عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۷۴۶ مطلب با موضوع «عشق فقط خدا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


هوالشافی

توکل در مریضی و اطاعت از طبیب



موسای کلیم علیه السلام را علتی و مرضی پدید آمد.

طبیبان گفتند: داروی این علت فلان چیز است. موسی گفت: دارو نخورم تا اللّه خود عافیت فرستد و شفا دهد.

آن مرض بر وی دراز گشت. گفتند: ای موسی! این دارو مُجرّب است و اگر به کار داری (مصرف کنی) در آن شفا بُوَد.

 موسی نَشنید و با دارو مداوا نکرد تا از حق جلّ جلاله وحی آمد که: به عزت من که تا تو دارو نخوری من شفا ندهم.

 موسی دارو بخورد، در حال شفا آمد.

 موسی را چیزی در دل آمد که بار خدایا این چون است؟

 وحی آمد که ای موسی! تو علت مپرس و سنّتی که ما نهاده ایم، اسرار ما مجوی که کسی را به اسرار ما راه نیست و گفتنِ چون و چرا، روا نیست

 پ.ن خادم کانال

خداوند هر کاری را با اسباب و ابزار و وسیله دنیوی انجام می دهد

منتظر معجزه و توکل خالص بودن یعنی جهل و افراط در معنویت

خیلیا هستن نشستن خونه و هیچکاری نمیکنن و میگن خدا روزی پرنده کور را در لانه اش میرساند

ما که کور و فلج نیستیم و باید حرکت و تلاش را در هر کاری داشته باشیم و بعد با توکل به خدا منتطر امدادهای الهی باشیم

طرف بیماری داخلی حاد داره نشسته خونه دکتر نمیره و میگه مرگ و زندگی دست خداست

بله همینطوره ولی شما برا زندگی کردن باید درمان کنید

بعد با دعا و توکل منتطر نتیجه باشید بعد از این خدا تشخیص میده مرگ یا شفا و ادامه زندگی

امام صادق ع فرموده

خود را مداوا کنید،زیرا خداوند هیچ دردی فرو نفرستاده مگر اینکه به همراهش درمانی نیز نازل کرده است

از تو حرکت از خدا برکت


خدا خودش در قرآن فرموده

اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند

پس قدم اول با ماست قدم دوم را خدا برمی دارد و مشکلات را حل می کند و ما را در همه کارها یاری می کند


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 45


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


✨🌺 ای در سر هر کس از تو
✨🌺 سودای دگر


✨🌺 در راه تو هر طایفه را
✨🌺 رای دگر


✨🌺 چیزی ز تو هر کسی
✨🌺 تمنا دارد

✨🌺 ما جز تو نداریم
✨🌺 تمنای دگر


عبید زاکانی




  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰




از منبر پایین آمد و مردم، مجلس را ترک می گفتند.

شیخ ابوسعید ابوالخیر، امشب چه شوری برپا کرد.

همه حاضران، محو سخنان او بودند و او با هر جمله که می گفت،

نهال شوق در دل ها می کاشت،

اما من هنوز نگران قرضی بودم که باید می پرداختم.
وام سنگینی بر عهده داشتم و نمی دانستم که چه باید کرد.
پیش خود گفتم که تنها امیدی که می توانم به آن دل ببندم، ابوسعید است.
او حتما به من کمک خواهد کرد.


شیخ، گوشه ای ایستاده بود و مردم گرد او حلقه زده بودند.

ناگهان پیرزنی پیش آمد.

شیخ به من اشاره کرد، دانستم که باید نزد پیرزن روم و حاجتش را بپرسم.

پیرزن گفت کیسه ای زر که صد دینار در آن است

آورده ام که به شیخ دهم تا میان نیازمندان تقسیم کند،

او را بگو که در حق من دعایی کند.

کیسه را گرفتم و به شیخ ابوسعید سپردم.

پیش خود گفتم که حتما شیخ، حاجت من را دانسته و

این کیسه زر را به من خواهد داد،


اما ابوسعید گفت این کیسه را بردار و به گورستان شهر ببر.

آنجا پیری افتاده است،

سلام ما را به او برسان و کیسه زر را به او ده و بگوی اگر خواستی،

نزد ما آی تا باز تو را زر دهیم.


شبانه به گورستان رفتم.


بین راه با خود می اندیشیدم که این مرد کیست که ابوسعید از حال او خبر دارد،

اما نیاز من را نمی داند و بر نمی آورد.

