسرش با ناراحتی رفت !!!!!
دوستش رو به این شخص کرد وگفت :
تو چرا برای فرزندت موتور نمی خری ؟
آن شخص گفت : من که دشمنش نیستم و دوستش دارم
و بچمه و به موقع براش میخرم .
دوستش گفت : پس خداوند که دانای جهان است ؛آیا خدا با بندگان خود سخن میگوید ؟
روزی خواجه حسن مودب شنید که عارفی بزرگ به نام ابوسعید ابوالخیر
به نیشابور
آمده و منبر میرود
و موعظه میکند و از فکر و دل اشخاص خبر میدهد ؛
خواجه
حسن مودب که یکی از مخالفین اهل عرفان بود
و پول و ثروت دنیا او را مست کرده بود ؛ این گونه سخنان را باور نمی کرد و
آنها را غیر واقعی می دانست
و
بعلت کنجکاوی به شهرت ابوسعید ؛ خواجه به مجلس ابوسعید رفت و به سخنان او
گوش داد ؛
در میان سائلی برخاست و گفت : کمکم کنید لباس ندارم .
ابوسعید از مردم امداد طلبید و باز خواجه مودب با خود فکر کرد :
"خوب است لباس خود را به او بدهم " و دوباره فکر اولیه بر
او غلبه کرد که این
لباس گرانقیمت است و.....
تا سه بار سائل کمک خواست و این فکر مدام به مودب خطور کرد .
در این بین پیر مردی که کنار خواجه مودب نشسته بود از ابوسعید پرسید:
آیا خدا با بندگان خود سخن میگوید ؟
ابوسعید گفت : بلی ! صحبت میکند کما اینکه در همین ساعت ؛
خداوند به مردی که پهلوی تو نشسته است سه بار
فرمود :
این لباس را به سائل بده ولی او گفت این لباس را از آمل برایم آورده اند و
خیلی گرانقیمت است و آن را نداد
شیخ
حسن مودب که این سخن بشنید ؛ لرزه بر اندامش افتاد و
برخاست و پیش شیخ رفت
و بوسه بر دست شیخ زد
و لباس خود را فوری به آن سائل داد و در زمره ارادتمندان شیخ قرار گرفت و....
آیا تاکنون شما نیز متوجه ندای خداوند شده اید ؟
دزد دین
روزی کسی در راهی بسته ای یافت که در ان چیزهای گرانبها بود وایه الکرسی هم پیوست ان بود ان کس
بسته را به صاحبش رد کرد
او را گفتند :چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت : صاحب مال عقیده داشت که این ایت مال او را از دزد نگاه میدارد ومن دزد مال هستم نه دزد دین!
اگر ان را پس نمیدادم در عقیده ی صاحبان ان خللی راجع به دین روی میداد انوقت من دزد دین هم بودم.
اندوه هجران
به عبدالله مبارک عارف معروف گفتند: خواب دیدیم یک سال دیگر خواهی مرد!
عبدالله :روزگار درازی در پیش ما نهادی..
یک سال دیگر ما را اندوه هجران باید کشید! وتلخی فراق باید چشید!
*****************************************************
مرحوم عبدلکریم حامد می فرمود:
«آقایی منزل ما آمد، که رئیس یکی از گروه منتظرین در مشهد بود،
به او گفتم: شغلتان چیست؟
گفت: نانوایی سنگکی داریم.
گفتم: اگر کسی بیاید و روبروی نانوایی شما یک نانوایی باز کند
شما چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟
گفت:
معلوم است، می روم از او شکایت می کنم؛
چون که نمی شود دو تا نانوایی روبروی هم باشند. گفتم:
بلند شو و دم و دستگاهت را جمع کن. تو
منتظر امام
زمان(ع) نیستی!
برای چه می خواهی حضرت بیایند؟
کسی در انتظار امام زمان(ع) به سر می برد
که در کلاس تهذیب و اخلاص و بندگی قرار دارد.
تو هنوز
خدا را رازق نمی دانی، پس چگونه خود را ساخته ای؟»
ستایش خداوندی را سزاست که از اسرار نهان ها آگاه است ،
و نشانه های آشکاری در سراسر هستی بر وجود او شهادت می دهند ؛
هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی گردد ؛
نه چشم کسی که او را ندیده می تواند انکارش کند ،
و نه قلبی که او را شناخت میتواند مشاهده اش نماید ..
در والایی و برتری از همه پیشی گرفته ؛
پس، از او برتر چیزی نیست ،
و آنچنان به مخلوقات نزدیک است که از او نزدیکتر چیزی نمی تواند باشد ...
مرتبه ی بلند او را از پدیده هایش دور نساخته ،
و نزدیکی او با پدیده ها، او را مساوی چیزی قرار نداده است ..
عقل ها را بر حقیقت ذات خود آگاه نساخته ،
اما از معرفت و شناسایی خود باز نداشته است ..
پس اوست که همه ی نشانه های هستی بر وجود او گواهی می دهند ،
و دل های منکران را بر اقرار به وجودش واداشته است ،
خدایی که برتر از گفتار تشبیه کنندگان و پندار منکران است ...
"خطبه ی 49 نهج البلاغه"
قلمم عاشق شده است
روی دیوار می نویسد، خدا عاشق را می کُشد، عاشق خودش را، ببار شاید عاشقش شده ای
عشق مثل خدا سه حرف دارد، این بهترین معنای خداست که با او در تطبیق است.
خدا می گوید:
"من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی
و من
عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا
دیته"
؛ آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد
و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت،
به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم
و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم،
خونبهای
او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من
خونبهای او می باشم.
وقتی صدایت می زنم، یا حبیب من لا حبیب له
اوج تنهایی ام را درک می کنم
وقتی می گویم، یا طبیب من لا طبیب له
تازه دردهایم را می شناسم
وقتی صدایت می زنم، یا ذخر من لا ذخر له
فقرم را می فهمم
وقتی صدایت می زنم، یا رفیق من لا رفیق له
...
بگذریم خدا! باید به چند درصد جنون برسم تا مرخصم کنی؟؟
مهربانی ساده است، ساده تر از آنچه فکرش را بکنی ؛
کافی است به خودت ایمان داشته باشی و به معجزه مهر ...
کافی است به دستهایت فرمان دهی تا به جای تنبیه ،
آرام بر سر کودک سرکش کشیده شوند و موهایش را قلقلک دهند ...
کافی است به چشم هایت بیاموزی که چشم آیینه روح است ،
و عشق و مهربانی را می توان با نگاه در تمام عالم پراکند ...
کافی است به دلت یادآوری کنی همیشه دل هایی هستند
که درد امانشان را بریده و احتیاج به همدلی دارند ...
کافی است به گوشهایت یاد دهی که می توانند سنگ صبور باشند ،
حتی اگر صبوری سنگین شان کند ...
کافی است یاد بگیری انسان بودن فقط زنده بودن نیست ؛
باید زندگی کرد ،
و زندگی چیزی جز مهربانی و عشق ورزیدن به آفریده های خداوند نیست ...
الهی ...
سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،
و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛
آن سه خصلت عبارتند از :
فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...
و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند :
تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید به تو بسته است ...
همه ی لطف و احسانت از روی تفضل ،
و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه ی استحقاق است ...
" دعای 12 صحیفه ی سجادیه - بخش 1 تا 3 "
*******************************************************
انسان و عشق.
این است امانتی که بر دوش ادم سنگینی می کند.
و این است آن پیمانی
که در نخستین بامداد خلقت با خدا بستیم
و خلافت او را در کویر زمین تعهد کردیم.
ما برای همین هبوط کردیم
و این چنین است که به سوی او باز می گردیم.
