عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۶۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 69


عاشقانه های من و خدا



عشق فقط خدا




🌸هرکسی یاری دراین کاشانه دارد


💓من تو را



🌸یک هدف از رفتن میخانه دارد


💓من تو را



هرکه را دیدم به فرداهای خود دل داده است


آرزوها در دل دیوانه دارد؛


من تو را




در طواف عاشقی باید بسوزی دم به دم


کعبه ای اینگونه هر پروانه دارد؛


من تو را



🌸عاشق شوریده دل


💓در دفتر شعرش نوشت



🌸هرکسی یک دلبر جانانه دارد 


💓من تو را



مهدی اخوان ثالث


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی 


داستانی #واقعی 

به روایت یک کارمند بانک



یه جوایزی بود  برای قرعه کشی حسابهای قرض الحسنه ، بیست و پنج میلیون تومن نقد.

  اسامی که می اومد می فرستادیم شعب که به مشتری اطلاع بدن که بیاد یه جشنی بگیریم و تو جشن حواله ها رو بدیم ، تحویل جایزه ها یکی از بامزه ترین کارهای من بود ، همه جور آدم می اومد با اخلاق های مختلف .


 هر کی یه ژستی می گرفت ، یکی خودش رو میزد به بی تفاوتی ، یکی خوشحال بود ، یکی مضطرب ...

 

یه روز تو دفتر نشسته بودم ، یه همکارمم بود که داشت برا همین جوایز کمک میکرد ، دیدم یه پیرمرد حدودا 70-75 ساله با یه تیپ خیلی شیک اومد تو ، با صدای بلند سلام داد ، محکم با من دست داد ، بعد دستش برد با همکارم که خانم بود دست بده  ، همکارم بنده خدا مردد بود ولی دستش رو جلو آورد و مصاحفه کرد ، پیرمرد لهجه اش کاملا ترکی استامبولی بود ، اون هم طرفهای شمال شرق ترکیه ، قهقهه می زد و می خندید ، دیدم از اون آدم هایی است که حیفه زود بره 


 گفتم حاجی بشین یه چایی بیارم ، گفت من حاجی نیستم ، ولی قراره با این پول برم حج ، با خودم گفتم شاید از این هاست که  یه عمر آرزوی رفتن به مکه رو داره ، گفتم خدا قبول کنه ایشالا ، عجب سعادتی ، من نرفتم ولی میگن خیلی سفر خوبیه ، تو این سن خیلی سعادت بزرگیه که آدم بره مکه و ... 


هی داشتم همینجوری میگفتم ، گفت بشین ول کن این حرفا رو ، من سفرهای خیلی بهتر رفتم ، ندید بدید نیستم ، این فرق داره ، نشستم  کمی از این ور و اون ور گفت ، گفت من اصلا تو برنامه ام نبود برم مکه ، اعتقاد ندارم  حقیقتش 


 گفت من کل دنیا رو گشتم ، از تیپش هم معلوم بود ، گفت روسیه رفتی موبایلش رو از جیبش درآورد و عکسهای سن پطرزبورگ رونشون داد ، تایلند رفتی ، عکس هاش رو نشون داد ، اوکراین رفتی چند تا عکس از کیف نشون داد  ،ایتالیا ، اسپانیا ، بلغارستان ، گرجستان ، رومانی ، آلمان ...


 خیلی شیک و بامزه حرف میزد ، قهقهه می زد شیشه ها لرزه میکرد ، خیلی "خوش داماخ" بود ، میگفت فک نکن جایی رو ندیدم  ، ببین اینجا فلان جاست ، اینجا بهمان جاست ، وسط کار هم دو سه بار خانمش رو نشون داد 


گفت این هم خانممه ، گفت این پول برا اونه که با هم بریم مکه ، داستان داره برا خودش ، گفتم چه داستانی ؟


 گفت من میلیارد پول دارم  ،اینجا خونه دارم ، باغ دارم ، ملک املاک دارم ، ترکیه هم همینطور الان هم سالهاست دیگه رفتم ترکیه زندگی می کنم با خانمم ، سالی یکی دو بار فصل باغ باغات میام ایران 


