🌸عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بود، یکی از شاهان غیر عرب،
پزشک حاذقی را به محضر رسول خدا در مدینه فرستاد تا به درمان بیماران آن دیار بپردازد، آن
🌸پزشک یک سال در آنجا ماند،
ولی (بخاطر نبودن بیمار) کسی برای درمان بیماری خود نزد او نرفت،
و درخواست معالجه از او نکرد.
🌸پزشک نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گله کرد
که من برای درمان یاران به اینجا آمده ام ،
ولی در این مدت، کسی به من توجه نکرد،
تا خدمتی را که بر عهده من است انجام دهم.
🌸پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود:
این مردم (مسلمان)در زندگی شیوه ای دارند که تا اشتها به غذا بر آنها غالب نشود، غذا نمی خورند،
و وقتی که مشغول غذا خوردن شدند تا اشتها دارند و هنوز سیر نشده اند، دست از غذا بر می دارند.
از این رو همواره سلامت و تندرست هستند و نیاز به مراجعه به طبیب ندارند.
🌸پزشک گفت: راز مطلب را یافتم، همین شیوه موجب تندرستی آنها شده است،
خاضعانه به پیامبر صلی الله علیه و آله احترام کرد، و از محضرش رفت.
📚حکایتی ازگلستان سعدی