عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

هواتو کردم


عشق فقط خدا


هواتو کردم...


من حیرون تو این روزا هواتو کردم


دلم میخوادت

میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم


هوایی میشم

همون روزا که می بینم هوام و داری

میخوام بدونم

تا کی میخوای ببینی و به روم نیاری


دلمو دست تو دادم


من دلتنگِ احساسی
نمیذاری که تنها شم
تو رو من خیلی حساسی


دلمو دست تو دادم


دلمو آسمونی کن

همیشه مهربون بودی

دوباره مهربونی کن


چه روزا حالم و دیدی چه شبایی که رسیدی

تو صدای دل تنهای منو شنیدی

تو که دردام و میدونی تو که چشمامو میخونی

بده بازم به دل من یه نشونی

دلمو دست تو دادم


من دلتنگِ احساسی
نمیذاری که تنها شم
تو رو من خیلی حساسی


دلمو دست تو دادم


دلمو آسمونی کن
همیشه مهربون بودی
دوباره مهربونی کن



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


#تلنگر 


⚫️ #قیامت


 برای دادخواهی به قیامت رفتم.


جگر سوخته ام را هم بردم


، دل شکسته و روح شرحه شرحه و زخم و جراحت و اندوهم را و نام ظالمان را نیز .


ترازو بود و عدالت بود و حق بود و خدا بود.


ظالمان هم بودند یک به یک.


خواستم که شرح دهم قصه هایم را ...


 اما قصه ها گفتن نمی خواست.


یوم تبلی السرائر بود.و پرده ها به کنار


دستها سخن می گفتند و پاها سخن می گفتند و چشم ها و گوش ها و زبان ها شهادت می دادند.


آتش بلند بود و جهنم برپا و سوختن به حتم بود.


خدا گفت: من اما این آتش را برپا نکردم این آفریده شماست نه من .این شعله ها را شما با خود از دنیا آورده اید.


و این هیزم ها که آتش ها را بر می افروزد من نیفروختم ، کردار شماست.


خدا  به من گفت : اما پیش از آنکه آنها به آتش شان در آیند  از تو‌می پرسم:


 آن شور که به تو دادم ، بر زندگی ات پاشیدی؟


گفتم: پاشیدم


گفت: آن نور که به تو دادم بر ظلمتت افشاندی؟


گفتم: افشاندم


گفت: آن سور که به تو دادم بر سوگت افزودی؟


گفتم: افزودم


گفت: آن لاهوت که به تو بخشیدم با ناسوتت آمیختی؟


گفتم: آمیختم


گفت: حالا با آن شور و نور و سور و لاهوت چه هستی؟


گفتم: خوشبخت


گفت: اما اینها شور و نور و سور و لاهوتشان را گم کردند

و جهان بی شور و نور و سور و لاهوت جهنم است.


اینها از جهنمی به جهنمی آمده اند.


خدا گفت: از آن شفقت که به تو داده بودم هنوز چیزی داری؟


گفتم: دارم


گفت : پس به کارش گیر


تمنای سوختن سوختگان، التیامت نباشد که ظالمان همان بیچارگانند.👏👏👌👌


تو پاسدار نور و سور خودت باش .

نگهبان لاهوتت باش.

...

من از قیامت به دنیا برگشتم و گَرد جهنم را از پیراهنم تکاندم و دیگر شکواییه ای به خدا نبردم.


✍️#عرفان_نظرآهاری




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 69


عاشقانه های من و خدا



عشق فقط خدا




🌸هرکسی یاری دراین کاشانه دارد


💓من تو را



🌸یک هدف از رفتن میخانه دارد


💓من تو را



هرکه را دیدم به فرداهای خود دل داده است


آرزوها در دل دیوانه دارد؛


من تو را




در طواف عاشقی باید بسوزی دم به دم


کعبه ای اینگونه هر پروانه دارد؛


من تو را



🌸عاشق شوریده دل


💓در دفتر شعرش نوشت



🌸هرکسی یک دلبر جانانه دارد 


💓من تو را



مهدی اخوان ثالث


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی 


داستانی #واقعی 

به روایت یک کارمند بانک



یه جوایزی بود  برای قرعه کشی حسابهای قرض الحسنه ، بیست و پنج میلیون تومن نقد.

  اسامی که می اومد می فرستادیم شعب که به مشتری اطلاع بدن که بیاد یه جشنی بگیریم و تو جشن حواله ها رو بدیم ، تحویل جایزه ها یکی از بامزه ترین کارهای من بود ، همه جور آدم می اومد با اخلاق های مختلف .


 هر کی یه ژستی می گرفت ، یکی خودش رو میزد به بی تفاوتی ، یکی خوشحال بود ، یکی مضطرب ...

