بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشاى بهار
بلبلان، وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستى تو، بنال اى هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
نه همه مستمعى فهم کند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر مىگویند
آخر اى خفته، سر از خواب جهالت بردار
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آن است که فرداش نبیند دیدار
تا کى آخر چون بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابى و، نرگس بیدار
که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟
یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟
آدمى زاده اگر در طرب آید نه عجب
سرو در باغ به رقص آمده و بید و چنار
گو نظر باز کن و خلقت نارنج ببین
اى که باور نکنى فى الشجر الاخضر نار
پاک و بى عیب خدایى که به تقدیر عزیز
ماه و خورشید مسخر کند و لیل و نهار
چشمه از سنگ برون آرد و، باران از میغ
انگبین از مگس نحل و دُر از دریا بار
نیک بسیار بگفتیم درین باب سخن
و اندکى بیش نگفتیم هنوز از بسیار
تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او
همه گویند و یکى گفته نیاید ز هزار
آن که باشد که نبندد کمر طاعت او؟
جاى آن است که کافر بگشاید زنار
نعمتت، بار خدایا، ز عدد بیرون است
شکر انعام تو هرگز نکند شکر گزار
این همه پرده که بر کرده ما میپوشى
گر به تقصیر بگیرى نگذارى دیار
ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟
تاب قهر تو نداریم خدایا، زنهار!
فعلهایى که زما دیدى و نپسندیدى
به خداوندى خود پرده بپوش اى ستار
حیف ازین عمر گرانمایه که در لغو برفت
یارب از هرچه خطا رفت هزار استغفار
درد پنهان به تو گویم که خداوند منى
یا نگویم، که تو خود مطلعى بر اسرار
سعدیا ، راست رُوان گوىِ سعادت بردند
راستى کن که به منزل نرسد کج رفتار
ای پیامبر
اگر بندگان من از دوری و نزدیکی من بپرسند
بگو من نزدیکم
************************
ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﺴﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ،
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ
ما اگر مانده ز راه،
در پس و پیشِ قدم
پشت پرچین بلندِ غمِ تو
ﺩﺭ پسِ ﭘﺮﺩﻩ ی ﺍشکِ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
مأﻣﻦ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛
ﺍﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
در پسِ هر نفسی که فرو می رود و میآید
در پسِ ضربه ی نبضی ست که در گردن ماست
ما اگرتنهاییم من و تو گمشده ایم
او همینجاست کنار من و تو
ﺳﺎﻟﻬﺎﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺴﻮﯾﺶ ﺑﺮﻭﯾﻢ
ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﻮﻕ ﺗﺎ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺑﺰﻧﯿﻢ
ﺍﺯ ﺳﺮ ﻋﺠﺰ ﻭ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻭ
ﻣﻮنسِ ﻭﺍقعیِ خلوت ماست...
از بین موجودات یڪ نفرصدا زد یا اله العاصین
صداے لبیڪش سه مرتبه آمد
ملایڪه با تعجب پرسیدند:
خدایا اینڪه آلود تره سه مرتبه جوابشو دادی!!!
خدا فرمود:ملایڪه من اوناے دیگه
دلشون به اعمالشون خوشه
ولے این غیر من ڪسے را نداره...
اگر نمیتوانی خدا را ببینی،
لااقل غیر خدا را نبین!
"مرحوم دولابی"
خودم را در کوچه تنهایی گم کرده ام
تا شاید تو مرا صدا بزنی
تویی که دوستت دارم,
مثل هیچ کس دیگری
مثل بی مانندی خودت
من منتظر یک پگاه ناگاه هستم
مثل آسمان, در آرزوی دو بال
و مثل پرنده , در امید آفتاب
خدایا ! مرا به آسمان ببر
من خیلی وقت است دلم زمین گیر شده
تا حالا شده آرزویی به دلت بیفته
خیلی غیر ممکن و نشدنی به نظر بیاد
کلا بی خیالش بشی؛
ولی یه روزی آرزو بیفته دنبال تو
همه میگن قانون جاذبست
اما من میگم لطف خداست
ینی خدا خودش این قانون را در عالم دایر کرده
اگه آرزویی را توی دلت انداخت
راه رسیدنش را هم برات فراهم می کنه
البته اگه خودمون مانع لطفش نشیم
از ته دل میگم پاک و منزه است پروردگارم
و عاری از هر عیب و نقصی؛
هیچ وقت کاری عبث و بیهوده نمی کنه
همه کارهاش روی قاعده و حسابه
و چه زیباست آنجا که می گوید
هر خیری که به شما برسد
از جانب خداست
و هر بدی به شما برسد
در جایی از قرآن کریم خداوند در بین آیات طلاق
ناگهان اشاره به نماز می کند
یعنی اگر شما با خدا ارتباط داشتید
رابطۀ بینتون بهم نمی خورد
اگه الآن با هم نمی سازید
زیر یک سقف هستید ولی با هم یکی نشدید
همش بر می گرده به اینکه رابطتون با خدا خوب نبوده
دو حبه قند محاله در همدیگه حل بشن
مگر اینکه در آب حل بشن
اگر در آب حل بشن می تونن در همدیگه حل بشن
اگه انسان ها در خدا حل نشوند
محاله بتونن در همدیگه حل بشوند
مَن أَصلَحَ فیما بَینَهُ و َبَینَ اللّه أَصلَحَ اللّه فیما بَینَهُ وَ بَینَ النّاسِ؛
هر کس رابطه اش را با خدا اصلاح کند،
خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود
من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 396
خدا"در گُل،خدا،در آب و رنگست...
خدا"نقاش این دشت قشنگست...
خدا"یعنی درختان حرف دارند...
شقایق ها درونی ژرف دارند...
خدا"در هر نظر آیینه ماست...
همین حالا خدا"در سینۀ ماست...
خدا"شبنم،خدا"باد و خدا"گُل
خدا"زیباترین باغ تکامل...
گهی،گُل میکند ما را خبردار
گهی،مرغی بما میگوید اسرار!...
خدا"دراوج گُل،درعمق رنگست...
خدا"در معنی لفظ قشنگست
خدا"را میتوان از نور فهمید...
خدا"را در پرستش میتوان دید...
کائنات شما را مجازات نمی کند
برکت نمی بخشد
کنترل هم نمی کند
فقط عملت به تو بازگردانده می شود
کائنات به ارتعاشى که از جانب شما ساخته میشود؛
پاسخ می دهد
شاد بیاندیشى، شادمانى نصیبت می شود
منفى بیاندیشى،آنچه منفى است؛ نصیبت می شود
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوى ما آید نداها را صدا
زمانے کـه موسے علیه السلام
شبانه دنبال شعله اے آتش میگشت
درحالـے که نفس نفس زنان راه مے رفت!!!
هرگز به ذهنش خطور نمے کرد
که برای شنیدن صدای پروردگار جهانیان مے رود
به خدایت اعتماد داشته باش
کارهاے او تصــور ناپـَـــذیر است...
همه رهگذر هستیم
به کسی کینه نگیرید
دل بی کینه قشنگ است
به همه مهر بورزید
به خدا مهر قشنگ است
بوسه بر دست پدر
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است
بفشارید به آغوش عزیزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمی آغوش قشنگ است
نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است
بشناسید خدا را
هر کجا یاد خدا هست
هر کجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است
زندگی در گذر است
آدمی رهگذر است
زندگی یک سفر است
آدمی همسفر است
آنچه می ماند از او
راه و رسم سفر است
رهگذر می گذرد...
***********************************عشق فقط خدا