وقتی به گورستان رسیدم، به همان نشانی که شیخ داده بود،

پیری را دیدم که طنبوری

(یکی از آلات موسیقی است که در آن ایام، جزو آلات لهو و لعب و گناه محسوب می شد)

زیر سر نهاده و خفته است.

به او سلام کردم و سلام شیخ را نیز رسانیدم، اما ترس و وحشت، پیر را حیران کرده بود.

سخت هراسید.

خواست که بگوید تو کیستی، که من کیسه زر را به او دادم و پیغام ابوسعید را نیز گفتم.

پیر، هم چنان متحیر و ترسان بود.

کیسه را گشود و دینارهای سرخ را دید.

نخست می پنداشت که خواب است،

اما وقتی به سکه های طلا دست کشید و

آنها را حس کرد، دانست که خواب نمی بیند.

لختی به دینارها نگریست، سپس سر برداشت و خیره خیره به من نگاه کرد.
ناگهان به حرف آمد و گفت مرا نزد شیخ خود ببر.
گفتم برخیز که برویم.
بین راه، هم چنان متحیر و مضطرب بود.
گفتم اگر از تو سؤالی کنم پاسخ می دهی؟
سر خود را به پایین انداخت.
دانستم که آماده پاسخگویی است.

گفتم تو کیستی و در گورستان چه می کردی و ابوسعید، این کیسه زر به تو چرا داد؟
آهی کشید و غمگینانه گفت مردی هستم فقیر و وامانده از همه جا.
پیشه ام مطربی است و وقتی جوان بودم،

مردم مرا به مجالس خود می خواندند تا طنبور زنم و آواز بخوانم و مجلس آنان را گرم کنم.
در همه جای شهر، هرگاه دو تن با هم می نشستند، نفر سوم آنان من بودم.
اکنون پیر شده ام و صدایم می لرزد و دستم آن هنر و توان را ندارد که از طنبور، آواز خوش بر آرد.
کسی مرا به مجلس خود دعوت نمی کند و به هیچ کار نمی آیم.
زن و فرزندم نیز مرا از خود رانده اند.

امشب در کوچه های شهر می گشتم.


هر چه اندیشیدم، ندانستم که کجا می توانم خوابید و امشب را سر کنم.


ناچار به گورستان آمدم و از سردرد و شکسته دلی،

گریستم و با خدای خود مناجات کردم و گفتم

خدایا، جوانی و تاب و توانم رفته است.

جایی ندارم و هیچ کس مرا نمی پذیرد.

عمری برای مردم طنبور زدم و خواندم و محفل آنان را آراستم و اکنون به اینجا رسیدم.

امشب را می خواهم برای تو بنوازم و مطرب تو باشم.

تا دیرگاه می نواختم و مجلسی را که در آن خود و خدایم بود، گرم می کردم.

می خواندم و می گریستم تا این که خوابم برد.

دیگر تا خانه شیخ، راهی نمانده بود.
پیر، هم چنان در فکر بود و خود نمی دانست که چه شده است.
به خانه شیخ رسیدیم و وارد شدیم.
ابوسعید، گوشه ای نشسته بود.
پیر طنبور زن، بی درنگ به دست و پای شیخ افتاد و همان دم توبه کرد.


ابوسعید گفت ای جوانمرد، یک امشب را برای خدا زدی و خواندی،

خداوند رحمت تو را ضایع نکرد و

بندگانش را فرمان داد که تو را دریابند و پناه دهند.


طنبور زن، آرام گرفت.

ابوسعید، روی به من کرد و گفت بدان که هیچ کس در راه خدا زیان نمی کند.
حاجت تو نیز برآورده خواهد شد.

یک روز گذشت.

شیخ از منبر و مجلس فارغ شده بود.

در همان مجلس، کسی آمد و دویست دینار به من داد و گفت این را نزد ابوسعید ببر.
وقتی به خدمت شیخ رسیدم، گفت این دینارها را بردار و طلبکارانت را دریاب.

راوی این داستان، شخصی به نام حسن مؤدب از شاگردان ابوسعید است.