 

یه روز تو دفتر نشسته بودم ، یه همکارمم بود که داشت برا همین جوایز کمک میکرد ، دیدم یه پیرمرد حدودا 70-75 ساله با یه تیپ خیلی شیک اومد تو ، با صدای بلند سلام داد ، محکم با من دست داد ، بعد دستش برد با همکارم که خانم بود دست بده  ، همکارم بنده خدا مردد بود ولی دستش رو جلو آورد و مصاحفه کرد ، پیرمرد لهجه اش کاملا ترکی استامبولی بود ، اون هم طرفهای شمال شرق ترکیه ، قهقهه می زد و می خندید ، دیدم از اون آدم هایی است که حیفه زود بره 


 گفتم حاجی بشین یه چایی بیارم ، گفت من حاجی نیستم ، ولی قراره با این پول برم حج ، با خودم گفتم شاید از این هاست که  یه عمر آرزوی رفتن به مکه رو داره ، گفتم خدا قبول کنه ایشالا ، عجب سعادتی ، من نرفتم ولی میگن خیلی سفر خوبیه ، تو این سن خیلی سعادت بزرگیه که آدم بره مکه و ... 


هی داشتم همینجوری میگفتم ، گفت بشین ول کن این حرفا رو ، من سفرهای خیلی بهتر رفتم ، ندید بدید نیستم ، این فرق داره ، نشستم  کمی از این ور و اون ور گفت ، گفت من اصلا تو برنامه ام نبود برم مکه ، اعتقاد ندارم  حقیقتش 


 گفت من کل دنیا رو گشتم ، از تیپش هم معلوم بود ، گفت روسیه رفتی موبایلش رو از جیبش درآورد و عکسهای سن پطرزبورگ رونشون داد ، تایلند رفتی ، عکس هاش رو نشون داد ، اوکراین رفتی چند تا عکس از کیف نشون داد  ،ایتالیا ، اسپانیا ، بلغارستان ، گرجستان ، رومانی ، آلمان ...


 خیلی شیک و بامزه حرف میزد ، قهقهه می زد شیشه ها لرزه میکرد ، خیلی "خوش داماخ" بود ، میگفت فک نکن جایی رو ندیدم  ، ببین اینجا فلان جاست ، اینجا بهمان جاست ، وسط کار هم دو سه بار خانمش رو نشون داد 


گفت این هم خانممه ، گفت این پول برا اونه که با هم بریم مکه ، داستان داره برا خودش ، گفتم چه داستانی ؟


 گفت من میلیارد پول دارم  ،اینجا خونه دارم ، باغ دارم ، ملک املاک دارم ، ترکیه هم همینطور الان هم سالهاست دیگه رفتم ترکیه زندگی می کنم با خانمم ، سالی یکی دو بار فصل باغ باغات میام ایران 


 میگفت سه روز پیش تو خونه نشسته بودیم خانمم گفت من از تو خیلی راضی ام خیلی مرد خوبی هستی ، بهترین زندگی ، بهترین خونه ، کل دنیا رو گردوندی منو فقط یه آرزو دارم اونم مکه ، منو یه مکه هم بفرست یا ببر بذار خوبی هات تکمیل شه ، یه مکه هم برم دیگه آرزویی ندارم ، میگفت گفتم نمی برم ، من اعتقادی به مکه رفتن ندارم ، هر جایی بردمت با پول خودم بردم ، تو هم به خدات بگو یه پولی بده بریم مکه 


 میگفت پیش خانمم رو به آسمان کردم گفتم خدایا ، مگه نمی گی دنیا مال توست ، آسمان و زمین و همه چی برای توست ، من که در مقابل تو هیچم با پول خودم با ثروت خودم اینو این همه گردوندم ، تو هم اگه واقعا راست میگی یه پولی بده من اینو ببرم مکه


 برا تو که چیزی نیست کل دنیا برا توست ، میگفت کلی اینجوری گفتم و گفتم ، تهش هم به خانمم گفتم اگه خدات داد ، می برمت مکه ، نداد هم که هیچ من پولی برا مکه ندارم ... میگفت فرداش برادر زاده ام زنگ زد ، گفت از بانک میگن برنده بیست و پنج میلیون تومن شده ای... 


قسم میخورد میگفت من اصلا نمی دونم کی این حساب باز کردم ، راست هم میگفت با 50 تومن موجودی برا سالها پیش بود حسابش ... 

میگفت خدا زد پس کله ام گفت برا من فیگور نگیربابا 


فقط می خندید ، می گفت باور کن این پول برا من پولی نیست ، ولی مزه اش فرق داره ، باهاش می برمش مکه ...


 میگفت فقط از این پشیمونم که کم خواستم (قهقهه) ، میگفت آدم از خدا به اون بزرگی باید چیزی بخواد در شان خدا 


میگفت باور کن بخوای میده ... میگفت من نه نماز می خونم نه روزه میگیرم ... ولی میگم ازش بخواهی میده ...

 

موقع رفتن هم آدرس داد ، گفت بیا برو ، من از مهمان خوشم میاد ... 