((دکتر شریعتی))
هرگاه دنیا و آنچه در آن است به تو پشت کردند، بهترین موقع برای خوب شدن است،
*****************************************
مطلب ۹۰۷۶۳۸
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۰۹:۱۲:۵۰
سلام-صبح زیبای عزیزان بخیر-امیدوارم امروز باز هم روند بازار مثبت
باشد
به هر حال اهرم محرک بازار
فعلا تغییرات رئیس و انتظارات تاکیدی
فعالان بازار از این تازه به گود نشسته بزرگترین
بازار کشور است در
گروه خودرویی شاخص این گروه در واکنش به
سطح حمایتی خود شنبه و امروز را
در رنج های
مثبت طی میکند اما آنچه در معاملات این هفته پیداست ضعیف بودن
مشارکت بازیگران بازار بخاطر یک روز در میان بودن بازار است...
با
توجه به قطع شدن روند سقوط نفت و بعضا صعود های لحظه ای به طرف
بالا و عدم
داغ بودن بازار دلار بخاطر
سیاست های انقباظی در جهت مهار تورم واز طرفی
مبهم بودن وضعیت ملک
و املاک فعلا نقدینگی شناور در کمین اتفاقات
مثبت بورس است که با دیدن
استراتژی های ریاست جدید و روند تغییرات
بودجه و
چگونگی فضای مذاکرات و روند آن به بازار تزریق شود
اکثر
نمادهای بازار در روند نزولی شاخص بعد از مذاکرات اصلاح هایی
داشتند که حتی
با فرض عدم توافق در
مذاکرات هم انتظار اصلاح شارپی از این نمادها نمیرود
مثلا وبصادر حتی با عدم
توافق هم نمیتواند با توجه به برند قوی و
بنیاد و پتانسیل هایش بیش از 72
را اصلاح کند یا وبملت با این سرمایه عظیم
در گردش و ارزش بنیادی تحت هر شرایطی در قیمتهای حوالی
190مشتری
خاص خودش را دارد و اکثر فعالان کم ریسک های بازار
در کمین این اتفاق هستند
سایر نمادهای بانکی
هم در نقطه قیمتی خوبی هستند و افت شاخص را از این
کانال بیشتر
از این متصور نیستیم
وقتی ارزش معاملات بازار و
حجم نقدینگی در گردش آن کاهش می یابد
نگاه فعالان همیشه در صحنه به
نمادهای
کوچک معطوف میشود در بین این نمادها بعضا سهامی هستند که بدون
هیچ
دلیل و منطق و صرفا با قدرت نقدینگی و شناور کم سهم حرکت میکنند
مثال
نمیزنم چون زیادند و احتمالا کسی در
سبدش از این نمادها داشته باشد پیشنهاد
میکنم مواظب این
نمادها باشید چرا در جریان صف فروش مث صف خرید
باا نخواهد رفت
و با گره های پی در پی معمولا این نمادها
افت های بیش از 40
تا 50درصدی را متحمل میشوند فقط یک مثال میزنم
نمادی که نام تهران را در پسوندش یدک میکشد که اتفاقا
100تومان بالاتر
از این کاربر عزیزی که دیگر در اتاق
نیست سیگنال خرید و
حمایتش را در چنمد کامنت پی در پی اشاره داشت
شما همیشه در بازار
بورس با چالشهایی از قبیل بی ثباتی سیاسی و مصوبه اقتصادی
و تغییرات
مدیریتی مواجه خوهید
بود و این وضعیت مال این دوران نیست و در دوران های
آتی فقط
حجم نوسان های تاثیر گذار بر بازار فرق میکند پس پیشنهاد
میکنم 30درصد از
سبد خود را یا از پذیره نویسی یک
شرکت خوب شروع و قیمت
تمام شده آن را با گرفتن دی پی اس و صرف
خرید سهام و حضور در مجامع
افزایش سرمایه به صفر برسانید چرا که
نوسانات لحظه ای این سبد برای شما
هیچگونه
نگرانی نخواهد داشت فرضا کسی که پارسان را از روز عرضه اولیه
دارد
و سود مجامع را هم به خرید مجدد اختصاص داده و در
مجامع افزایش سرمایه هم
بوده هیچ نگرانی از نوسانات
حتی 20درصدی منفی در این نماد ندارد مثال زیادی
برای شروع و تشکیل
سبد بلند مدت وجود دارد مثل حضور در پذیره
نویسی وقوام و وانصار
که با محاسبه سود و افزایش سرمایه در 5سال
اخیر
سرمایه شما بالای 1000درصد رشد داشته است و نوسانات
اینروزها هیچ نوع نگرانی را به صاحب سبد تحمیل نمیکند...
این موضوع همیشه شما را در بورس ماندگار میکند...
بخاطر
طولانی شدن مطلب و میدانم هم اتاقی های عزیز از مطالب طولانی
دلگیر میشوند
استراتژی تشکیل سبد میان
مدت و سبد کوتاه مدت یا همان نوسانگیری جذاب را
با اجازه شما
به مطالب دیگرو فرصتی دیگر موکول میکنیم
نظر و تحلیل شخصی....مرتضی
![]() |
امیـــــــــــــــد : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۱۱:۲۴:۴۱ آقا مرتضی جان نتونستم پاسخه کامنته پر ازمهرومحبتتون رو بدم شما به بنده لطف دارید شما قلبی کاملا پاک و خیر خواهی دارید من که به شخصه از تجربیاتتون نهایت اسفاده رو میکنم امیدوارم همیشه شاهده حضور سبزو پرشورتون باشیم خداوند همیشه یارو نگهدارتان باشد. |
![]() |
صبا121 : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۱۰:۵۵:۳۷ باسپاس آقا مرتضی عزیز با مطالب خوبتان |
![]() |
ali1212 : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۱۰:۴۳:۳۲ تشکر اقا مرتضی |
![]() |
mora04 : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۱۰:۳۰:۲۱ ممنونم....عالی بود |
![]() |
بورس دوست : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۱۰:۲۴:۵۰ درود بر مرتضی عزیز ، تشکر از مطلب ارسالی جامع و مفیدتان ؛ استفاده کردم ؛ بورس دوست |
![]() |
امیـــــــــــــــد : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۰۹:۵۵:۲۷ سپاسگذاریم آقا مرتضی عزیز |
![]() |
نورون : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۰۹:۴۱:۴۵ احسنت آقا مرتضی |
![]() |
اما . . . : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۰۹:۴۱:۲۵ سلام مثل همیشه عالی ومطلبی که مفید وحرف حساب باشد طولانی بودنش هم شیرین است همیشه پرسود باشید دوستدار شما اما . . . |
![]() |
کاربر ۳۴۲۲۶ : ۱۳۹۳/۱۰/۱ - ۰۹:۲۵:۰۰ ممنون اقا مرتضی عزیز |
آقای دکتر این دارو هاتون تاثیر نداره خوب نمیشم من؟!
ببینم داروهات و سر وقت میخوری؟؟
اونجا بود که فهمیدم چرا نمازام اثر ندارن!!!
عاشق این پیام هستم
چون پر از زندگیه
خدا رو شاکرم:
برای مالیاتی که پرداخت میکنم
چون به این معناست که شغلی دارم.
برای شلوغی و کثیفی خانه بعد از مهمانی
چون یعنی دوستانی دارم که پیشم میان.
برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن
چون یعنی غذا برای خوردن دارم.
برای سایه ای که شاهد کار منه
چون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.
برای چمنی که باید زده بشه، برای پنجره هایی که باید تمیز بشه و ناودانهایی که باید تعمیر بشه
چون یعنی خانه ای برای زندگىکردن دارم.
برای هزینه بالا برای گرمایش
چون یعنی خانه گرمی دارم.
برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوند
چون یعنی رختی برای پوشیدن دارم.
برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روز
چون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.
برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکند
چون یعنی هنوز زنده هستم.
و در آخر برای این همه پیامهای زیبا
چون یعنی دوستان زیادی دارم که به فکر من هستند...