📚 منبع: اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، صفحه ۱۱۶



بنازم رحمت بینهایتت را خدااا


ای کریمی که از خزانه غیب

گبر و ترسا وظیفه خور داری


دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمن این نظر داری


خدا


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 44

عاشقانه های من  خدا


عشق فقط خدا


✨💞آنکه به دل اسیرمش
✨💞در دل و جان پذیرمش


✨💞گرچه گذشت عمرِ من
✨💞باز ز سر بگیرمش

✨💞راه برم به سوی او
✨💞شب به چراغِ روی او

✨💞چون برسم به کوی او
✨💞حلقۀ در بگیرمش



مولانا


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


داستانک معنوی


مرگ، مثل حمام رفتن است



🌸امام جواد(ع) به عیادت یکی از شاگردان خود که در بستر مرگ بود رفتند.

🌸وقتی امام بر بالین او نشستند،

بیمار با صدای بلند گریه کرد و در حالی که بی تابی می کرد، گفت:

🌸مرگ من نزدیک است! چه کنم؟

خیلی اضطراب و ترس دارم

🌸امام جواد(ع) فرمودند:

🌸تو از مرگ می ترسی زیرا نمی دانی مرگ چیست!


🌸برای تو مثالی میزنم:

🌸اگر بدنت آلوده به چرک و کثافت باشد و بدانی اگر به حمام بروی و شستشو کنی،

همه این آلودگیها از بین می رود، آیا میل داری که به حمام بروی، یا میل نداری؟»

🌸بیمار عرض کرد:

🌸«البته دوست دارم که هر چه زودتر، به حمام بروم و خود را از همه ناپاکیها پاک نمایم.

🌸امام جواد(ع) فرمودند:

🌸مرگ برای انسان، مثل #همان_حمام است و آن آخرین منزلگاه،

و مرحله شستشو و پاکسازی از آلودگیهای گناه می باشد.

🌸بیانات امام جواد(ع)، بیمار را آرام کرد.

📚معانی الاخبار ، ص ۲۹۰



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 43

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا



تو به این خوبی و،
من با نفس خسته ی خود

چه سرایم ؟چه بگویم؟
که بود لایق تو


رودی از عشق تو
در من بخروش است انگار

تو بگو من چه کنم
تانشوم عاشق تو؟



حمیدرضا مشایخی


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


داستانک معنوی


چه کنم  خدا به من رحم‌ کند؟


کسی آمد خدمت نبی مکرم اسلام عرض کرد


یا رسول الله چه کنم خدا به من رحم بکند


فرمود سه کار بکن

1⃣ ارحَمْ نَفسَکَ ،

2⃣ و ارحَمْ خَلقَ اللّه ِ

3⃣یرحَمْکَ اللّه ُ

📚تفسیر معین، ص580

✅اول به خودت رحم بکن

ما گناه که می‌کنیم بدن جهنمی می‌شود

بی‌رحمی است زیادی که می‌خوریم بدن لطمه می‌خورد

به خود رحم کردن همه چیز را شامل می‌شود

به جسم به روح نگاه به نامحرم کردن

دروغ که می‌گویی حافظه ات ضعیف می‌شود

داری به خودت بی‌رحمی می‌کنی

دروغ حافظه ات را ضعیف می‌کند

فحاشی نمی‌گذارد دعایت مستجاب شود

پس اول به خودت رحم بکن

بعد فرمود دوم به  مردم رحم کن

حدیث هم داریم

 اِرْحَم تُرْحَم رحم کن تا بهت رحم کنند

📚بحاالانوار، ج 74، ص 394

✅سوم فرمود به  مخلوقات خدا

یعنی حیوانات درختان موجودات طبیعت محیط زیست

آب دریا کل خلقت در واقع یک کلمه

اگر می‌خواهیم در دایره‌ی رحمت الهی وارد شویم رحم کنیم


یعنی


آقای عزیز به خانواده ات


پدر عزیز به فرزندانت


راننده‌ی عزیز به مسافرانت


کاسب عزیز به مشتری هایت


کارمند گرامی به ارباب رجوع


اگر همه به هم رحم کنیم


خدا هم به ما ان شاء الله رحم می‌کند.


استاد رفیعی


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 42

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


💞✨شاعران گل گفته اند،

❤️✨ اما

💞✨ برای وصف تو...


❤️✨ باز باید معنی

💞✨ نازکتری پیدا کنم...!




❤️✨ حسین دهلوی



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


داستانک معنوی


🌸عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بود، یکی از شاهان غیر عرب،

پزشک حاذقی را به محضر رسول خدا در مدینه فرستاد تا به درمان بیماران آن دیار بپردازد، آن

🌸پزشک یک سال در آنجا ماند،

ولی (بخاطر نبودن بیمار) کسی برای درمان بیماری خود نزد او نرفت،

و درخواست معالجه از او نکرد.  