✍ #دکتر_مرتضی_عباد



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 68

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


من از آن روز 

که در بند توام آزادم


پادشاهم که

 به دست تو اسیر افتادم


همه غم‌های جهان

 هیچ اثر می‌نکند


در من از بس که

 به دیدار عزیزت شادم


خرم آن روز که 

جان می‌رود اندر طلبت


تا بیایند عزیزان 

به مبارک بادم


من که در هیچ مقامی

 نزدم خیمه انس


پیش تو رخت بیفکندم 

و دل بنهادم


دانی از دولت وصلت 

چه طلب دارم هیچ


یاد تو مصلحت خویش

ببرد از یادم


به وفای تو کز آن روز

 که دلبند منی


دل نبستم 

به وفای کس و در نگشادم


سعدی


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی 


ﺭﻭﺯﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﻓﻘﻴﺮ،


ﺑﺎ ﻇﺮﻓﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ،


ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ،


ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ


ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﻮﺭ


ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺗﺒﺴﻤﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ


ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ


ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ،


ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ


ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ


ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ


ﺗﻌﺎﺭﻓﻲ ﻧﻜﺮﺩ .


ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ


ﺭﻓﺖ .


ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ :


ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ


ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ،


ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﺋﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ !!


ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :


ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ


ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟


ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ،


ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﻠﺨﻲ


ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ


ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ . .


...................،..................،.


پی نوشت خادم کانال :


خدایا تو که پیامبرت اینگونه است


 خودت چقدر مهربانی؟


عبادتها و بندگی ناخالص  و تلخ ما را 


 هر روز مزه مزه میکنی

 و باز هم دلمان را نمیشکنی و 

هنوز هم ما آدما

 مایه مباهات تو پیش فرشتگانت هستیم 


و به هیچ وجه نمیخوای عنوان اشرف مخلوقات را از ما برداری و هنوز هم بخاطر خلقت ما

 بخودت #احسنت میگویی... 


این یعنی تو واقعا خدایی و

 خدایی بهت میاد و از هیچ موجودی نمیشود انتظار چنین بزرگ بودن را داشت.


خدایا عظمتت را سپاس🙏

.........................



مرتضی زمانی ،


خادم  کانال و وبلاگ عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir


@eshgekhodayi

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی 


#راز_توکل_به_خدا


قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او ترمان (terman) می‌گفتند. او بسیار شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت.

 روزی از او پرسیدند: «مصدق خوب است یا شاه؟ بگو تا برای تو شامی بخریم.» ترمان گفت: «از 2 تومنی که برای شام من خواهی داد، 2 ریال کنار بگذار و قفلی بخر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی!!!»


 مرحوم پدرم نقل می‌کرد، در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم.

ساعت 10 صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. 


یک اسکناس 5 تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد.

💥گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.»


ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «ببر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟

پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.»


واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم:


«ناهار کجا خوردی؟»


گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید.

جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند.

روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.»


ترمانِ دیوانه٬ برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم.



✨وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (2) وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ✨


⚡هر کس از خدا بترسد خدا بر او محل فرار از (مشکلات) قرار می‌دهد و از جایی که گمان نمی‌کند روزی‌اش می‌رساند و هر کس برخدا توکل کند خدا بر او کافی است. (سوره الطلاق)


🌸کانال عشق فقط خدا🌸


@eshgekhodayi

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


با خدا باش و پادشاهی کن


عشق فقط خدا


راز تسبیح سفید دردستان دالیچ 

سرمربی کرواسی فینالیست جام جهانی



#ایمان قوی به خدا دلیل خوشبختی من درزندگی است

تکیه به #خدا در اوج ناامیدی گره گشاست


هرچه دارم ازخدایم دارم


کانال عشق فقط خدا

eshgekhodayi@


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰



خدا جانم


رمضان امسال نیز مثل تمامی رمضان های گذشته به پایان رسید


دوس دارم توی این عید عزبز چنتا دعا کنم و ازت بخوام خواستنی هارو



خدایا چشم هیچ منتظری رو تا ابد منتظر به راه نزار


خدایا کمکون کن تا قدر تمام نعمت هایی رو که به دادی رو بدونیم


خدایا کمکمون کن تا عادت نکنیم به راحتی و راحت طلبی


خدایا به ما بینش و تفکر سالم بده تا از وقایع برداشت نا صحیح نکنیم


خدایا کمکون کن تا دنیارو آنگونه که هست ببینیم 


خدایا کمکون کن که ظالم نباشیم


خدایا غرور و تکبر رو از ما دور کن


خدایا ما همه چیز داریم کمکمان کن قانع باشیم


خدایا به تو پناه میبریم از تمام پلیدیها و بی آبرویی ها


خدایا متوجه مان کن تا متوجه اطرافمان باشیم


خدایا به ما بفهمان که راه حل خوشحال شدن کمک و خوشحال کردن دیگرانه


خدایا کمکمان کن تا گذشته مان را جبران کنیم قبل اینکه هیچ کاری از دستمان بر نیاید


خدایا فهم و اندیشه سالم به ما عطا کن


خدایا هرچه تو آفریده ای زیباست کمکمان کن به این نتیجه قشنگ برسیم


خدایا کمکمان کن بلند شویم و با قامت راست ببینیم دیدنی هارو


خدایا بیامرز کسایی را که دیگر دستشان از جبران کوتاه است


خدایا کمکمان کن تا اطافیانمان را درک کنیم


خدایا مارا از غفلت بیدار و هشیار فرما


.