*
*
خوب زندگی کنید!
زیاد بخندید!
با تمام قلبتان دوست بدارید!
یکی رفت...یکی موند...یکی از غصه هاش خوند...
یکی برد...یکی باخت...یکی با قسمتش ساخت...
یکی بخشید...یکی از آرزوش ترسید...یکی بد شد...
یکی رد شد...یکی پابند مقصد شد...تو اما باش " خدا " اینجاست ......
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ
ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ .
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ
ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮﯾم....
مطلب ۹۰۶۱۴۶
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۰۶:۰۳
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۱:۱۷:۰۱ این را هم اضافه کنید که تاپیکو در صورتهای مالی خود نرخ تسعیر دلار را 2650در نظر گرفته این در حالیست که بدترین میانگین دلار در امسال حوالی 3500 خواهد بود و این موضوع میتواند تبعات کاهش نفت را در مورد این نماد تا حدودزیادی بی اثر کند |
![]() |
mora04 : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۱:۰۵:۰۹ ممنوم از شما دوست عزیز... |
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۵۴:۲۴ ممنون از شما و لطفتان بعضا بدخلقی هایی هم دارد موافقم باشما در مورد شپاس شپاس از زیر مجموعه های تاپیکو هم هست و در این مطلب از عملکرد صباتامین در مورد تاپیکو گفتیم که با تحقیقی که داشتم همیشه خوب بوده البته مجبورن حمایت کنن چرا که اوراق اختیار سهم در 3دی ماه به بعد آماده فروش در قیمت فعلی 287میباشد و بر همین اساس افت قیمت را تا حوالی سرزمین رویا و طلا شدن نقطه قیمتی 150 را متصور نیستیم |
![]() |
چکود : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۵۱:۲۵ دستت درد نکنه آقا مرتضی گل . ممنون |
![]() |
کاربر ۳۴۲۲۶ : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۴۶:۳۹ ممنون اقا مرتضی عزیز . |
![]() |
اما . . . : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۴۶:۱۶ سلام اقا مرتضی بنده یکی از سهامداران کوچیک تاپیکو هستم وبه دید بلند مدت این سهم روخرید کردم وازتحلیل شما ممنونم تاپیکو بادارابودن ستاره خلیج فارس حرفهای زیادی برای گفتن دارد وفقط یکم زمان نیاز دارد . |
![]() |
نورون : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۴۳:۰۲ سلام آقا مرتضی درسته که بنده تاپیکو ندارم ولی این تحلیل تا مغز استخون اثر میکنه و لازم میدونم از ته دل تشکر کنم. |
![]() |
لیلا خاتون : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۴۲:۱۳ سلام و ممنون از وقتی که گذاشتید و توضح مبسوطی که دادید |
![]() |
nazanin : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۱۴:۳۴ ممنون مرتضی عزیز بابت تحلیل خوبی که داشتید ولی با احترام در مورد صبا تامین نظری مثل شما ندارم و رفتار این حقوقی رو در شپاس دیدیم |
![]() |
وایبر : ۱۳۹۳/۹/۲۶ - ۱۰:۱۱:۰۴ درود بر شرفت... به این میگن تحلیل نه به اووووون |
ایمان داشتن در زندگی به این معنا نیست که کشتی شما با آبهای خروشان
و
دردسر ساز مواجه نخواهد شد،
بلکه به این معنا است که کشتی شما هیچگاه غرق
نخواهد شد
برادران یوسف وقتی میخواستندیوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد
!یهودا پرسید: چرا خندیدی ؟ این جا که جای خنده نیست
!یوسف گفت : روزی در این فکر بودم که چگونه کسی میتواند
به من اظهار دشمنی کند با وجود این که
برادران نیرومندی چون شما دارم
!اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که
غیر از خدا تکیه
گاهی نیست !و این چاه نشینی
امروز من تاوان تکیه دادن به خلق خداست !
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس
می کردم سر سنگینم را که پر از
دغدغه دیروز بود و هراس فردا ,بر شانه های صبورت بگذارم ،
آرام برایت بگویم و
بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟
گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در
آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات
بودنت برمن تکیه کرده بودی ، من آنی خود
را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه
هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات
بودنت را به نظاره نشسته بودم
گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت : عزیزتر از هر چه هست ،
اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج
میکند ،اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای
روحت ریختم تا باز هم
از جنس نورباشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها
اینگونه می شود تا همیشه شاد بود .
گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی ؟
گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو
که به جایی نمی رسی ، تو هرگز
گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که
عزیز از هر چه هست از این
راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید .
گفتم : پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی ؟
گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ،
پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی
نگفتی بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ،
می خواستم برایم بگویی آخر تو
بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو
تنها اینگونه شد که صدایم کردی .
گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟
گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم
که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم،
تو بازگفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ،
من می دانستم تو بعد از
علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگر نه
همان بار اول شفایت می دادم .
گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ...
گفت : عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت...
زیباست که با خدای خود چت کنیم /در سایت نماز شب عبادت کنیم/
ای کاش که ما فلاپی دل ها را ? با عشق علی و آلش فرمت کنیم. ملتمس دعا.
خدایا دستانم را محکم تر بگیر...به دستان تو اطمینان دارم از سستی دستان خود نگرانم
عشق اول ، عشق پاک اولیاست
عشق اول ، داده ایی از رب ماست
عشق اول ، روح او به جسم ماست
عشق اول ، یک دم از عشق خداست . . .
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه دستی بزن مترب خبر کن
گل های شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دُرره کشان پیمانهاشان را شکستند
تو میر عشقی
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری
پیغمبری با جان عاشق کار داری
یک تکه ماه افتاده بر
یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد
شیرین بیان حلوای تر
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری با جان عاشق کار داری
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن...
الهـی العـفو !
بـوی ِ نـاب ِ بهشـت می دهـد همـۀ نام های ِ قشـنگ ِتـو
می گذارمشان روی ِ زخــم های ِ د ِ لَ م ..
گفته بودی اَلجَبّـار
یعنی کسی که جُبران می کند همـۀ
شکستگی هایِ د ِ لَ ت را
گفته بودی اَلمُصَـوِّر
یعنی کسی که از نُـو می سازد همـۀ آنچه را ویـران شده است
درون ِ د ِ لَ ت گفته بودی
الشّافـی یعنی کسی که شفا می دهد
تمـام ِ زخم هایِ عمیق و نا علاج را هوای ِ دلـم سبک می شود
با زمزمـۀ نام هایِ زیبایت نَفـَس میـکِشَم در هوایِ مهـربانی هـایِ نابت ...
اَلْحَمْدُ للَّهِِ عَلى کُلِّ نِعْمَةٍ وَاَسْئَلُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ
وَ اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ ذََنْبٍ
ستایش خداى را بر هر نعمتى و از او خواهم هر خیری را
پناه برم به خدا از هر شرى و آمرزش خواهم از خدا از هر گناهى
خوبِ من؛
در پایانه ی شلوغ دنیا، بی تو خسته و سرگردانم
در این ناکجاآباد ، بدنبال بلیطی می گردم که من را به تو برساند ...
قیمتش را محبت تو درج کرده اند
نمیدانم این قلب سیاه را قابل میدانند یا نه !
خوبِ من
اشکهایم کوچکند و سیاهی هایم بزرگ
آه که در این گستره چه ناتوانم
خوبِ من
دستی برآر و قلبم را از غیر خودت بتکان؛
میدانم ، دستان مهربانت سیاه نمیشوند ،
خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گرساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت........
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کم نداشت............
دل از خدا برید و در زمین نشست..................
صد بار عاشق شد و دلش شکست..................
به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود................
یادش آمد یک روز دل خدا را شکسته بود...........
بوی دود می آید…!
به گمانم جماعتی پای دنیای مجــازی می سوزانند عمـــــر خویش را…!!!