 میگفت سه روز پیش تو خونه نشسته بودیم خانمم گفت من از تو خیلی راضی ام خیلی مرد خوبی هستی ، بهترین زندگی ، بهترین خونه ، کل دنیا رو گردوندی منو فقط یه آرزو دارم اونم مکه ، منو یه مکه هم بفرست یا ببر بذار خوبی هات تکمیل شه ، یه مکه هم برم دیگه آرزویی ندارم ، میگفت گفتم نمی برم ، من اعتقادی به مکه رفتن ندارم ، هر جایی بردمت با پول خودم بردم ، تو هم به خدات بگو یه پولی بده بریم مکه 


 میگفت پیش خانمم رو به آسمان کردم گفتم خدایا ، مگه نمی گی دنیا مال توست ، آسمان و زمین و همه چی برای توست ، من که در مقابل تو هیچم با پول خودم با ثروت خودم اینو این همه گردوندم ، تو هم اگه واقعا راست میگی یه پولی بده من اینو ببرم مکه


 برا تو که چیزی نیست کل دنیا برا توست ، میگفت کلی اینجوری گفتم و گفتم ، تهش هم به خانمم گفتم اگه خدات داد ، می برمت مکه ، نداد هم که هیچ من پولی برا مکه ندارم ... میگفت فرداش برادر زاده ام زنگ زد ، گفت از بانک میگن برنده بیست و پنج میلیون تومن شده ای... 


قسم میخورد میگفت من اصلا نمی دونم کی این حساب باز کردم ، راست هم میگفت با 50 تومن موجودی برا سالها پیش بود حسابش ... 

میگفت خدا زد پس کله ام گفت برا من فیگور نگیربابا 


فقط می خندید ، می گفت باور کن این پول برا من پولی نیست ، ولی مزه اش فرق داره ، باهاش می برمش مکه ...


 میگفت فقط از این پشیمونم که کم خواستم (قهقهه) ، میگفت آدم از خدا به اون بزرگی باید چیزی بخواد در شان خدا 


میگفت باور کن بخوای میده ... میگفت من نه نماز می خونم نه روزه میگیرم ... ولی میگم ازش بخواهی میده ...

 

موقع رفتن هم آدرس داد ، گفت بیا برو ، من از مهمان خوشم میاد ... 


✍ #دکتر_مرتضی_عباد



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 68

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


من از آن روز 

که در بند توام آزادم


پادشاهم که

 به دست تو اسیر افتادم


همه غم‌های جهان

 هیچ اثر می‌نکند


در من از بس که

 به دیدار عزیزت شادم


خرم آن روز که 

جان می‌رود اندر طلبت


تا بیایند عزیزان 

به مبارک بادم


من که در هیچ مقامی

 نزدم خیمه انس


پیش تو رخت بیفکندم 

و دل بنهادم


دانی از دولت وصلت 

چه طلب دارم هیچ


یاد تو مصلحت خویش

ببرد از یادم


به وفای تو کز آن روز

 که دلبند منی


دل نبستم 

به وفای کس و در نگشادم


سعدی


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی 


ﺭﻭﺯﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﻓﻘﻴﺮ،


ﺑﺎ ﻇﺮﻓﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ،


ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ،


ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ


ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﻮﺭ


ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺗﺒﺴﻤﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ


ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ


ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ،


ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ


ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ


ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ


ﺗﻌﺎﺭﻓﻲ ﻧﻜﺮﺩ .


ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ


ﺭﻓﺖ .


ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ :


ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ


ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ،


ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﺋﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ !!


ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :


ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ


ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟


ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ،


ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﻠﺨﻲ


ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ


ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ . .


...................،..................،.


پی نوشت خادم کانال :


خدایا تو که پیامبرت اینگونه است


 خودت چقدر مهربانی؟


عبادتها و بندگی ناخالص  و تلخ ما را 


 هر روز مزه مزه میکنی

 و باز هم دلمان را نمیشکنی و 

هنوز هم ما آدما

 مایه مباهات تو پیش فرشتگانت هستیم 


و به هیچ وجه نمیخوای عنوان اشرف مخلوقات را از ما برداری و هنوز هم بخاطر خلقت ما

 بخودت #احسنت میگویی... 


این یعنی تو واقعا خدایی و

 خدایی بهت میاد و از هیچ موجودی نمیشود انتظار چنین بزرگ بودن را داشت.


خدایا عظمتت را سپاس🙏

.........................



مرتضی زمانی ،


خادم  کانال و وبلاگ عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir


@eshgekhodayi

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی 


#راز_توکل_به_خدا


قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او ترمان (terman) می‌گفتند. او بسیار شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت.

