پادشاهی دیدکه خدمتکاری بسیار شاد است ،
از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت:
قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و
لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم.
پادشاه موضوع را به وزیر گفت .
وزیر هم گفت:قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست
بدان جهت شاد است،
پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟
وزیر گفت : قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید ،
و چنین هم شد.
خدمتکار وقتی به خانه برگشت
با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شادشد و
شروع به شمردن کرد ،
۹۹ سکه ؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نیست،
همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود.
او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند
تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ،
او از صبح تا شب سخت کار میکرد،
و دیگر خوشحال نبود.
وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت :
قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و
اعضای این گرو کسانی هستند که
زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
و باز هم این جمله زیبا
به آنچه خدا قسمتت کرده راضی باش
تا غنی ترین مردم باشی
***************************************