**********************************************************
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔتند : ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﯾﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ چهﮐﺴﺎﻧﯽﻫﺴﺘﻨﺪ ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺗﻼﻓﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ، ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ
***********************************
انسان ها تنها موجودات روی زمین هستند
که ادعا میکنند خدایی هست
ولی تنها جاندارانی هستن که
رفتارشون طوریه که انگار خدایی وجود نداره
***************************************
خدایا!…
بـه ایـن نـق زدن هـایم حـواسـت هـست؟…
وقتـی تــــو کمـی از مـن دور می شـوی
آهـم بلنــد می شـود و بهـانه گیــر می شـوم!..
دسـت خـودم نیسـت!
مـن بهـانه هـایم فقـط گــیر تـــوسـت …
حـالا چـه اخـم کنـی چـه لبخـند بـزنی،
مـن هـر بهـانه ای را وقـف تـــو می کنــم.. .
اصـلا تـــو خـودت بهــانه ای …
بهـانه ی زنـدگی مـن...
******************************
با تمام ِ وجود باور کنیم !
که خـــــــداوند آنجا که راه نیسـت
راه مـی گشاید و هرگز دیر نمـی کند
فقط کافیست باور کنیم که او
مــی بیند
مـی دانـد
مـی توانــد...
*******************************************************************
دست نیازمندی را گرفتم
برای لحظه ایی کوتاه و صدایی شنیدم که مرا لرزاند !!!
صدای خنده ی " خدا " را شنیدم ، واضح تر از صدای نفس هایم …
****************************************************
هیچ می دانید آخرین زنگ دنیا کی می خورد؟!
خدا می داند، ولی ...
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش
از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!
... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد،
روی تخته سیاه قیامت
اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم
خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم
و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم
و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست
چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است
***********************************************
کم کم آماده میشدم . باید میرفتم و زندگی روی زمین رو در قالب یک انسان تجربه میکردم
٬اما اضطراب شدیدی داشتم.
رو ب آسمان کردم و گفتم :
میترسم ٬خیلی میترسم ٬میترسم
رفتنم باعث بشه راه رو گم کنم و دیگه نتونم پیش خدا برگردم.
کسی اومد و لوح سفیدی رو به من نشون داد و
گفت:اینو ببین ٬آدما بهش میگن دل.
ی تیکه از وجود خداست ک درون هر انسانی قرار داره.
هر وقت دلتنگ خدا شدی یا خواستی راه درست رو پیدا
کنی ٬ ی نگاهی بهش بنداز٬این در واقع نقشه راه تو برای برگشتن پیش خداست...
اما اینکه روش چیزی نوشته نشده!!
پا توی دنیای خاکی گذاشتم٬روزها میگذشت و من بزرگ و بزرگتر می شدم٬
گاه گاهی هم سری ب دلم میزدم و
آرامش روزهای خوب با خدا بودن رو دوباره احساس میکردم
با بزرگتر شدنم کم کم تجربه هایی ب دست می آوردم و
احساس میکردم دیگه نیازی ب اون لوح ندارم.
احساس میکردم از همه مردم دنیا برترم و هرگز از راه راست منحرف نمیشم!
روزها میگذشت٬اما حالم روز ب روز بدتر میشد.
ی چیزی توی درونم داشت تغییر میکرد٬و من اصلا احساس خوبی
نداشتم. شده بودم ی آدم عصبی و پرخاشگر ک زندگی براش بی معنا شده بود!
همه ش احساس میکردم ی چیزی توی زندگیم کم دارم٬
چند بار ز خدا خواستم ک بهم کمک کنه٬اما انگار اونم صدای منو نمیشنید.
ی روز سر ظهر زدم ب کوه...
ی گوشه خلوت پیدا کردم و از شدت غصه شروع کردم ب گریه..
که یه دفه یه صدای آشنا شنیدم٬اشتباه نمیکردم ٬خودش بود
ک از من پرسید:گم شدی؟
گفتم :آره...راهمو گم کردم.
دوباره گفت:اما تو ی نقشه راه داشتی
داد زدم:اما اون ب درد نمیخوره٬خدا هم ک ولم کرده حالا هم تو اومدی تا سرزنشم کنی!
دوباره گفت: ی نگاه دقیق ب اون نقشه ت بنداز
وحشتناک بود!!!
لوح پر از خطوط سیاه بود میتونستم بخونمش:
غرور ٬خودخواهی٬حسادت٬هوس٬حرص...
سرمو از خجالت پایین انداختم.چیزی برای گفتن نداشتم
دوباره اون صدا گفت:تو ب خدا اعتماد نکردی و وجود خودتو با نواقص پوشاندی.
همین دوری از خدا باعث شد که
آرامش از زندگیت بره و اون چیزی ک حس میکردی همیشه تو زندگیت کمه ٬حضور خداوند بود...
همونطور ک سرم پایین بود ٬گفتم:من اشتباه کردم کمکم کن باید جبران کنم
با مهربانی در جوابم گفت:خدا همیشه کنار توست و آماده کمک کردن ب تو
تمام وجودم پر شده بود از شوق بزگشتن و ظهور اولین نقطه سفید توی دلم
اولین جرقه ی وجود خدا اصلاح زندگیم بود.
باید همه چیزو جبران میکردم
باید تمام خطوطی رو ک در این ساالهای دراز توی قلبم حک کرده بودم پاک میکردم
ب شدت سخت بود و دردناک
اما باید اینکارو میکردم .
باید دلمو با خدمت ب دیگران اونقدر صیقل میدادم تا دوباره ی تکه از وجود خدا درون من ظهور کنه...
***************************************
سائلی بی دست و پایم راه را گم کرده ام
عبد کوی شاه عشقم شاه را گم کرده ام
بس که دوری جستم از این بارگاه باصفا
صاحب درگاه را گم کرده ام...
****************************
زن را بـه “تن” می شناسند
غیرت را “بددلی” می نامند
و باحجاب را ” اُمل” می دانند ،
خوش باشم،
خوب وقتی یه کم سنم رفت بالا ،
حالا کووو تا اون موقع!
خیییلی وقت دارم …
بنده خدا نمی دونست مهلت زنده بودنش خیلی محدوده،
بعد از تصادف حتی فرصت استغفارهم پیدا نکرد.
****************************************
نگاه به نامحرم یکی از علتهای مهم عقب افتادن یک مسلمان از معنویت است.
نگاه به نامحرم است که انسان را از خدا دور می کند.
نگاه به نامحرم است که قلب هایمان دیگر به عشق مهدی فاطمه نمی تپد.
زنی که چشمش به دنبال نامحرمی باشد
رسول خدا(ص) فرمود:
«خشم خداوند سبحان نسبت به آن زن شوهرداری که دیده اش را
به غیر همسرش یا نامحرمی بدوزد،
شدید می شد چرا که اگر چنین کند خداوند همه اعمالش را بی نتیجه خواهد گذاشت.
اگر بیگانه ای را به بستر شوهرش راه دهد،
بر خداوند حق است که او را بعد از این که در قبرش دچار عذاب کرد با آتش بسوزاند.»
نگاه به زنان نامحرم
حضرت عیسی(ع) فرموده است:
«ایاکم و النظر الی المخدرات فانها بذر الشهوات و نبات الفسق؛
از نگاه کردن به زنان نامحرم بپرهیزید، زیرا این عمل سبب افشاندن بذر شهوت و رویش فسق می گردد.»
بسیار رخ می دهد که شیطان برای نگاه کردن به زنان نامحرم،
افراد را از راه های مختلف به گناه می کشاند.
از جمله این که شیطان به او می گوید: این زن مثل خواهر تو است.
نگاه تو به او مثل نگاه به خواهرت می باشد.
