عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رحمت خداوند» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


داستانک معنوی

خدا به موسی گفت:


قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند !

موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که

در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد !

مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید


 خدا به او فرمود من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند !

من چگونه به این قوم رحم نکنم ؟



( به همدیگه رحم کنیم تا خدا هم بهمون رحم کنه )


عشق فقط خدا


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۱
  • ۰


🌸امام صادق (علیه السلام)میفرماید:

🌸هنگامی که این آیه بر پیامبر نازل شد👇👇


🌸«کسانى که وقتی عمل زشتى مرتکب می ‌شوند یا به خود ستم می‌ کنند،

خدا را به یاد می‌ آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می ‌خواهند

و مگر جز خدا کیست که گناهان را ببخشد

و آگاهانه بر آنچه‌ کرده‌ اند اصرار نمی‌ ورزند»


🌸 ابلیس بالاى‏ کوهى در مکه رفت، با صداى بلند فریاد کشید و سران لشکرش را جمع کرد.

🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است که ما را فرا خواندى؟

گفت آیه‌ ای نازل شده که پشت مرا مى‏ لرزاند و مایه‌ نجات بشر است، چه کسى مى‏ تواند با آن مقابله کند؟

🌸چند تا از شیطان‌ ها حرف‌ هایی زدند و طرح‌ هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.

🌸آخر سر، یکی از شیطان ‌ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى ‏آیم.

ابلیس گفت چگونه؟

🌸گفت آنها را با وعده ‏ها و آرزوها سرگرم مى‏ کنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى که گناه کردند، توبه را از یادشان مى ‏برم.


🌸ابلیس گفت نقشه‏ ات بسیار عالى است، تو مى ‏توانى از عهده‌ این کار بر آیى و این مأموریت را تا روز قیامت به او سپرد.


📚 منابع:

۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵‌
۳. سوره آل ‌عمران، آیه‌ ۱۳۵


عشق فقط خدا

عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰




از منبر پایین آمد و مردم، مجلس را ترک می گفتند.

شیخ ابوسعید ابوالخیر، امشب چه شوری برپا کرد.

همه حاضران، محو سخنان او بودند و او با هر جمله که می گفت،

نهال شوق در دل ها می کاشت،

اما من هنوز نگران قرضی بودم که باید می پرداختم.
وام سنگینی بر عهده داشتم و نمی دانستم که چه باید کرد.
پیش خود گفتم که تنها امیدی که می توانم به آن دل ببندم، ابوسعید است.
او حتما به من کمک خواهد کرد.


شیخ، گوشه ای ایستاده بود و مردم گرد او حلقه زده بودند.

ناگهان پیرزنی پیش آمد.

شیخ به من اشاره کرد، دانستم که باید نزد پیرزن روم و حاجتش را بپرسم.

پیرزن گفت کیسه ای زر که صد دینار در آن است

آورده ام که به شیخ دهم تا میان نیازمندان تقسیم کند،

او را بگو که در حق من دعایی کند.

کیسه را گرفتم و به شیخ ابوسعید سپردم.

پیش خود گفتم که حتما شیخ، حاجت من را دانسته و

این کیسه زر را به من خواهد داد،


اما ابوسعید گفت این کیسه را بردار و به گورستان شهر ببر.

آنجا پیری افتاده است،

سلام ما را به او برسان و کیسه زر را به او ده و بگوی اگر خواستی،

نزد ما آی تا باز تو را زر دهیم.


شبانه به گورستان رفتم.


بین راه با خود می اندیشیدم که این مرد کیست که ابوسعید از حال او خبر دارد،

اما نیاز من را نمی داند و بر نمی آورد.

وقتی به گورستان رسیدم، به همان نشانی که شیخ داده بود،

پیری را دیدم که طنبوری

(یکی از آلات موسیقی است که در آن ایام، جزو آلات لهو و لعب و گناه محسوب می شد)

زیر سر نهاده و خفته است.

به او سلام کردم و سلام شیخ را نیز رسانیدم، اما ترس و وحشت، پیر را حیران کرده بود.

سخت هراسید.

خواست که بگوید تو کیستی، که من کیسه زر را به او دادم و پیغام ابوسعید را نیز گفتم.

پیر، هم چنان متحیر و ترسان بود.

کیسه را گشود و دینارهای سرخ را دید.

نخست می پنداشت که خواب است،

اما وقتی به سکه های طلا دست کشید و

آنها را حس کرد، دانست که خواب نمی بیند.

لختی به دینارها نگریست، سپس سر برداشت و خیره خیره به من نگاه کرد.
ناگهان به حرف آمد و گفت مرا نزد شیخ خود ببر.
گفتم برخیز که برویم.
بین راه، هم چنان متحیر و مضطرب بود.
گفتم اگر از تو سؤالی کنم پاسخ می دهی؟
سر خود را به پایین انداخت.
دانستم که آماده پاسخگویی است.