 روزی از او پرسیدند: «مصدق خوب است یا شاه؟ بگو تا برای تو شامی بخریم.» ترمان گفت: «از 2 تومنی که برای شام من خواهی داد، 2 ریال کنار بگذار و قفلی بخر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی!!!»


 مرحوم پدرم نقل می‌کرد، در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم.

ساعت 10 صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. 


یک اسکناس 5 تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد.

💥گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.»


ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «ببر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟

پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.»


واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم:


«ناهار کجا خوردی؟»


گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید.

جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند.

روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.»


ترمانِ دیوانه٬ برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم.



✨وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (2) وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ✨


⚡هر کس از خدا بترسد خدا بر او محل فرار از (مشکلات) قرار می‌دهد و از جایی که گمان نمی‌کند روزی‌اش می‌رساند و هر کس برخدا توکل کند خدا بر او کافی است. (سوره الطلاق)


🌸کانال عشق فقط خدا🌸


@eshgekhodayi

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰



خدا جانم


رمضان امسال نیز مثل تمامی رمضان های گذشته به پایان رسید


دوس دارم توی این عید عزبز چنتا دعا کنم و ازت بخوام خواستنی هارو



خدایا چشم هیچ منتظری رو تا ابد منتظر به راه نزار


خدایا کمکون کن تا قدر تمام نعمت هایی رو که به دادی رو بدونیم


خدایا کمکمون کن تا عادت نکنیم به راحتی و راحت طلبی


خدایا به ما بینش و تفکر سالم بده تا از وقایع برداشت نا صحیح نکنیم


خدایا کمکون کن تا دنیارو آنگونه که هست ببینیم 


خدایا کمکون کن که ظالم نباشیم


خدایا غرور و تکبر رو از ما دور کن


خدایا ما همه چیز داریم کمکمان کن قانع باشیم


خدایا به تو پناه میبریم از تمام پلیدیها و بی آبرویی ها


خدایا متوجه مان کن تا متوجه اطرافمان باشیم


خدایا به ما بفهمان که راه حل خوشحال شدن کمک و خوشحال کردن دیگرانه


خدایا کمکمان کن تا گذشته مان را جبران کنیم قبل اینکه هیچ کاری از دستمان بر نیاید


خدایا فهم و اندیشه سالم به ما عطا کن


خدایا هرچه تو آفریده ای زیباست کمکمان کن به این نتیجه قشنگ برسیم


خدایا کمکمان کن بلند شویم و با قامت راست ببینیم دیدنی هارو


خدایا بیامرز کسایی را که دیگر دستشان از جبران کوتاه است


خدایا کمکمان کن تا اطافیانمان را درک کنیم


خدایا مارا از غفلت بیدار و هشیار فرما


.


.


.


یکماه عاشقی کردیم و آغوشت برای عاشقانت باز بود بدون مزاحمی بنام شیطان اما مگر میشود فردا بیاییم در خونه ات نپذیری مارا که دیگر تمام شد؟

تو همیشه عشق اول و آخری و خدایی فقط برازنده توست و هیچ لحظه ای و حتی یکبار عاشقانت را پس نمیزنی و این ماه عاشقی حتی تمام هم بشود محفل عاشقی باز هم پابرجاست.



قسم به عشق

جدایی ز آشنا سخت است


جدایی از سحر و

محفل دعا سخت است



برای دیده شب زنده دار

خود گریم


قسم به اشک سحر

دوری از بکا سخت است



صفای هر دل عاشق

مرو مرو رمضان


دوباره دیدن

دلهای بی صفا سخت است



بیا مرو که

شیاطین دوباره می آیند


بدون جلوه تو

انس با خدا سخت است

 


دوباره وقت اذان

غفلت عارضم گردد


غم جدایی از

ذکر ربنا سخت است


پرستوی دل ما را

ز بام خود مپران


که ترک سفره شاهانه

بر گدا سخت است



طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه حق باشد انشاءالله


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


#یک_لحظه_سکوت_قدری_تامل


داستانک آموزنده


چند وقت پیش برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. پس از انتخاب شیرینی، برای توزین و پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم. آقای صندوقدار مردی حدودا ۵۰ ساله به نظر می رسید. با موهای جوگندمی، ظاهری آراسته، ...


القصه…، هنگام توزین شیرینی ها، اتفاقی افتاد عجیبا غریبا! اتفاقی که سالهاست شاهدش نبودم و همیشه برام سوال بود که آخه چرا...