یک دفعه نگاه اشکال ندارد، شما نظر بدی نداری
بعلاوه این خانم باید خودش را بپوشاند، شما که نمی توانی چشمت را ببندی
نگاه دام شیطان
حضرت علی(ع) فرموده است:
«العیون مصائد الشیطان؛ دیدگان انسان از دام های شیطان است.»
اگر به چشم انسان«دام شیطان» گفته می شود،
برای این است که شیطان به وسیله چشم، انسان را گرفتار می کند
و او را به فساد و انحراف می کشاند و بر او مسلط می شود.
چشمی که نشانه قدرت خداوند است و از بزرگ ترین نعمت های الهی است
به وسیله آن انسان به رشد و کمال نائل می شود، اگر کنترل نگردد،
در مسیر فساد و جنایت قرار می گیرد.
چه بسا با یک نگاه آلوده انسان در دام شیطان می افتد و
موجبات سیه رویی خود را فراهم می سازد
یکی از مسائلی که ذکر آن در این جا ضروری است مسأله«نگاه» است
و این که بسیاری از فجایع و حتی قتل ها از یک نگاه شروع شد
و مرحله به مرحله پیش رفت تا جایی که
سبب نابودی شخصیت انسان و حتی نابودی شخص او گردید،
پس چه زن و چه مرد باید از نگاه به نامحرم بپرهیزند
چرا که نگاه ممتد و خیره سبب می شود که در دل آن ها اثر کند
و سبب نابسامانی هایی در زندگی آن ها شود.
عشق هایی کذایی همه از یک نگاه سرچشمه می گیرد
و لذا زندگی بر اساس این عشق های کذایی سست و بی اساس است
و به خاطر همین است که می گویند:
«نگاه تیری است سهمگین از ناحیه شیطان»
که سبب از بین رفتن عواطف انسانی شده و شیطان جایگزین آن می گردد
******************************************************************************************************
پدر و مادر
( قند ) خون مادر بالاست ، دلش اما همیشه ( شور ) می زند برای ما . . .
اشکهای مادر ، مروارید شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید !
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش . . .
.
.
.
.
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره
میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . .
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش
مطلب ۸۹۳۶۵۰
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۰۱:۲۱:۳۶
توسط sarto : ۱۳۹۳/۸/۳۰ - ۱۸:۲۸:۱۷
سلام،دنبال سود قطعی دوره ای هستم،آمادگی خرید و فروش سهام ندارم.چه صندوقی رو پیشنهاد میکنین؟
***************************************
سلام...
بببینید دوست عزیز سود های دوره ای و قطعی فقط در سپرده های بانکی و اوراق مشارکت قابل دریافت است و در بورس قطعیت در سود نداریم
اگر به دنبال سود های دوره ای سالیانه و بیشتر از بانک هستید خرید سهام شرکتهای هلدینگی یا سرمایه گذاری برای شما
مناسب تر است که برای این منظور بهتر است از هر گروه هلدینگ آن گروه را انتخاب کنید مثلا برای سرمایه گذاری در هلدینگ
پتروپالایشی پارسان یا تاپیکو مناسب تراست یا اگر بخواهید تنوع سبدی بیشتری را انتخاب کنید غدیر از این دو بهتر است
از هلدینگهای غذایی میتوانید وبشهر را انتخاب کنید
از هلدینگهای بانکی و نیروگاهی وخارزم بهتر است و از هلدینگ های دارویی تیپیکو و از هلدینگهای خودرویی خبهمن یا وساپا بهتر
است از هلدینگهای خوشنام بازار با سبد متنوع غذایی و پتروشیمی و سیمانی و چند نماد دیگر از گروه های مختلف وبانک را
میتوان نام برد که طی سالهای اخیر بازدهی فوق العاده ای داشته است
این هلدینگها مشابه صندوق های سرمایه گذاری عمل میکنند و رفتار های هیجانی کمی داشته و با توجه به تنوع سبدشان سود
دهی معقول در بازه بلند مدت دارند
مثلا بازدهی غدیر در 5سال اخیر بیش از 800درصد بوده
صندوق های سرمایه گذاری هم هر کدام ارزش واحد های متفاوتی دارن تشکیل شده از سهام بورسی و اوراق مشارکت که با تغییر
قیمت سهام های سبدشان ناو یا ارزش ذاتی آنها روزانه تغییر میکند شما با خرید واحد های صندوق های سرمایه گذاری با توجه به
صعود یا نزول این واحد ها در سود یا زیان آنها شریک میشوید و در صندوق های سرمایه گذاری هم که دنبال معرفی انها هستید
قطعیت سود وجود ندارد اما اگر از بازار سهام اطلاعات کافی ندارید یا وقت و فرصت حضور در بازار را ندارید این صندوق ها میتواند بهتر
از سپرده بانکی برای شما سود دهی داشته باشد چرا که شما با سرمایه گذاری در این صندوقها سبد سهامتان را به یک گروه
تحلیلی و مدیریت بورسی قوی میسپارید...
امیدوارم که با انتخاب درست از سرمایه گذاری خود بهترین استفاده را ببرید*
نظر شخصی....مرتضی
![]() |
bahare : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۲۱:۰۳:۱۱ ممنون آقا مرتضی از راهنماییتون |
![]() |
مریم 24 : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۲:۰۳:۵۷ آقا مرتضی می شه جواب منم بدید ممنون |
![]() |
آفتاب لب بورس : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۰:۲۸:۴۵ ممنون آقا مرتضی |
![]() |
ابر سفید : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۰:۰۱:۴۰ ممنون . راستش ندارم هنوز سهم رو ولی دنبال حمایتش بودم. انشالله مذاکرات خوب پیش بره و این سهم حمایت بشه که دوستان بیشتر از این ضرر نکنند من هم انشالله خرید خواهم داشت. |
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۰۹:۴۴:۳۵ خپارس برا خروج در قیمتهای بالای 90و روز بازگشایی عالی بود اما صف امروز هم اصلا نگرانی نداره و هر لحظه احتمال یکجا برداشتنش هست اما اگر نتیجه مذاکرات مثبت باشد که شرط توافق رنو با این شرکت است همین زیان ها جای خود را به سود میدهد و مطمئن باشید دیگر دست یافتنی نمیشود فعلا سنگینه صف فروشش بعید میدونم بازی صف فروشش به زیر 85بکشد و سهم جمع آوری میشود این سهم از صعود خودرویی ها در روزهای صعودشون بعضی ها حوالی 30درصد و بیشتر بسته بود و گزارش اونا هم تعریفی نداره اگر سهم رو دارید نگه داری کنید اما ندارید منتظر حمایت روی قیمتهای 85وزیر اون باشید در صورت حمایت شدن میتوانید وارد سهم شوید |
![]() |
ابر سفید : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۰۸:۵۸:۳۱ سلام بسیار عالی . حاج مرتضی نظرتون در مورد خپارس چیه؟ |
مطلب ۸۹۳۶۴۹
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۰۰:۵۹:۴۷
مطلب ۸۹۳۰۷۷
توسط پرتو امید : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۱:۵۶:۲۵
سلام من تازه میخوام وارده وادیه بورس بشم اگه میتونید یه راهنمایی کوچیک جهت شروع بکنید ممنون میشم
*************************************
سلام....خوش اومدین
قدم اول - مطالعه کن مطالعه کتابهای آموزشی بورسی مبانی و اصطلاحات بازار رو یاد بگیر *
قدم دوم - تحلیل روانشناسی بازار و تحلیل بنیادی و تکنیکال رو یاد بگیر*
قدم سوم روی کاغذ معامله کن ونتایج آن را ثبت کن*
قدم چهارم سبدی از گروه های مختلف تهیه کن و ترجیحا در قدم اول سهام های هلدینگ با خرید در دو پله کف و در صورت اصلاح
بازاری*
قدم پنجم مطلقا تا اطلاع ثانوی روی سهام های جنجالی معامله نکن این نمادها بازی های خاص خودشونو دارن*
قدم ششم حدالامکان بعد از مذاکرات و تعیین روند بازار استارت معامله خودت را بزن *