.


.


یکماه عاشقی کردیم و آغوشت برای عاشقانت باز بود بدون مزاحمی بنام شیطان اما مگر میشود فردا بیاییم در خونه ات نپذیری مارا که دیگر تمام شد؟

تو همیشه عشق اول و آخری و خدایی فقط برازنده توست و هیچ لحظه ای و حتی یکبار عاشقانت را پس نمیزنی و این ماه عاشقی حتی تمام هم بشود محفل عاشقی باز هم پابرجاست.



قسم به عشق

جدایی ز آشنا سخت است


جدایی از سحر و

محفل دعا سخت است



برای دیده شب زنده دار

خود گریم


قسم به اشک سحر

دوری از بکا سخت است



صفای هر دل عاشق

مرو مرو رمضان


دوباره دیدن

دلهای بی صفا سخت است



بیا مرو که

شیاطین دوباره می آیند


بدون جلوه تو

انس با خدا سخت است

 


دوباره وقت اذان

غفلت عارضم گردد


غم جدایی از

ذکر ربنا سخت است


پرستوی دل ما را

ز بام خود مپران


که ترک سفره شاهانه

بر گدا سخت است



طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه حق باشد انشاءالله


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


#یک_لحظه_سکوت_قدری_تامل


داستانک آموزنده


چند وقت پیش برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. پس از انتخاب شیرینی، برای توزین و پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم. آقای صندوقدار مردی حدودا ۵۰ ساله به نظر می رسید. با موهای جوگندمی، ظاهری آراسته، ...


القصه…، هنگام توزین شیرینی ها، اتفاقی افتاد عجیبا غریبا! اتفاقی که سالهاست شاهدش نبودم و همیشه برام سوال بود که آخه چرا...


 آقای شیرینی فروش جعبه را روی ترازوی دیجیتال قرار داد،

بعد با استفاده از جدول مقابلش وزن جعبه را از وزن کل کم کرد.


یعنی در واقع وزن خالص شیرینی ها را به دست آورد.


سپس وزن خالص را در قیمت شیرینی ضرب کرد و خطاب به من گفت: ۱۴۸۰۰ تومان قیمت شیرینی به اضافه ۱۰۰تومان پول جعبه می شود به عبارتی۱۴۹۰۰ تومان



نمی دانم مطلع هستید یا خیر! ولی اغلب شیرینی فروشی های شهرمان، جعبه را هم به قیمت شیرینی به خلق الله می فروشند. و اصلا راستش را اگر بخواهید بیشترشان معتقدند که بیش از نیمی از سودشان از این راه است.


اما فروشنده مذکور چنین کاری نکرد. شیرینی را به قیمت شیرینی فروخت و جعبه را به قیمت جعبه.


کاری که شاید در ذهن شمای خواننده عادی باشد ولی در این صنف و در این شهر به غایت نامعمول و نامعقول!


رودربایستی را کنار گذاشتم و از فروشنده پرسیدم: «چرا این کار را کردید؟!!»


ابتدا لبخند زد و بعد که اصرار مرا دید، اشاره کرد که گوشم را نزدیک کنم. سرش را جلو آورد و با لحن دلنشینی گفت:


 «وای بر کم فروشان! داد از کم فروشی! امان از کم فروشی!»


 پرسیدم: «یعنی هیچ وقت وسوسه نمی شوید؟!! هیچ وقت هوس نمی کنید این سود بی زحمت را…» 


حرفم را قطع می کند: «چرا! خیلی وقتها هوس می کنم. ولی این را که می بینم…» و اشاره می کند به شیشه میز زیر ترازو.


چشم می دوزم به نوشته زیر شیشه:


 «امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی!»


 چیزی درونم گر می گیرد. ما کجاییم و بندگان مخلص  کجا!

حالم از خودم بهم می خورد.


راستی ما کم فروشی نمی کنیم؟🤔

👈کم فروشی کاری،

👈کم فروشی تحصیلی،

👈گاهی حتی کم فروشی عاطفی!

👈کم فروشی مذهبی،

👈کم فروشی در عبادت،

👈کم فروشی انسانی،

👈روزنامه خواندن در ساعت کاری،

گشت و گذارهای اینترنتی و..


🌸🌸



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 67

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست

هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!


عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!

دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست

نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد
شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست


تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست


تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ،

که با ایـن هـمه شـوق


چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست



              فریدون مشیری


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


شب قدر

‌ باز امشب "لیله القدر" خداست
ذکر یارب یارب و ورد دعاست...
  🌾🌾🌾🌾

گاه استغفار و دل لرزیدن است...
گاه توبه گاه "آمرزیدن" است...
🕊🕊🕊🕊

گاه عجز و التماس و هم نیاز...
رو به درگاه کریم چاره ساز...
💚💚💚💚

گاه جوشن خوانی شب تا سحر...
بارش باران اشک از چشم تر...
🌧🌧🌧🌧

پس به وقت ابتهال و حال زار...
یاد کن از این "حقیر بیقرار"...



http://jokland.ir/upload/2sms/picture/post_picture/jokland-adiahdahdbajdad.jpg


حضرت علی ع در خطبه ۲۴۴ نهج البلاغه میفرماید:

🔸 شب هنگام کسى به دیدار ما آمد و


ظرفى سر پوشیده پر از حلوا داشت،


دانستم آن ظرف تنها ظرف حلوا نیست،


چنان از آن متنفّر شدم که


گویا آن را با آب دهان مار سمّى، یا قى کرده آن مخلوط کردند

به او گفتم: هدیه است یا زکات یا صدقه!!؟


گفت: این هدیه (رشوه) است.


گفتم: چونان زنان بچّه مرده بر تو بگریند،


آیا از راه دین وارد شدى که مرا بفریبى!!

به خدا قسم اگر تمام آسمانها و زمین آنچه در عالم وجود دارم


به من بدهند تا پوست دانه ی جوی را به ستم از موچه ای بگیرم


و به همین مقدار خدا را نافرمانی کنم، هرگز چنین نخواهم کرد..

همانا این دنیاى آلوده شما نزد من

از برگ جویده شده ملخ پست تر است

على را با نعمت هاى فنا پذیر، و

لذّتهاى ناپایدار چه کار!!!

و همچنین در نامه 45 نهج البلاغه

میفرمایند:
      
 ای دنیا!

ازمن دور شو ، مهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگال تو رهایی یافتم،


واز دام هایت نجات یافته ام و از لغزش گاه هایت دوری گزیدم.

 کجایند بزرگانی که به بازیچه های خود فریبشان داده ای؟

 کجایند امت هایی که با زر و زیورت آنها را فریفتی


که اکنون در گورها گرفتار ودرون لحدها پنهان شده اند...


Image result for ‫علی ع‬‎


به علی شناختم من به خدا قسم خدا را


http://dl.funjoo.ir/wp-content/uploads/2015/07/20100815102218296_imam-ali.jpg


به فرقش کی اثر میکرد شمشیر

گمانم ابن ملجم (لعنت الله)  یاعلی گفت.....


Image result for ‫شهادت امام علی ع‬‎



بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون،به اسیر کن مدارا



http://morsali.kowsarblog.ir/media/blogs/morsali/zro_26mo2.jpg?mtime=1466797471


دیگر نمی اید صدای دلنشینت


سجاده ات رنگین شد از خون جبینت


امشب یتیمان بابا ندارند


امشب فقیران چشم انتظارند


***********************************


شهادت امام علی ع بر همه شیعیان و

دوستداران آن دردانه خلقت هستی و محبوب خدای عزوجل تسلیت باد


التماس دعا از همه عزیزان

  • مرتضی زمانی
  • ۱
  • ۰

عشق فقط خدا 66

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


اگر بر جای من


غیری گزیند دوست


حاکم اوست



حرامم باد اگر من


جان


به جای دوست بگزینم




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


عشق فقط خدا


#شب_قدر

این شب ها راحت باش

خودمانی تر از همه شبها

پیچیده و سختش نکن

آنقدرها هم که سختش میکنند ،

نیست !

این شبها را با خدا رفیق باش

خدا پشت تمام آرزوهای تو ایستاده

حرف هایت را

آرزوهایت را

با زبان خودت ،

بی پرده به او بگو

شاید در " تقدیرت " نوشته باشد

هر چه خودش بخواهد ...

هیچ ترتیبی و آدابی مجوی

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...


********************************

پروفایل شب قدر / پروفایل تلگرام شب احیا /  پروفایل زیبا شب قدر

🌸از آیت‌الله بهجت سؤال کردم

که بالأخره شب قدر چه کار کنیم؟

☘ایشان آن شعر معروف را خواندند که

ای خواجه چه جویی

ز شب قدر نشانی

هر شب شب قدر است

اگر قدر بدانی

************************

Image result for ‫شب قدر‬‎


📖 حضرت موسی (علیه السلام) و شب قدر

در حدیثی طولانی از پیامبر اکرم‌ (صلی الله علیه و آله وسلم)


می ‌خوانیم که حضرت موسی‌ (علیه السلام) به خدا عرض کرد

خدایا، مقام قربت را خواهانم.

پاسخ آمد قرب من در بیداری شب قدر است.

عرضه داشت پروردگارا، رحمتت را خواستارم.

پاسخ آمد رحمت من در ترحم بر مساکین در شب قدر است.

گفت خدایا، جواز عبور از صراط می ‌خواهم.


پاسخ آمد رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.

عرض کرد خدایا، بهشت و نعمت ‌های آن را می ‌طلبم.

پاسخ آمد دستیابی به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.

عرضه داشت پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم.

پاسخ آمد رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.

در پایان گفت خدایا، رضای تو را می‌ طلبم.

پاسخ آمد کسی مشمول رضای من است که در شب قدر، نماز بگذارد.

