به نام او که بهترین وکیل و داور است "
خدایا... آرامش می خواهم ... !!!
باز شعله افتاده بر جانم ... !!
می دانم آتش درونم را می بینی
پس چرا خاموشم نمی کنی ؟!!
خدایا .... چرا خاکسترم را
تا ریشه ام که می تواند سبز شود می سوزانی ؟؟؟
تلخ است خنده شیرینم به درک این پایان
خدایا خداوندا ... !!!
این روزها مرا تا پایان شب با خودتت ببر
این شبها برایم سخت در گذر است ...!!!
گاهی پیش از غروب خورشید
در خودم تاریک میشوم
خدایا آرامم کن... !!!
در این نا کجا آباد پر از تنهایی... !!!
سخت بیمار حسرتهای فرو خورده شده ام
دلم عشق میخواهد ... !!!
افسوس ، گرمای وجودم یخ بسته است
از سردی احساس آدمها ... !