 آقای شیرینی فروش جعبه را روی ترازوی دیجیتال قرار داد،

بعد با استفاده از جدول مقابلش وزن جعبه را از وزن کل کم کرد.


یعنی در واقع وزن خالص شیرینی ها را به دست آورد.


سپس وزن خالص را در قیمت شیرینی ضرب کرد و خطاب به من گفت: ۱۴۸۰۰ تومان قیمت شیرینی به اضافه ۱۰۰تومان پول جعبه می شود به عبارتی۱۴۹۰۰ تومان



نمی دانم مطلع هستید یا خیر! ولی اغلب شیرینی فروشی های شهرمان، جعبه را هم به قیمت شیرینی به خلق الله می فروشند. و اصلا راستش را اگر بخواهید بیشترشان معتقدند که بیش از نیمی از سودشان از این راه است.


اما فروشنده مذکور چنین کاری نکرد. شیرینی را به قیمت شیرینی فروخت و جعبه را به قیمت جعبه.


کاری که شاید در ذهن شمای خواننده عادی باشد ولی در این صنف و در این شهر به غایت نامعمول و نامعقول!


رودربایستی را کنار گذاشتم و از فروشنده پرسیدم: «چرا این کار را کردید؟!!»


ابتدا لبخند زد و بعد که اصرار مرا دید، اشاره کرد که گوشم را نزدیک کنم. سرش را جلو آورد و با لحن دلنشینی گفت:


 «وای بر کم فروشان! داد از کم فروشی! امان از کم فروشی!»


 پرسیدم: «یعنی هیچ وقت وسوسه نمی شوید؟!! هیچ وقت هوس نمی کنید این سود بی زحمت را…» 


حرفم را قطع می کند: «چرا! خیلی وقتها هوس می کنم. ولی این را که می بینم…» و اشاره می کند به شیشه میز زیر ترازو.


چشم می دوزم به نوشته زیر شیشه:


 «امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی!»


 چیزی درونم گر می گیرد. ما کجاییم و بندگان مخلص  کجا!

حالم از خودم بهم می خورد.


راستی ما کم فروشی نمی کنیم؟🤔

👈کم فروشی کاری،

👈کم فروشی تحصیلی،

👈گاهی حتی کم فروشی عاطفی!

👈کم فروشی مذهبی،

👈کم فروشی در عبادت،

👈کم فروشی انسانی،

👈روزنامه خواندن در ساعت کاری،

گشت و گذارهای اینترنتی و..


🌸🌸



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 67

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست

هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!


عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!

دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست

نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد
شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست


تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست


تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ،

که با ایـن هـمه شـوق


چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست



              فریدون مشیری


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


شب قدر

‌ باز امشب "لیله القدر" خداست
ذکر یارب یارب و ورد دعاست...
  🌾🌾🌾🌾

گاه استغفار و دل لرزیدن است...
گاه توبه گاه "آمرزیدن" است...
🕊🕊🕊🕊

گاه عجز و التماس و هم نیاز...
رو به درگاه کریم چاره ساز...
💚💚💚💚

گاه جوشن خوانی شب تا سحر...
بارش باران اشک از چشم تر...
🌧🌧🌧🌧

پس به وقت ابتهال و حال زار...
یاد کن از این "حقیر بیقرار"...



http://jokland.ir/upload/2sms/picture/post_picture/jokland-adiahdahdbajdad.jpg


حضرت علی ع در خطبه ۲۴۴ نهج البلاغه میفرماید:

🔸 شب هنگام کسى به دیدار ما آمد و


ظرفى سر پوشیده پر از حلوا داشت،


دانستم آن ظرف تنها ظرف حلوا نیست،


چنان از آن متنفّر شدم که


گویا آن را با آب دهان مار سمّى، یا قى کرده آن مخلوط کردند

به او گفتم: هدیه است یا زکات یا صدقه!!؟


گفت: این هدیه (رشوه) است.


گفتم: چونان زنان بچّه مرده بر تو بگریند،


آیا از راه دین وارد شدى که مرا بفریبى!!

به خدا قسم اگر تمام آسمانها و زمین آنچه در عالم وجود دارم


به من بدهند تا پوست دانه ی جوی را به ستم از موچه ای بگیرم


و به همین مقدار خدا را نافرمانی کنم، هرگز چنین نخواهم کرد..