🌸پزشک نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گله کرد

که من برای درمان یاران به اینجا آمده ام ،

ولی در این مدت، کسی به من توجه نکرد،

تا خدمتی را که بر عهده من است انجام دهم.  


🌸پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود:


این مردم (مسلمان)در زندگی شیوه ای دارند که تا اشتها به غذا بر آنها غالب نشود، غذا نمی خورند،


و وقتی که مشغول غذا خوردن شدند تا اشتها دارند و هنوز سیر نشده اند، دست از غذا بر می دارند.


از این رو همواره سلامت و تندرست هستند و نیاز به مراجعه به طبیب ندارند.

🌸پزشک گفت: راز مطلب را یافتم، همین شیوه موجب تندرستی آنها شده است،

خاضعانه به پیامبر صلی الله علیه و آله احترام کرد، و از محضرش رفت.

📚حکایتی ازگلستان سعدی


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 41


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


#راز_عشق...

🍃🌹پرسیدم از گل سرخ ...
🍃🌹در سینه ات چه داری..؟

🍃🌹برگونه های سرخت...
🍃🌹داغ غم که داری..؟

🍃🌹خوش میتراود از تو...
🍃🌹عطر هوای مستی..!!

🍃🌹من عاشق تو هستم...
🍃🌹تو عاشق که هستی..؟

🍃🌹گل با تبسمی گفت...
🍃🌹ای یار دل شکسته..!!

🍃🌹این شرم سرخ عشق است...
🍃🌹بر گونه ام نشسته

🍃🌹پرورده جانم از عشق..
🍃🌹از یاد آن بهاران.....

🍃🌹بر هر نسیم عاشق
🍃🌹دل داده ام فراوان...!!

🍃🌹شادابم از محبت...
🍃🌹از عطر مهربانی...!!


🍃🌹بی رحمت بهاران...
🍃🌹پژمرده ام به آنی...!!

🍃🌹این راز شرم عشق است...
🍃🌹یک راز جاودانی..!!

🌸بی عاشقی حرام است...

🌸یک لحظه زندگانی..!! ‎‌‌‌‌‌


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰



داستانک معنوی


🌸آثار همنشینی...



🍃🌹ابوهاشم جعفرى مى گوید امام رضا (علیه السلام) به من فرمود چرا تو را نزد عبدالرحمن بن یعقوب مى بینم؟

🍃🌹ابوهاشم گفت او دایى من است.

🍃🌹حضرت فرمود او درباره خدا سخن ناهموار و غیر قابل قبولى مى گوید، سخنى که با آیات قرآن و معارف اهل بیت ناهماهنگ است.

🍃🌹خدا را به صورت اشیا و اوصاف آن وصف مى کند، بنابراین یا با او هم نشین باش و ما را واگذار یا با ما بنشین و او را رها کن.

🍃🌹عرضه داشتم او هر چه مى خواهد بگوید، چه زیانى به من دارد؟

🍃🌹وقتى من آنچه را او مى گوید نگویم، چیزى بر عهده من نیست.

🍃🌹حضرت فرمود آیا بیم ندارى از این که عذابى بر او فرود آید و هر دوى شما را بگیرد؟


🍃🌹آیا داستان کسى که خود از یاران حضرت موسى (علیه السلام) بود و پدرش از یاران فرعون را نشنیده اى؟

🍃🌹هنگامى که لشکر فرعون کنار دریا به حضرت موسى (علیه السلام) و یارانش رسید، آن پسر از حضرت موسى (علیه السلام) جدا شد که پدرش را نصیحت کند و به حضرت موسى (علیه السلام) و یارانش ملحق نماید.

🍃🌹پدرش به راه باطل خود، دنبال فرعونیان مى رفت و این جوان با او درباره آیینش ستیزه مى کرد تا هر دو به کنارى از دریا رسیدند و با هم غرق شدند.

🍃🌹خبر به حضرت موسى (ع) رسید فرمود او در رحمت خدا است،

🍃🌹ولى چون عذاب نازل شود از کسى که نزدیک گنهکار است دفاعى نشود.



📚 منبع: اصول کافی، جلد ۲، صفحه
۳۷۴


عشق فقط خدا عکس نوشته در مورد خدا

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 40


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


🌸همین مَشغله ی ماست
که از عشق بمیریم و
جز او یار نگیریم.......