گفتم تو کیستی و در گورستان چه می کردی و ابوسعید، این کیسه زر به تو چرا داد؟
آهی کشید و غمگینانه گفت مردی هستم فقیر و وامانده از همه جا.
پیشه ام مطربی است و وقتی جوان بودم،

مردم مرا به مجالس خود می خواندند تا طنبور زنم و آواز بخوانم و مجلس آنان را گرم کنم.
در همه جای شهر، هرگاه دو تن با هم می نشستند، نفر سوم آنان من بودم.
اکنون پیر شده ام و صدایم می لرزد و دستم آن هنر و توان را ندارد که از طنبور، آواز خوش بر آرد.
کسی مرا به مجلس خود دعوت نمی کند و به هیچ کار نمی آیم.
زن و فرزندم نیز مرا از خود رانده اند.

امشب در کوچه های شهر می گشتم.


هر چه اندیشیدم، ندانستم که کجا می توانم خوابید و امشب را سر کنم.


ناچار به گورستان آمدم و از سردرد و شکسته دلی،

گریستم و با خدای خود مناجات کردم و گفتم

خدایا، جوانی و تاب و توانم رفته است.

جایی ندارم و هیچ کس مرا نمی پذیرد.

عمری برای مردم طنبور زدم و خواندم و محفل آنان را آراستم و اکنون به اینجا رسیدم.

امشب را می خواهم برای تو بنوازم و مطرب تو باشم.

تا دیرگاه می نواختم و مجلسی را که در آن خود و خدایم بود، گرم می کردم.

می خواندم و می گریستم تا این که خوابم برد.

دیگر تا خانه شیخ، راهی نمانده بود.
پیر، هم چنان در فکر بود و خود نمی دانست که چه شده است.
به خانه شیخ رسیدیم و وارد شدیم.
ابوسعید، گوشه ای نشسته بود.
پیر طنبور زن، بی درنگ به دست و پای شیخ افتاد و همان دم توبه کرد.


ابوسعید گفت ای جوانمرد، یک امشب را برای خدا زدی و خواندی،

خداوند رحمت تو را ضایع نکرد و

بندگانش را فرمان داد که تو را دریابند و پناه دهند.


طنبور زن، آرام گرفت.

ابوسعید، روی به من کرد و گفت بدان که هیچ کس در راه خدا زیان نمی کند.
حاجت تو نیز برآورده خواهد شد.

یک روز گذشت.

شیخ از منبر و مجلس فارغ شده بود.

در همان مجلس، کسی آمد و دویست دینار به من داد و گفت این را نزد ابوسعید ببر.
وقتی به خدمت شیخ رسیدم، گفت این دینارها را بردار و طلبکارانت را دریاب.

راوی این داستان، شخصی به نام حسن مؤدب از شاگردان ابوسعید است.

📚 منبع: اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، صفحه ۱۱۶



بنازم رحمت بینهایتت را خدااا


ای کریمی که از خزانه غیب

گبر و ترسا وظیفه خور داری


دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمن این نظر داری


خدا


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


داستانک معنوی


چه کنم  خدا به من رحم‌ کند؟


کسی آمد خدمت نبی مکرم اسلام عرض کرد


یا رسول الله چه کنم خدا به من رحم بکند


فرمود سه کار بکن

1⃣ ارحَمْ نَفسَکَ ،

2⃣ و ارحَمْ خَلقَ اللّه ِ

3⃣یرحَمْکَ اللّه ُ

📚تفسیر معین، ص580

✅اول به خودت رحم بکن

ما گناه که می‌کنیم بدن جهنمی می‌شود

بی‌رحمی است زیادی که می‌خوریم بدن لطمه می‌خورد

به خود رحم کردن همه چیز را شامل می‌شود

به جسم به روح نگاه به نامحرم کردن

دروغ که می‌گویی حافظه ات ضعیف می‌شود

داری به خودت بی‌رحمی می‌کنی

دروغ حافظه ات را ضعیف می‌کند

فحاشی نمی‌گذارد دعایت مستجاب شود

پس اول به خودت رحم بکن

بعد فرمود دوم به  مردم رحم کن

حدیث هم داریم

 اِرْحَم تُرْحَم رحم کن تا بهت رحم کنند

📚بحاالانوار، ج 74، ص 394

✅سوم فرمود به  مخلوقات خدا

یعنی حیوانات درختان موجودات طبیعت محیط زیست

آب دریا کل خلقت در واقع یک کلمه

اگر می‌خواهیم در دایره‌ی رحمت الهی وارد شویم رحم کنیم


یعنی


آقای عزیز به خانواده ات


پدر عزیز به فرزندانت


راننده‌ی عزیز به مسافرانت


کاسب عزیز به مشتری هایت


کارمند گرامی به ارباب رجوع


اگر همه به هم رحم کنیم


خدا هم به ما ان شاء الله رحم می‌کند.


استاد رفیعی


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


گناهکاران بخوانند...


یک دنیا امید

🔴انواع کفاره گناهان مومنین!