همانا این دنیاى آلوده شما نزد من

از برگ جویده شده ملخ پست تر است

على را با نعمت هاى فنا پذیر، و

لذّتهاى ناپایدار چه کار!!!

و همچنین در نامه 45 نهج البلاغه

میفرمایند:
      
 ای دنیا!

ازمن دور شو ، مهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگال تو رهایی یافتم،


واز دام هایت نجات یافته ام و از لغزش گاه هایت دوری گزیدم.

 کجایند بزرگانی که به بازیچه های خود فریبشان داده ای؟

 کجایند امت هایی که با زر و زیورت آنها را فریفتی


که اکنون در گورها گرفتار ودرون لحدها پنهان شده اند...


Image result for ‫علی ع‬‎


به علی شناختم من به خدا قسم خدا را


http://dl.funjoo.ir/wp-content/uploads/2015/07/20100815102218296_imam-ali.jpg


به فرقش کی اثر میکرد شمشیر

گمانم ابن ملجم (لعنت الله)  یاعلی گفت.....


Image result for ‫شهادت امام علی ع‬‎



بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون،به اسیر کن مدارا



http://morsali.kowsarblog.ir/media/blogs/morsali/zro_26mo2.jpg?mtime=1466797471


دیگر نمی اید صدای دلنشینت


سجاده ات رنگین شد از خون جبینت


امشب یتیمان بابا ندارند


امشب فقیران چشم انتظارند


***********************************


شهادت امام علی ع بر همه شیعیان و

دوستداران آن دردانه خلقت هستی و محبوب خدای عزوجل تسلیت باد


التماس دعا از همه عزیزان

  • مرتضی زمانی
  • ۱
  • ۰

عشق فقط خدا 66

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


اگر بر جای من


غیری گزیند دوست


حاکم اوست



حرامم باد اگر من


جان


به جای دوست بگزینم




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا



تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی


لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 65

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


خدای جان


هر کسی

در طلب و در پی چیزیست

و من...


در تو دیدم

همه آنچه که میخواهم را


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

تلنگر


یه روزی قرار شد برای خریدِ یک آپارتمان بزرگ و قدیمی در خیابان جردن با  دوستی همراه بشم

 با مشاور مسکن هماهنگ کردم ، قرار شد یه روزه همۀ پیشنهادها رو ببینم

 به هر جایی که برای بازدید میرفتم مواجه میشدم

با پیرمرد یا پیر زن وَ یا زن ُ شوهر پیری که فقط در گوشه ای از خانه شان زندگی میکردن

بقیۀ خانه متروک و دست نخورده بود ُ  غُبار گرفته

سوال میکردیم دلیل فروش چیست:


همه یک جواب مشترک داشتن که :

دیگه اینجا برامون بزرگه ، دیگه حوصلۀ رسیدگی به خونه رو نداریم

در پایانِ روز به نظرم اومد که ما  در تمام عمر بدنبال بزرگ کردنِ  خانه  و شکوه  جلالِ اون هستیم  ولی

در نهایت برمیگردیم به همان فضای گرم و کوچکِ محدود مان .
..

با خودمان چه میکنیم یک عمر...


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 64

عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


کاش میشد

به اونایی که خیلی بریدن و

حالشون خوب نیست،

این تیکه شعر مولانا رو تجویز کرد
.

.

.

🌸از همان جا

     🌸که رسد درد

          🌸هم آنجاست دوا👌🌹




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

داستانک معنوی


گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.

شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:
آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟

مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!

شمس پاسخ داد: بلی.

مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!

ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.

ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!

ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.

– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.

– پس خودت برو و شراب خریداری کن.

- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!

ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.

مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد،
شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.

تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد
اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.

آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و
پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.

هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا،
در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد
تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و
مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.

در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:
"ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید
به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."

آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد

. مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید،
اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!"

سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت
و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.

زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند
یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و
درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.

در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:
"ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،
این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند "

رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است"

شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و
بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.

رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت،
دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.

آنگاه مولوی از شمس پرسید:
برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟

شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست،
تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی،
در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند
و بر فر قت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل می رساندند.

این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.
پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

🔸دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
🔸ای هیچ برای هیچ با هیچ مپیچ

🔸دانی که پس از مرگ چه باقی ماند
🔸عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 63


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


زده ام دل به دلت


یک گره ی محکم و کور



" عشق " نامِ گره است،،


عمراً اگر باز شود



#حامد_طیرانیان_کریمیان.