🌸منم آن؛ منم آن؛

🌸منم آن ریزه خورِ خوانِ کریمش
که به کس کار ندارم
بجز آن یار ندارم

ثمنی* غیرِ دلم بر سرِ بازار ندارم

🌸من نالایقِ ناقابلِ نالان چه کنم

🌸با همه درماندگی و
دوری و شرمندگی و
بندگی و بی ثمری
پیش همان شَه
که کریم است و رحیم است و
همان یارِ قدیم است


🌸جهان گیرِ جهاندار و
به دل دلبر و دلدار و
وفادار و هوادار و
بهین*

 🌸سرور و سردار و
کس و کار و
به دل یار و
جهانی به کَرم هاش بدهکار و

🌸چه میشد دل غمدیده ی من را
بشود باز خریـــــــدار......



#سعـــــــدی


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 39


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


✨💝 ای که روی تو،

✨💖 بهشت دل وجان است مرا



✨💝 ای که وصل تو

✨💖 مراد دل وجان است، مرا



✨💝 چون مراد دل وجانم

✨💖 تویی از هردو جهان


✨💝 ازتو دل برنکنم

✨💖 تا دل وجان است مرا



سلمان ساوجی


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


گناهکاران بخوانند...


یک دنیا امید

🔴انواع کفاره گناهان مومنین!


🍀چون مومن مرتکب گناه شود،


ده علت باعث بخشش گناه او می‌شود:



🌹علت اول:


اینکه توبه کند و خداوند متعال توبه‌‌اش را بپذیرد. کسی که از گناهی توبه کند همچون کسی است که گناهی ندارد.

🌹علت دوم:


یا اینکه طلب مغفرت و آمرزش نماید و مورد بخشش واقع گردد.

🌹علت سوم


یا نیکی‌هایی را انجام دهد که سبب محو گناهش گردد. چراکه نیکی‌ها بدی‌ها را از بین می‌برند.

🌹علت چهارم:


یا برادران مؤمنش برای او دعا کنند و در حیات و مرگش برای او شفاعت کنند.

🌹علت پنجم:


یا اینکه از ثواب اعمال‌شان به او ببخشند تا خداوند متعال او را از آنها بهره‌مند گرداند.

🌹علت ششم:


یا اینکه رسول الله (در قیامت) برای او شفاعت کند.

🌹دلیل هفتم:


یا خداوند متعال او را در دنیا با دچار شدن به مصیبت مورد ابتلا و آزمایش قرار دهد تا کفاره‌ی گناه وی گردد.

🌹دلیل هشتم:


یا او را در برزخ و (هنگام دمیدن در صور و) بیهوشی مخلوقات مورد ابتلا و آزمایش قرار دهد و به این ترتیب از گناهش درگذرد.

🌹دلیل نهم:


یا او را در عرصات قیامت با وحشت و ترس آن مورد ابتلا و آزمایش قرار دهد و اینگونه آن‌را کفاره‌ی گناهش قرار دهد.

🌹دلیل دهم:


یا اینکه خدای متعال، مهربان‌ترین مهربانان رحمت خود را شامل حال وی گرداند.


بنازم رحمت بینهایتت را خدا


عشق فقط خدا



عاقبت بخیری رو برا همه مردم دنیا آرزومندیم


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰




🌸توفیق انجام کار خیر



🍃🌹مرحوم کافی نقل می کرد که:

 شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد

از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛

🌸 گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
 میخواست کمکش کنم.

🌸لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم،

در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم:

با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.

🌸رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم.

🌸همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم...


🍃🌹فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟

🌸آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر،

لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عج به من دارند...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🍃🌹وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی،
وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و

این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛

خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..
__________________



امام حسین ع

نیاز های مردم که توسط شما برطرف میشوند نعمتهای خداست


از نعمتهای خدا خسته نشوید



عشق فقط خدا

❤️ کانال تلگرامی عشق فقط خدا ❤️

https://telegram.me/eshgekhodayi

تلگرام عشق فقط خدا

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 38


عشق فقط خدا

🍃🌸همه کس را تن و اندام و
🍃🌸جمالست وجوانی

🍃🌸وین همه لطف ندارد
🍃🌸تومگر سرو روانی

🍃🌸نظر آوردم وبردم
🍃🌸که وجودی به توماند

🍃🌸همه اسمند وتو جسمی
🍃🌸همه جسمند وتو جانی





  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 37



عشق فقط خدا

✨💚 من دوست میدارم جفا
✨❤️ کزدست جانان میبرم

✨💚 طاقت نمی‌دارم ولی
✨❤️ افتان وخیزان میبرم

✨💚 درمان درد عاشقان
✨❤️ صبرست ومن دیوانه‌ام


✨💚 نه درد ساکن می‌شود
✨❤️ نه ره به درمان میبرم


#سعدی




  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

فلسفه احکام اسلامی

نهج البلاغه حکمت 252

(اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى)
 