قدم هفتم همیشه 10درصد از سبدت رو نقد باش برای مواقع ضروری *
قدم هفتم حد سود و زیان برا خودت داشته باش*
قدم هشتم تک سهم نشو حتی در نمادی با اسم طلای بورس*
قدم نهم مشورت کن با اساتید نه کاربرانی مث من اساتید خبره تو این اتاق زیاد هستن*
قدم دهم سعی کن کدال خوانی رو یاد بگیری و عکس العمل هایت به گزارشات بموقع باشد*
بقیه قدمها رو اساتید برا این عزیز تازه وارد بفرمایند*
ارادتمند شما... مرتضی
![]() |
ali1212 : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۹:۳۲:۲۱ تشکر اقامرتضی |
![]() |
کاربر ۳۴۲۲۶ : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۲:۴۱:۲۲ ممنون اقا مرتضی عزیز. |
![]() |
پارسا92 : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۲:۱۶:۱۱ ممنون دوست عزیز |
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۰:۳۵:۱۷ سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد محترم اتاق بورس دوست درس پس میدیم استاد عزیز |
![]() |
بورس دوست : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۱۰:۰۱:۰۳ درود بر مرتضی عزیز ؛ از اینکه وقت گرانبهایت را برای آموزش اختصاص میدهید ؛ تشکر میکنم ؛ امیدوارم قدر دان زحمات شما باشیم ؛ بورس دوست |
![]() |
افق بورس : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۰۹:۳۱:۲۹ افرین به توجه شما |
![]() |
امیر : ۱۳۹۳/۹/۱ - ۰۸:۴۵:۰۹ سلام وعرض ادب داش مرتضی خیلی خوشحالم که میبینم هستی .مطالبت با دقت میخونم. شرمنده که خصوصی نتونستم جواب بدهم. |
مطلب ۸۹۳۰۱۱
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۰۹:۵۴:۲۵
گره زده شدن مسیر بازار به روند مذاکرات سیاست خوبی برا سرمایه گذاری نیست و متاسفانه برخی ها هم علیرغم میل و منطق
خود و در جهت مسیر صعودی و نزولی بازار تسلیم روند میشوند
شما فکر میکنید بعد از اینهمه برو بیا و نشست و برخاست و ارائه انواع راهکارها در مذاکرات یهو میان 3آذر میگن که هیچی به هیچی
تمام شد؟
د ربدترین حالت و در همین لحظه در اکثر موارد توافق شده اما نحوه اجرای مفاد توافق مونده که در چند روز اینده دقیقا روی این مسئله
متمرکز میشوند
اما اگر در بدبینانه ترین حالت مذاکرات شکست بخورد برای مسیر نقدینگی بازار و بورس اتفاق زیاد بدی نمی افتد و نهایتا اصلاح بازار
میتواند کوتاه مدت باشد چرا که در بازار های موازی هم خبری نیست چون سیاست دولت فعلی برمبنای تورم زدایی هستش و در این
راستا با افزایش قیمت دلار مقابله میکند
اما اقدامی که اصلا برای بازار خوب نبود داغ کردن سهام بانکی و جذب نقدینگی بازار به این قسمت و خروج نقدینگی کلان از طرف
خصوصی سازی و حقوقی های وابسته به دولت بود
این اتفاق کاملا مشهود بود ودلیل آن کسری بودجه دولت به میزان حوالی 30درصد تا بدین لحظه میباشد
اگر دولت بخواهد این کسری را جبران کند یا باید اسکناس چاپ کند که تورم زاست و یا باید با بالا بردن دلار و عرضه آن ریال مورد نظر
خود را تامین کند که اینمورد هم تورم زاست و با سیاست دولت فعلی همخوانی ندارد
راهکار
سوم داغ کردن بازار سهام و عرضه کلان در نمادهایی که خود مالک اصلی آنها
میباشد مثل وبصارد وبملت وتجارت و چند نماد دیگر مث مپنا و خودرو و ....
واین
اتفاق هم افتاد و عرضه های وحشتناک را در تجارت از قیمت 100تا 119شاهد
بودیم و همچنین نمادهای مذکور و بعد چی شد ؟ترمز صعود این نمادها...
در اینروزها خوشبختانه تقابل احتیاط و نقدینگی بازار طوری هستش که اجازه اصلاح بیش از حد را به بازار نمیدهد اما شاید زیاده
خواهی در متن مذاکرات و دخالت مجلس در مذاکرات کمی بازار را به چالش بکشد امیدواریم تا 3آذر یک توافق مناسب داشته باشیم
تا حداقل بورس مسیر آتی خود را پیدا کند و یک روز مثبت طوفانی و یک روز منفی طوفانی نداشته باشیم و استرس های روزانه بیش
از حد را تجربه نکنیم
یه راهکار منطقی برا اینروزا سیاست 50-50هستش یعنی 50درصد نقد و 50درصد سهمام از تمامی گروهها اگر مذاکرات منفی شد در
پایان روند نزولی اصلاح پرتفوی را انجام میدهیم واگر مذاکرات مثبت بود مطمئن باشید باز هم فرصت ورود به بازار را در همین نمادهای
بانکی و خودرویی با عرضه سیری ناپذیر خصوصی سازی و حقوقی های تشنه نقدینگی خواهید داشت.
نظر و تحلیل شخصی...مرتضی
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۸/۳۰ - ۱۸:۳۷:۴۸ سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما دوست عزیز.... استراتژی نقد سبد در برهه های مختلف فرق میکند طبیعیست که در جریان موثری چون مذاکرات که مثبتش فرصتی را از ما نمیگیرد اما منفی شدنش بازار را به خون میکشد کمی منطقی عمل کرده و نصف سرمایه بورسی را نقد باشیم و 20درصد باقیمانده را هم در اولین فرصت نقد کنیم و 30درصد که سبد سهام بلند مدت هستش و قیمت تمام شده پایینی دارد رو نگه داریم این استراتژی شخص منه و اکثرا موفق بوده اما با نهایت احترام به نظر شما احترام میگذارم و از نظر و ایده شما هم تشکر میکنم |
![]() |
آفتاب لب بورس : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۲۱:۳۲:۳۰ ممنون از تحلیل شما ، آیا نقد شدن 50 درصدی سهامداران ، بازار را پیشاپیش به سوی منفی شدن نمی برد ؟ یعنی قبل از اینکه نتیجه مذاکرات روشن شود خودمان با دست خودمان بازار را با عرضه و فروش سهام در یک مدت زمانی کوتاه به ورطه رکود بکشانیم ؟ البته عذرخواهی می کنم فقط سوالی بود که برایم پیش آمد . |
![]() |
کاربر ۴۴۲۳۸ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۷:۳۸:۴۹ تحلیل زیبایی بود ، در حقیقت مرور سال گذشته در همین موقع ها بود. |
![]() |
نورون : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۷:۲۷:۴۹ سلام دوست عزیز دیدن کامنتهای شما باعث خوشحالی است |
![]() |
وحید : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۵:۵۴:۳۸ ممنون اقا مرتضی عزیز کامنتهای شما واقعا زیبا و معنا دار است |
![]() |
کوروش بابا : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۳:۴۲:۳۱ درود بر شما خسته نباشی وسلامت باشی |
![]() |
ریاضی : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۳:۱۰:۰۲ آقا مرتضی عالیی بود ممنون |
![]() |
غریب : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۳:۰۱:۳۴ سلام و ممنون . از دیدن پست شما خوشحال شدم . زنده باشی برادر. |
![]() |
35khalili : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۲:۳۳:۵۶ ممنون ازتحلیل بجاومنطقی شما.من که ریسک نکردم وچندروزپیش وبملت رو باسودکم فروختم. |
مطلب ۸۹۲۹۵۰
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۰۰:۱۱:۳۵
سلام و عرض ادب و احترام خدمت عزیزان بورس 24
خپارس
از طرفی تعدیل منفی میدن و از طرف دیگر در حال مذاکره با رنو هستن
اگر با این تعدیل منفی سهم رو از بازار جمع کنند مطمئن باشید در گزارش بعدی با اصلاح سود سهم و خبر مذاکره با رنو در یک
چرخش معکوس از سهامشان بیش از تولیداتشون سود شناسایی میکنن...