🍀چون مومن مرتکب گناه شود،


ده علت باعث بخشش گناه او می‌شود:



🌹علت اول:


اینکه توبه کند و خداوند متعال توبه‌‌اش را بپذیرد. کسی که از گناهی توبه کند همچون کسی است که گناهی ندارد.

🌹علت دوم:


یا اینکه طلب مغفرت و آمرزش نماید و مورد بخشش واقع گردد.

🌹علت سوم


یا نیکی‌هایی را انجام دهد که سبب محو گناهش گردد. چراکه نیکی‌ها بدی‌ها را از بین می‌برند.

🌹علت چهارم:


یا برادران مؤمنش برای او دعا کنند و در حیات و مرگش برای او شفاعت کنند.

🌹علت پنجم:


یا اینکه از ثواب اعمال‌شان به او ببخشند تا خداوند متعال او را از آنها بهره‌مند گرداند.

🌹علت ششم:


یا اینکه رسول الله (در قیامت) برای او شفاعت کند.

🌹دلیل هفتم:


یا خداوند متعال او را در دنیا با دچار شدن به مصیبت مورد ابتلا و آزمایش قرار دهد تا کفاره‌ی گناه وی گردد.

🌹دلیل هشتم:


یا او را در برزخ و (هنگام دمیدن در صور و) بیهوشی مخلوقات مورد ابتلا و آزمایش قرار دهد و به این ترتیب از گناهش درگذرد.

🌹دلیل نهم:


یا او را در عرصات قیامت با وحشت و ترس آن مورد ابتلا و آزمایش قرار دهد و اینگونه آن‌را کفاره‌ی گناهش قرار دهد.

🌹دلیل دهم:


یا اینکه خدای متعال، مهربان‌ترین مهربانان رحمت خود را شامل حال وی گرداند.


بنازم رحمت بینهایتت را خدا


عشق فقط خدا



عاقبت بخیری رو برا همه مردم دنیا آرزومندیم


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#رحمت_خداوند

خوش گمانی و امیدواری به رحمت خدا

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بالین جوانی که مشرف به مرگ بود فرا رسید و فرمود خود را در چه حال می بینی؟

آن جوان عرض کرد یا رسول الله، به خدا امیدوار و از گناهانم بیمناکم.

پیامبر فرمود در چنین موقعیتی بر قلب بنده ای، این دو مطلب وارد نمی شود

 مگر اینکه خداوند آنچه را که او امید دارد به وی مرحمت می کند و از آنچه بیمناک است او را مصون می دارد.



🍃🌹 آثار خوش‌گمانی به خدا😍🌹


🌹❤️امام هشتم(ع) فرمود: احسن‌الظن بالله فان من حسن ظنه بالله کان الله عند ظنه- به خدا خوش‌بین باش زیرا هر کس به خداوند خوش‌گمان باشد، خدا نیز با گمان خوش او همراه است.
(تحف‌العقول ص 472)


🌹❤️حضرت در فراز دیگری می‌فرماید: به خدا خوش‌بین باشید، زیرا خداوند می‌فرماید: من نزد گمان بنده مومن خویش هستم. اگر گمان او به من خوب است، رفتار من نیز با وی خوب است و چنانچه گمان او بر من بد باشد، رفتار من نیز با وی بد خواهد بود.
(اصول کافی ج3 ص 116)

🌹❤️راه تقویت خوش‌گمانی به خدا

چگونه می‌توانیم خوش‌گمانی را در خود تقویت کنیم؟ پاسخ این است که: خوش‌گمانی و بدگمانی مربوط به حوزه فکر و نگرش انسان است. چنانچه آگاهی دینی آدمی افزایش یافته و نگاه‌های غلط وی اصلاح شود، در آن صورت امید و خوش‌بینی به وجود می‌آید. از باب نمونه در معارف اسلامی آمده است:


 1) رحمت و فضل و کرم پروردگار از غضب و کیفر و عذابش پیشی دارد.


 2) خیر دنیا و آخرت به مومنی داده نشده مگر به خاطر خوش‌گمانی و امیدش به خدا.

 3) خدا کریم است و همه خیرات، دست اوست و حیا می‌کند از اینکه بنده مومنش به او گمان نیک داشته باشد و خدا خلاف گمان و امید انسان رفتار کند.


4) حسن ظن به خدا این است که به غیر خدا امیدوار نباشی و جز از گناه خود نترسی.

5) رسول اکرم(ص) تاکید می‌فرماید: باید هیچ‌یک از شما وفات نکند مگر اینکه به خدا خوش‌گمان باشد.


📚 منبع: تنبیه الخواطر و نزهة النواظر معروف به مجموعه ورّام

(درس‌هایی از اخلاق ص 92- اصول کافی ج3 ص 116-115- معراج‌السعاده ص 173)

* محمدمهدی رشادتی

*****************************

عشق فقط خدا


❤️ کانال تلگرامی عشق فقط خدا ❤️


https://telegram.me/eshgekhodayi

تلگرام عشق فقط خدا

  • مرتضی زمانی