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

خدا بده برکت

💎برکت در قرآن و حدیث💎

🔻کلیه موارد بر اساس احادیث معصومین علیهم السلام است.

🔷معنای برکت چیست؟

«برکت» به معنای خیر، فضل و زیاده چه مادی و چه معنوی و به معنای ثبوت و استقرار است.

🔷آنچه برکت ندارد یا برکت را می برد

✅ دروغ

✅ گناه آشکار

✅ غذای داغ خوردن

✅ قسم خوردن در تجارت

✅ ناسزا گفتن به برادر مسلمان

✅ اسراف کردن

✅ فساد نیت (سوء نیت داشتن)

✅ رفتن نزد سلطان جائر

✅ حبس (ندادن)حق مومن

✅ خیانت

✅ شراب خواری

✅ زنا

✅ سرقت

✅ منع زکاه

ترک نماز جمعه


عشق فقط خدا

🔷آنچه برکت  دارد یا برکت می آورد


✅ گفتن بسم الله الرحمن الرحیم

✅ عسل

✅ ترید و لو با سرکه و روغن زیتون

✅ راس ترید(غذا از اطراف خورده شود)

✅ غذای گرم

✅ آب شستن دست بعد از غذا (پاک نکنیم)

✅ پختن گوشت با شیر

✅ سبزی بقله الفاطمه

✅ خربزه

✅ خیار خوردن از انتها

✅ گوسفند، گاو و خروس

✅ داشتن اسب

✅ نگهداشتن گربه درخانه

✅ آب

✅ آتش

✅ سحری

✅ افطار روز فطر با انجیر

✅ خرما

✅ زمین

✅ درخت زیتون

✅ سفره ی غذای پر جمعیت

✅ وضو قبل و بعد غذا

✅ دواء(دارو)

✅ سویق

✅ چاه آب

✅ سنگ چخماق

✅ آسیاب دستی

✅ کوچک بودن قرص نان

✅ لقمه ی کوچک برداشتن

✅ طول ظرف

✅ پوشاندن روی ظرف غذا

✅ پوشاندن روی خمیر

✅ کشاورزی

✅ بسم الله اول غذا

✅ عیادت مریض

✅ نشستن در کنار بیمار فرورفتن در برکت است.

✅ اسماء الله

✅ اهل بیت علیهم السلام

✅ محبت امام علی علیه السلام

✅ ولایت حضرت امیر علیه السلام

✅ اقرار به فضیلت امیرالمؤمنین ع

✅ مومن برای مومن برکت است

✅قرآن

✅ بزرگسال

✅ کودکان

✅ مسجد کوفه

✅ شب لیله القدر

✅ رفق(مدارا کردن)

✅ خانه ای که قرآن و ذکرخدا باشد

✅مصافحه کردن

✅ صدقه

✅ مکیل(خرید و فروش با وزن نه عدد)

✅ حسن عمل

✅ زیادی مال

✅ داشتن تنور نان و پختن در خانه

✅ جماعت

✅ نامگذاری به اسم پیامبر

✅ زیارت الحسین علیه لسلام

✅ کم  هزینه بودن زن

✅ زن با مهریه  کم

✅ در مخالفت زنان

✅ سلم (آرامش و دوستی)در خانه

✅ شیر مادر

✅ پیرامون مسجد الاقصی

✅ آب آسمان

✅ تجارت

✅ زکات

✅ صداقت در شراکت

✅ جلب رضایت خدا

✅ بامداد شنبه و پنج شنبه

✅ ازدواج در ماه رمضان

✅ دانشمند و عالم

✅ پارچه فروشی

✅ در اجرای عدالت

✅ عیب کالا را گفتن هنگام فروش


✅ اذان نماز

✅ نماز

✅ نماز شب

✅ صف اول نماز

✅ نماز جماعت

✅ تشهدنماز(همراهی نماز در جماعت)

✅ امربه معروف و نهی از منکر

✅ همسایه خوب

✅ همسایه شیعه

✅ شنیدن سخن خدا و پیامبر

✅ ظهور امام زمان (عج)

✅ ایمان و تقوا

✅ نشستن نزد فقیه

✅ مشورت با عاقل خیرخواه

✅ سحرخیزی برای کسب رزق

✅ نیکوکاری و نیکویی

✅ رضایت به رزق

✅ داشتن دختر

✅ راستگویی

✅ سفره ای که یتیم بر سرش باشد

✅ ماه رمضان

✅ سلام گفتن در ورود به خانه به افراد

✅ سلام دادن در هنگام ورود به خانه خالی و خواندن سوره توحید

✍🏻م.م.ق

عشق فقط خدا



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


یک تلنگر و تذکر خاص


در ادبیات قرآن، آیه به آیه توحید دیده و تاکید شده است.