مسئولان شرکت علت تعدیل منفی را به عدم تامین قطعه دو خودرو تندر و مگان ربط میدهند حال آنکه بیش از 6ماه است که تامین
قطعه خودروهای مذکور انجام نمیشود چرا بعد از افزایش سرمایه و در گزارش 3ماهه به این اتفاق اشاره نشده و سهام شرکت را قبل
از افزایش سرمایه بصورت نجومی بالابرده و بعد از افزایش سرمایه هم آن را ادامه دادند و در قیمتهای بالای 90به سهامداران هدیه
دادند و بعد قیمت تا حوالی 60افت کرد؟
و الان هم این گزارش هدفمند
در روزهای اخیر که اکثر نمادهای خودرویی با هر نوع گزارشی بیش از 30درصد رشد داشته اند این نماد متوقف شده و حال که
رشدشان متوقف شده و در حال پولبک هستند این نماد با این گزارش و در آستانه مذاکرات هسته ای باز میشود
نتیجه این اتفاق میشود نتیجه گیری سطر اول مطلب
سابقه اتفاق مشابه در خیلی از نمادهای کوچک بازار اتفاق افتاده است...
نظر و تحلیل شخصی...مرتضی
![]() |
امیر : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۷:۴۴:۲۲ ممنون دوست عزیز |
![]() |
کاربر ۴۴۲۳۸ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۷:۳۰:۰۲ آقا مرتضی من روی ٥٥ میخواستم بخرم، که نشد |
|
aghaseyyed : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۵:۰۰:۴۰ احسنت اقامرتضی چندر وزدیگه خپارس دست نیافتنی میشه دقیقامثل تکمباخکاوه خاور |
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۳:۱۲:۰۲ بورس دوست عزیز ارادتمندم شما همیشه منو شرمنده میکنید و بیش از لیاقتم در موردم نظر میدهید محبت شما رو فراموش نمیکنم برادر نوروزی لطف دارید چشم خانم خلیلی ممنون علی داداش سپاس از شما کاربر یاد خدا با این نام کاربری نابتون از شما تشکر میکنم کاربر 44238 هیچوقت روز عرضه سهام تصمیم به خرید و فروش نگیر بزار روندش معلوم بشه |
![]() |
بورس دوست : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۱:۳۶:۲۶ درود بر آقا مرتضی عزیز ؛ عذرخواهم که این هفته نتوانستم تماس گرفته جویای احولات باشم ؛ خدا را سپاس به اندازه ای عافیت یافته اید که دوباره استارت کار را زده و فعالیت میکنید البته با مراقبت لازم و مواظب از مصدومیت که در چشمانتان بوجود آمده ؛ حقیقتش اینجا یک پای اصلی و مشرف به سهام بعد از رفتنان کم داشت که خداوند سلامتی و بودنتان را دوباره عنایت کرد ؛ سلامت باشید ؛ بورس دوست |
![]() |
یاد خـــدا : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۱۱:۳۰:۴۶ ممنون آقا مرتضی ... |
![]() |
کاربر ۳۴۲۲۶ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۰۹:۵۲:۰۵ با درود به اقا مرتضی عزیز .خوب هستی داداش کمتر سر میزنی به اتاق اگر مقدور هست بیشتر باش برادر |
![]() |
کاربر ۴۴۲۳۸ : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۰۹:۲۷:۱۸ میخریم.خداکنه پایین باز بشه |
![]() |
35khalili : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۰۹:۲۲:۱۰ احسنت به اقامرتضی عزیز. |
![]() |
ali1212 : ۱۳۹۳/۸/۲۸ - ۰۹:۲۱:۰۷ تشکر اقا مرتضی عزیز |
توسط کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۰۲:۱۴:۰۳
مطلب ۹۰۱۶۵۰
توسط bahare : ۱۳۹۳/۹/۱۵ - ۲۲:۰۰:۴۳
سلام آقا مرتضی میشه راهنماییم کنید؟
میخواهم سهمی بخرم کوتاه مدت.3-4 ماهه.سبدم تاپیکو/وبملت/حکشتی/شبندر/شاوان/خودرو/خاور
نظرتون رو در مورد سبدم هم خوشحال میشم بدونم....باتشکر
**************************************************
سلام
در مورد سیگنال خرید من معمولا اهل سیگنال دادن نیستم چرا که اگر سیگنال بدم باید روزانه رفتار سهم را مدن نظر و
عکس العمل معقول رو در روزهای اتی نیز به شما بگم که چنین چیزی اصلا در اتاق گقتگو امکان پذیر نمیباشد اگر
استراتزی معامله ای شما با سیگنالهای کاربران اتاق گفتگوست متاسفانه دیر یا زود عطای بورس را به ماندنش ترجیح
میدهید سعی کنید تمام مطالب و تحلیل های یک نماد از این سایت سایت و سایتهای دیگر را بخوانید اما خودتان صاحب تحلیل و
تصمیم باشید
فقط جهت بررسی چند سهم رو نام میبرم که شما خودتون میتونید با مشورت با دیگر اساتید اتاق نسبت به خریدتان اقدام کنید
چون خرید تان میان مدت محسوب میشود چند نماد را برای خرید 4ماهه پیشنهاد میکنم بنظرم خرید پخش در قیمتهای حوالی
350بدون ریسک باشد بعد خرید بانک تجارت در حوالی 100که ریسکی ندارد و در صورت نوسان خوب میتوانید از سهم خارج شوید
خرید وخارزم در قیمتهای زیر 140شکار خوبیست با دید میان مدت از سهام های کوچک چون میدونم قائده بازی شان را بلد نیستید
واحتمال ضرر کردنتان هست نام نمیبرم
خرید تان را با حمایت شاخص مچ کنید چرا که در صورت حمایت نشدن شاخص در روز های آتی بازار به هیچ نمادی با هر پتانسیلی
رحم نمیکند در حال حاضر احتمال اینکه بازار روی نمادهای کوچک متمرکز شود بسیار بالاست و روند حرکتی نمادهای سبد شما
کند خواهد بود
اما د رمورد سبدتان قیمتهای خریدتان را و اهداف زمانی هر سهم رو نگفتین نمادهای پالایشی تا ابهام قیمت نفت و فراورده و
موضوع کیفی سازی را دارند بسته هستند و در حال حاضر
تحلیلی ندارند بعد از تصمیم گیری در مورد این موضوعات روند قیمتی سهمها مشخص میشوند
در مورد نمادهای خودرویی خود خودرو حمایت خوبی با توجه به خبر امروز در مورد تفاهم نامه ای با شرکت های خارجی در نقطه
260را دارد اما اگر باز هم بازار بخواهد روند منفی را در پیش گیرد نقطه
حمایت بعدی خودرو 240خواهد بود با توجه به در پیش بودن گزارش بعدی خودرو با احتمال تعدیل مثبت این نماد میتواند حمایت
خوبی رو از طرف سرمایه گذاری سمند و اهالی حقیقی بازار داشته باشد
خاور با شایعه فروش داراییها مواجه بود که تا این حد بالا اومده بودند هم اکنون سهم صف فروش میباشد با توجه به اینکه در قیمت
92 و امروز 87 دوبار صف فروش سهم جمع شده بنظر با برگشت روند نمادهای خودرویی و بازار این نماد هم متعادل شود
در مورد تاپیکو افت قیمت فارس که تاپیکو مالک 8درصدی این شرکت میباشد و موضوع نفت و خوراک و اصلاح کلی بازار باعث عدم
اقبال بازار به این سهم شده است سهم در
قیمتهای حوالی 240ریسک چندانی ندارد سابقه تعدیلات شرکت همیشه مثبت و رفتار حقوقی های سهم همیشه معقول بوده
است پیشنهاد میکنم فعلا با دید میان مدت با تاپیکو بمانید بازدهی سهم میتواند بیش از هر نوسانگیری کوتاه مدتی برای شما باشد
حکشتی نمادیست که بیشترین تاثیر را از نتیجه مذاکرات میگیرد با توجه به تمدید مذاکرات و روند بازار احتمال فرسایشی شدن روند
سهم در روزهای اتی بعید نمیباشد اما تا مشخص شدن نتیجه مذاکرات این سهم رو هم نگه دارید
وبملت تا شب مجمع میتواند یک بازدهی 40درصدی را اگر در قیمتهای امروزی یا زیر 200خریده باشید نصیب شما کند فعلا در جهت
اصلاح کلی بازار این نماد خوب هم مثل خیلی از نمادهای خوب در معرض فشار فروش قرار دارد اما نگرانی خاصی با دید سهامداری
میان مدت ندارد
علت اینکه در یک مطلب جداگانه به این سوال پاسخ داده شد اینست که سوال شما در مورد این نمادها شاید سوال بعضی از
کاربران دیگر هم باشد و با توجه به اینکه فردا این صفحه سریعا از دید کاربران دور خواهد شد در مطلب امروز قابل استفاده باشد
واینکه نظر من شاید از ضعیف ترین نظرات و پاسخ های اتاق باشد نظر دیگر اساتید اتاق از من محترم و کارشناسی تر و مفید تر
خواهد بود...