منبع: وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 20


عشق فقط خدا


💚 "خدای" من

💚این شبها

💚در "هوایت"

💚هوایی  شدم

💚"بی آنکه" بدانم

💚بدون "هوایت"

💚"هوایی" نیست.

💚"هوایم" را در تمام

💚"لحظه های"

💚"بی هواییم"

💚داشته باشی.


التماس دعا از همه عزیزان
امشب نه به رسم لیاقت بلکه به رسم رفاقت
این خادم عزیز را هم فراموش نکنید


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا



تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی


لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


روزه از نگاه قرآن و علم

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع مقاله :

روزه از نگاه قرآن و علم


تهیه کننده:  بخش اعجاز علمی قرآن  ( آقای علی نژاد )


ارتباط بین دین با علم، ارتباطی ناگسستنی است.

چرا که خداوند متعال پدید آورنده آن می باشد و

با آفرینش کون و مکان، ظهور و بروز علم در کنار دین

نیز ضروری می نماید. بنابراین هم دین و هم علم،

دو حقیقتی هستند که به ثبوت آفرینش منجر می شوند.

خداشناسی دینی که از زبان اولیای الهی تبیین شده با

خداشناسی طبیعی و کیهانی که از زبان دانشمندان بیان شده است

هر دو دارای مقبولیت و رواج می باشد.

روزه و روزه داری نه تنها به خاطر تامین سلامت و

صحت بدن آدمی حائز اهمیت می باشد، بلکه موجب تامین سلامتی

روح و جان نیز هست. چرا که انسان موجودی است سه بعدی،

دارای بعد روح،‌ جسم و ذهن و هر سه بعد با یکدیگر

موجب معنی یافتن وی می شود. به عبارت دیگر چنانچه

عقل و لزوم سلامتی جسمی آدمی حکم کند، همان نیز

به لزوم سلامتی روح حکم می نماید و انسانی که به

دنبال سلامتی روح خویش در کنار جسمش نباشد

نمی توان از او به عنوان انسانی سالم و تکامل یافته یاد نمود.

بنابراین در مورد روزه که یکی از واجبات دینی است، می توان گفت:

«که روزه داری عبارت است از

اجرای یک برنامه مذهبی بهداشتی کامل جسمی و روحی»


52


آیات خدا در سوره بقره که اهمیت روزه را بیان کرده است:


آیه ۱۸۳

(اى کسانى که ایمان آورده ‏اید روزه بر شما مقرر شده است


همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود.


باشد که پرهیزگارى کنید. ) [۱]


نکته قابل ذکر طبق این آیه اینکه، روزه ا

ز قبل نزول قرآن نیز برای مردم مقرر گردیده بود و

در ادیان گذشته نیز وجود داشته است و قرآن به عنوان تکمیل کننده ادیان

گذشته اهمیت آن را بیان کرده است.

آیه ۱۸۴

([روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است]


[ولى] هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد


[به همان شماره] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد]


و بر کسانى که [روزه] طاقت‏ فرساست کفاره‏ اى است که


خوراک دادن به بینوایى است و


هر کس به میل خود بیشتر نیکى کند


پس آن براى او بهتر است و اگر بدانید


روزه گرفتن براى شما بهتر است. ) [۲]


آیه ۱۸۵

(ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو


فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر


و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است


پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و


کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از


روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى می ‏خواهد


و براى شما دشوارى نمی خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و


خدا را به پاس آنکه راهنماییتان کرده است


به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید. ) [۳]


53


حال به بررسی روزه در دو سایت معتبر پزشکی و سلامت می پردازیم:


سایت پزشکی دکتر سلام [۴]


روزه‌داری علاوه بر تمرین جسمی و سلامت جسمی به

ایجاد روحیه سخت رویی، خودباوری، اعتماد به‌ نفس،

ارتقای خود مهار‌گری و احساس کفایت و شایستگی منجر می‌شود.

یکی از مسائلی که در زندگی انسان بسیار

حائز اهمیت است سلامت روان اوست.

همان‌طور که لازم است به جسم خود رسیدگی کنیم

باید به روح و روان خود نیز توجه خاص داشته باشیم

تا بتوانیم در زندگی به آرامش ماندگار برسیم.

به گزارش مجله پزشکی دکتر سلام

 سلامت روان یعنی حداکثر رضایت و اثربخشی که

هر فرد در رفتارهای فردی و اجتماعی خود دارد.

بدون شک سبک زندگی انسان اثرمستقیمی بر سلامت روان او دارد.

چنانچه فردی در مورد خودش و دیگران و زندگی،

احساسات و رفتار و تعامل سالم و مثبت داشته باشد

می‌توان گفت از سلامت روان برخوردار است.


سلامت روان سه بخش را در‌ بر می‌گیرد :


اولین بخش به خود فرد مربوط است که شامل مسلط بودن بر


هیجانات، آگاهی یافتن از ضعف‌ها و راضی بودن از خود است.