فلسفه احکام اسلامی


و درود خدا بر او، فرمود:


🍃🌹خدا«ایمان»را براى پاکسازى دل از شرک

🍃🌹و «نماز» را براى پاک بودن از کبرو خودپسندى،

🍃🌹و «زکات» را عامل فزونى روزى

🍃🌹و «روزه» را براى آزمودن اخلاص بندگان

🍃🌹و«حج» را براى نزدیکى و همبستگى مسلمانان

🍃🌹و «جهاد» را براى عزّت اسلام

🍃🌹و «امر به معروف» را براى اصلاح توده هاى ناآگاه

🍃🌹و «نهى از منکر» را براى بازداشتن بى خردان از زشتى ها

🍃🌹«صله رحم» را براى فراوانى خویشاوندان

🍃🌹و «قصاص» را براى پاسدارى از خون ها،


🍃🌹و اجراى «حدود» را براى بزرگداشت محرّمات الهى

🍃🌹و ترک «مى گسارى» را براى سلامت عقل،


🍃🌹و دورى از «دزدى» را براى تحقّق عفّت،

🍃🌹و ترک «زنا» را براى سلامت نسل آدمى،


🍃🌹و ترک «لواط» را براى فزونى فرزندان،

🍃🌹و «گواهى دادن» را براى به دست آوردن حقوق انکار شده،

🍃🌹و ترک «دروغ» را براى حرمت نگهداشتن راستى،

🍃🌹و«سلام»کردن را براى امنیّت از ترس ها

🍃🌹و«امامت»را براى سازمان یافتن امور امّت

🍃🌹و «فرمانبردارى از امام» را براى بزرگداشت مقام رهبرى، واجب کرد.


**************************



به علی شناختم من

به خدا قسم خدا را



عشق فقط خدا

❤️ کانال تلگرامی عشق فقط خدا ❤️

https://telegram.me/eshgekhodayi

تلگرام عشق فقط خدا

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 36


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


✨🌹 مرا تا جان بود،
   جانان تو باشی

✨🌹 ز جان خوش‌تر چه باشد،
 آن تو باشی



✨🌹 به هر زخمی مرا،
 مرهم تو سازی

✨🌹 به هر دردی مرا،
 درمان تو باشی




✨  #خاقانی



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

کلاه سرتان نرود


#تلنگر

🌺 کلاه سرتان نرود!

🍃 روزی عده‌ای از بازاریان به دیدن علامه شیخ محمدتقی شوشتری (ره) رفتند.

از وضعیت بازار، احکام خرید و فروش، معاملات حلال و حرام، احکام قرض و وام سخن گفتند.


ایشان با حوصله به سؤالات حاضرین جواب می‌دادند.
.
🍃 در آخر که حضار می‌خواستند مجلس را ترک کنند از شیخ خواستند که با جمله‌ای آن‌ها را راهنمایی کند.


آقا فرمودند: حواستان جمع باشد روستاییانی که به شهر برای خرید و فروش می‌آیند سرتان کلاه نگذارند!

🍃 چند نفری از بازاریان از شگردهای خاص خودشان گفتند

که چگونه اجناس روستاییان را ارزان می‌خرند و کالاهای خود را چند برابر به آن‌ها می‌فروشند!

✨ شیخ بعد از سکوتی کوتاه فرمود:

همین نکته مورد نظر من است،

شما به خیال خودتان سر آن‌ها کلاه می‌گذارید،

در حالی که این نوع معاملات حرام است

و شما در جهان آخرت بار این گناهان را به دوش خواهید کشید

و حسنات شما به قیمت اندک ضایع می‌شود ✨

🍃 آن زمان می‌فهمید که در اصل کلاه بر سر شما رفته است،

اما دیگر دیر شده و پشیمانی سودی نخواهد بخشید!


عشق فقط خدا

❤️ کانال تلگرامی عشق فقط خدا ❤️

https://telegram.me/eshgekhodayi

تلگرام عشق فقط خدا



  • مرتضی زمانی