![]() |
bahare : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۲۱:۳۸:۲۶ ممنونم آقا مرتضی از تحلیلتون.چون کاربر ویژه نیستم نتونستم تشکر کنم... |
![]() |
چکود : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۷:۵۴:۳۴ درود بر آقا مرتضی عزیز و دریا دل . |
![]() |
شایگان74 : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۶:۳۹:۲۱ سلام آق مرتضی عزیز تشکر.درود بر ا...بورس دوست عزیز.ج.ا. |
![]() |
وایبر : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۴:۲۴:۲۱ ممنون از وقتی که گذاشتید |
![]() |
آفتاب لب بورس : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۳:۰۹:۰۷ ممنون از زحمات شما |
![]() |
کاربر ۵۵۱۰۶ : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۲:۱۳:۴۷ عرض ادب خدمت دوستان محترم علی آقا و کاربر اما و جناب نوروزی و بزرگمون بورس دوست و امید با معرفت امید جان چه عیبی دارد منفی دادن من خودمم گاهی به خودم منفی میدم این یعنی دیدگاهشون با من فرق داره اتفاقا خیلی هم خوبه فقط کاش با یه نظر منفی تکمیلش میکردن تا ما مبتدی اتاق هم چیزی یاد بگیریم هر چند خیلی ها هم هستن نخونده و با نیات و اهداف خاص به هر مطلبی منفی میدن اما در کل اصلا اهمیتی نداره و هر نظری ولو با علامت منفی و مثبت برای خودش محترم است |
![]() |
امیـــــــــــــــد : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۱:۰۲:۳۳ سلام کاش می تونستم 16 تا منفی که بهتون دادن رو مثبت کنم خیلی ممنون |
![]() |
بورس دوست : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۱۰:۰۷:۳۸ درود بر مرتضی عزیز ؛ از مطالعه جواب مطلب دوستمان توسط شما لذت بردم ؛ بحق در مقام مقایسه و انصاف قدر دانی از زحمات دوستان کاربلدی چون شما که وقت و انرژی گذاشته تا تحلیل مناسبی ارائه دهند با یک مثبت کم است ؛ سلامتی و سعادتان را آرزومندم ؛ بورس دوست |
![]() |
کاربر ۳۴۲۲۶ : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۰۹:۰۷:۴۵ ممنون اقا مرتضی .از اینکه با حوصله به سوال همه دوستان جواب میدین متشکرم |
![]() |
اما . . . : ۱۳۹۳/۹/۱۶ - ۰۸:۵۷:۱۳ سلا اقا مرتضی تحلیل شما بسیار مفید وبه دور از هر گونه تنش بود . تشکر فراوان بابت وقتی که گذاشته اید. |
.
.
.
پـــیامـبـر اکـــرم (ص) فـــرمــودنــد . . .
نـگـه داشــتـن و حـفـظ دیــن و ایـمــان در آخــرالــزمــان هـمـانـنـد
نگـه داشـتـن ذغــــــال گــداخـتـه در کــف دســت اســت . . .
بانـــوی ســـرزمــیـن مـــن !
بـه خاطــر بســپار
صـــدایــت "دلـنــشیــن" اســت
قـشـنگ نیـســت بــر هــر دلـﮯ نـشـسـتن
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا :
پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید
که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.
بــرادر دینـﮯ مــن!
فــرامـــوش نـکن
بعـضـﮯ کـارهــا "واجــب" نـیـسـت
مــثل ســلام کـــردن !
دیگه زندگی مان پر از غلط است ولی نگران نباش!!
گاهی نه گریه آرامت می کند و نه خنده
نه فریاد آرامت می کند نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس رو به
آسمان میکنی و میگویی :
من فقط تورو دارم!
بعضـــــی از دختـــــرکان…!! هر چقدر میتوانند بـد حجابی بکنند.!!
لباس تنــــگ و بـــــد نما بپوشــــند و بقول خودشان..
اگـــه تیــپ نزنیم اْفـــته کـــلاس داره برامـــــون..!!
اون آقا پسـر هایی که میـگن..!!
یه جــوون باید در دانـشگاه دوست دختر !! داشته باشه..!!
و بقـــول خودشان ما جــوانایم فعلا بی خیال محــــرم و نامحــرم..!!
اون عـروس خانومی که کـراهت دارد یک تکـه پارچه روی صورتش بندازه
که نکنه آرایــش یک میـلیون تومنیش خـراب بشه..!!
و اینچــــنین خودش رو به همه نـــشون میده..!!
اون خانوم هایی که به بـهانه تفــریح بی خیال محرم و نامحرم میشوند..!!
و اینگونه تـفریح میکنند..!!
اون خانـوم هایی که با آرایـش و لبـــاس تنگ عکس هایشان را..
در شبکه های اجتماعی به نمایــــــش میگذارند..!!
و میگویند بــــذار خوش باشیم که دنــــیا دو روزه..!!
هـــمه اینــها بداننـد کـه..!!
این خوبـی ها یک روزی تـــموم میشن..!!
ایـنها باید بدانـند که..!!
یک روزی اینجوری روی سنگ غسالخانه آنها را غــسل میــت میدهند..!
پـــس از یاد نبـریم که یک روزی ما را درقـــبر خواهند گذاشت و دیـــگر..
هیچ راه بازگــشتی برای تــــوبه وجـــود ندارد..!؟
ایــــن ها از مـــن و شمــــا پْــــر میشونـــد…؟!
یــادت نـره…
اگه یـــ ـــادت رفت بدان همیشه یکی خیلی بـــیادتــ ـــه خیلی..!!
جـنــــاب عـــزرائــیل را میگـوئیم…
نـه بـرای نشـان دادن فقـر در سریالهای کشورم است …
نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زنـدان هـا …
چـادر تو تـاج بنـدگـی تو است …
سنـد زهـرایی بـودنـت را امضــا میکنـد …!
بـا افتخـار در کوچـه هـای شهـر قـدم بـزن …!
از طعنــه هــای مــردم شـهــر …
یاد چفیـه هـایی بیفتـــ …
که برای چادری ماندنت …