بخش دوم  به دیگران مربوط است که شامل گرایش و


علاقه‌مندی به دوستی‌ های صمیمی و طولانی،


احساس تعلق خاطر داشتن به گروه و احساس مسئولیت کردن


در قبال محیط پیرامون است.


بخش سوم  بازخوردهایی است که نسبت به زندگی داریم که


شامل توانایی تصمیم‌گیری، مسئولیت پذیری و توسعه و


بسط امکانات و علاقه‌مندی ‌های فرد و ذوق خوب کار‌ کردن است.


اگر بخواهیم بگوییم فردی سلامت روان دارد.


این سلامت روان را با هفت ملاک می‌توان مورد ارزیابی قرار داد:


۱)  رفتار اجتماعی مناسب

۲)  رهایی از نگرانی و گناه

۳)  فقدان بیماری روانی

۴)  کفایت فردی و خود مهارگری

۵)  خویشتن‌ پذیری و خود شکوفایی

۶)  توحید یافتگی و سازماندهی شخصیت

۷)  گشاده‌ نگری و انعطاف‌ پذیری


بنابراین اگر بتوانیم در این هفت زمینه خود را ارتقا دهیم،

می‌توانیم لحظه به لحظه به سلامت روان نزدیک شویم.

یکی از این موارد، خود مهار‌کردن است.

روزه‌داری به ارتقای این بخش بسیار کمک می‌کند.

کسی که روزه می‌گیرد علاوه بر نزدیکی به خداوند،

تمرینی مبنی بر مهارکردن تکانه‌ های درونی خود دارد

و می‌تواند خود را کنترل کند.

فردی که در طول سال، یازده ماه عادت به خوردن و

آشامیدن داشته با روزه‌داری انعطاف‌ پذیری را نیز تمرین می‌کند.


54


همچنین روزه گرفتن می‌تواند آستانه تحمل افراد را نیز بالا ببرد و


به نوعی تمرین صبر است.


همچنین یکی از اتفاقات خوب دیگر در روزه‌داری ارتقای اعتماد به نفس است.


موفقیت ‌هایی که فرد در زندگی خود دارد به


رشد اعتماد به نفس او منجر می‌شود و


زمانی که فرد موفق به روزه گرفتن می‌شود،


اعتماد به نفس او در زمینه‌های مختلف ارتقا می‌یابد،


خلق او نیکو و افسردگی از او دور می‌شود.


لازم است برای افراد مفهوم سازی شود که


روزه‌داری علاوه بر تمرین جسمی و سلامت جسمی به


ایجاد روحیه سخت رویی، خودباوری، اعتماد به‌ نفس،


ارتقای خود مهار‌گری و احساس کفایت و شایستگی منجر می‌شود


که تمام این موارد تک به تک فرد را


از لحاظ آرامش و سلامت روان ارتقا می‌دهد.


با توجه به این‌که روزه‌داری آداب خاص خود را دارد،


تمرین‌های دیگری نیز برای حفظ آرامش فرد به دنبال دارد و


فرد روزه‌دار با رعایت آداب روزه،


در واقع رفتار مناسب را نیز تمرین می‌کند.



55


سایت پزشکی پارسی طب [۵]


بین روزه داری با خودداری از تغذیه، تفاوت است.


روزه داری در معنای علمی آن رعایت کلیه اصول اساسی


مربوط به تغذیه صحیح در زمانی خاص و پرهیز و دوری از


خوردن و آشامیدن در یک فاصله زمانی خاص دیگر می باشد


که هیچ تاثیری بر کم شدن فهم و قوای شعوری انسان ندارد


ولی خودداری از تغذیه یا به عبارتی گرسنگی در انسان،


موجب پائین آوردن راندمان ذهنی و عقلی او می شود.


چون گرسنگی و خودداری از تغذیه در ساعات شبانه روز


به صورت نامنظم و غیر‌اصولی ممکن است انجام پذیرد.


یکی از مشکلات حاصله بیولوژیکی در وجود انسان،


ظهور و حرکت فزاینده سموم متابولیکی است که به مرور


موجب مسموم شدن بافتها و اندام آدمی می گردد.


سموم متابولیک که نقش تعیین کننده ای در شیوع بیماری دارند،


اکثرا از متابولیسم پروتئین پدید می آیند.


اما متابولیسم کربوهیدراتها چون اسید لاکتیک نیز این سموم را تولید می کنند.


این مواد باید به روش طبیعی دفع شوند که یکی از


عمده ترین روشهای طبیعی دفع این مواد زائد، روزه داری می باشد.


به عبارت دیگر تفاوت بین گرسنگی با روزه داری عبارت است از :


گرسنگی نوعی اجبار و اعتراض داخلی به وجود می آورد که


موجب اختلال در سلسله اعصاب مرکزی و وجود اختلال در


عروق (جریان خونی و رگ ها ) و دیگر اندام و


بافتهای شخص گرسنه می شود ولی روزه دار چون با اختیار خود و


اطاعت از اوامر الهی اقدام به امساک و پرهیز از خوردن و آشامیدن


می نماید، بنابراین علم و آگاهی (وضع فکری) او به این امر


موجب هدایت کارکردی (اعمال متابولیک) تمام بدن وی می گردد.


پروفسور « الکسی سوفورین » می گوید:


« جسم به هنگام روزه به جای غذا از مواد داخلی استفاده می کند


و آنها را مصـرف مـی کند و مـواد کثیف و عفـونـی که در جسـم هست


و ریشه و خمیره بیماری اسـت،


از بین می رود و بدین طریق روزه سبب بهبودی همه بیماری ها است.


از این رو جسم خود را به وسیله روزه از داخل نظیف و پاکیزه می کند. »


بنابراین روزه داری باعث هضم چربی های ذخیره در بدن،


دفع سموم فلزی و غیر فلزی وارده از محیط اطراف،


ایجاد اعتدال بیولوژیکی و شیمیایی بدن و … می گردد.


56


منابع:


[۱]  سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۳


« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»


[۲]  سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۴


« أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ


فَعِدَّهٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ


فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ»


[۳]  سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۵


« شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ


مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ


وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ


وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُواْ


اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ »


[۴]  هفت خاصیت مفید روانی روزه داری برای انسان ( سایت پزشکی دکتر سلام )


[۵]  روزه از نظر علمی ( سایت پزشکی پارسی طب )


*****************************************************


یادداشت خادم وبلاگ


 راست گفت خداوند بزرگ و بالامرتبه

  و براستی قرآن برای زندگی مادی و معنوی بشر

  همه راهکارهای علمی و پزشکی و اخلاقی رو پیش بینی کرده است

  و اگر با تامل و تدبر در آن اندیشیده شود

 موجب رستگاری در دنیا و آخرت است

 حالا هی بگو دلت پاک باشه یا با هر ترفندی روزه گرفتن رو

  دور بزن یا چند روز مونده به ماه رمضان دستت رو

  بزار رو معده ات و یا بهانه های واهی دیگر و

  مسافرت عمدی و توجیه اصل روزه داری رو داشته باش

 و

  چه کم این کتاب مورد توجه مردم است

 مردمی که برای بهتر شدن یک بعد زندگیشان

  مثلا مادیات بعضا شبانه روزی کار میکنند

 اما با کمی وقت گذاشتن روزانه در قرآن و تفسیرش

 شاید یک مسیر کوتاه و امن برای 70سال تلاش بیجا پیدا کنند و

   

  به هدف و نیاز خود برسند

 
اینجاست که روایت داریم یک ساعت فکر کردن بهتر از 70سال عبادت است


خادم وبلاگ و کانال عشق فقط خدا

مرتضی زمانی




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 65

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


خدای جان


هر کسی

در طلب و در پی چیزیست

و من...


در تو دیدم

همه آنچه که میخواهم را


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

تلنگر


یه روزی قرار شد برای خریدِ یک آپارتمان بزرگ و قدیمی در خیابان جردن با  دوستی همراه بشم

 با مشاور مسکن هماهنگ کردم ، قرار شد یه روزه همۀ پیشنهادها رو ببینم

 به هر جایی که برای بازدید میرفتم مواجه میشدم

با پیرمرد یا پیر زن وَ یا زن ُ شوهر پیری که فقط در گوشه ای از خانه شان زندگی میکردن

بقیۀ خانه متروک و دست نخورده بود ُ  غُبار گرفته

سوال میکردیم دلیل فروش چیست:


همه یک جواب مشترک داشتن که :

دیگه اینجا برامون بزرگه ، دیگه حوصلۀ رسیدگی به خونه رو نداریم

در پایانِ روز به نظرم اومد که ما  در تمام عمر بدنبال بزرگ کردنِ  خانه  و شکوه  جلالِ اون هستیم  ولی

در نهایت برمیگردیم به همان فضای گرم و کوچکِ محدود مان .
..

با خودمان چه میکنیم یک عمر...


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 64

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


کاش میشد

به اونایی که خیلی بریدن و

حالشون خوب نیست،

این تیکه شعر مولانا رو تجویز کرد
.

.

.

🌸از همان جا

     🌸که رسد درد

          🌸هم آنجاست دوا👌🌹




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

داستانک معنوی


گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.

شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:
آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟

مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!

شمس پاسخ داد: بلی.

مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!

ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.

ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!

ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.

– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.

– پس خودت برو و شراب خریداری کن.

- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!

ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.

مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد،
شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.

تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد
اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.

آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و
پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.

هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا،
در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد
تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و
مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.

در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:
"ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید
به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."

آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد

. مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید،
اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!"

سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت
و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.

زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند
یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و
درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.

در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:
"ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،
این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند "

رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است"

شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و
بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.

رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت،
دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.

آنگاه مولوی از شمس پرسید:
برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟

شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست،
تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی،
در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند
و بر فر قت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل می رساندند.

این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.
پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

🔸دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
🔸ای هیچ برای هیچ با هیچ مپیچ

🔸دانی که پس از مرگ چه باقی ماند
🔸عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

  • مرتضی زمانی