شرط عبودیت اقرار به یگانگی خداست.


حالا در #قرآن خداوند برای اینکه اهمیت احترام به پدر و مادر را نشان دهد

بلافاصله پس از دعوت به پرستش خود،

مومنان را به احترام پدر و مادر دعوت میکند:



« لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً » (بقره / 83)

 جز خدا را نپرستید وبه پدر و مادر خود احسان کنید


*************************************


✨ آثار خدمتــ به پدر و مادر ✨

✨🌹✨🌹✨🌹✨

💚√ برتر از جهاد:
【پیامبر اکرم (ص)فرمودند: قسم به خدایی که جانم دردست اوست

هر آینه انس پدر و مادر به تو در یک شبانه روز، از جهاد یک سال بهتر است.】

💚√ نیکی به والدین کفاره گناهان است:
【شخصی نزد حضرت رسول (ص) آمد عرض کرد: کار زشتی نبوده

مگر این‌که من انجام داده‌ام آیا برای من توبه‌ای هست؟ حضرت فرمود:

برو به پدر و مادرت نیکی کن تا کفاره گناهانت گردد.】

💚√ نگاه شفقت به پدرو مادر:
【پیامبر(ص)وفرمود: نیست فرزند نیکوکار به پدر و مادرش

مگر این‌که هر گاه از روی رحمت و محبت به والدین خود بنگرد

به هر نظری ثواب یک حج مقبوله برایش می باشد.】

💚√ خشنودی والدین خشنودی خداست:
【پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

خشنودی خداوند با خشنودی والدین است و خشم او با خشم ایشان است.】

💚√ دعای ملائکه به نیکی کننده به والدین:
【رسول خدا(ص) فرمود: خدای را دو ملک است

که یکی از آن‌ها میگوید خدایا از هر شری و آفتی نیکی کننده به والدین را نگهدار،

و دیگری میگوید: خدایا هلاک کن عاق والدین ها را به سبب غضب

فرمودند به آن‌ها و البته دعای ملک هم مستجاب است.】

📕 منابع؛

⇦بحار الانوار، ج 74، ص 52
⇦بحار الانوار، ج 74، ص 82
⇦بحار الانوار، ج 74، ص 73.
⇦کنز العمال، ج 16، ص 470.
⇦مستدرک الوسائل کتاب نکاح باب86 ص627




و این دو تا شعر خاص و زیبا رو تقدیم

به همه پدر مادر های در قید حیات و مهمان خانه های ابدی میکنم


پدر اسمت همیشه روی لب هاست / پدر مهرت همیشه توی دلهاست

پدر دفتر شعره توی طاقچه / تنها آرامشه قلبم تو شبهاست

پدر یادم نمیره مهربونیت / پدر یادم نمیره هم زبونیت

پدر وقتی که رفتی من شکستم / پدر حرف همست حرف جوونیت

پدر وقتی که رفتی من شکستم / پدر حرف همست حرف جوونیت

پدر پشتم شکست از رفتن تو / پدر شادی تموم شد تو غم تو

پدر اون همه حرفات کجا رفت / همه رفتن بعد از رفتن تو



سلطان غم چشم و چراغم مادر
تنها گل گلزار باغم مادر
بعد از خدا تنها امیدم مادر
من با دعایت روسفیدم مادر
مادر پرستار دلم ای روشنی بخشو چراغ منزلم
مادر پرستار دلم ای روشنی بخشو چراغ منزلم

در قلب من این آرزوی آخر است
گویند بهشت در زیر پای مادر است
ای وای من قدر تو را نشناختم
من را ببخش تنها به خود پرداختم
مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم
تو با بدی ام ساختی و سوختی
تنها چراغ خانه را افروختی
هر جمعه ها چشمت به قاب جاده ها
شاید بیاید ام یجیب جاده ها
مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم
مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم

کسی که تا همیشه پای من سوخت
چراغ خانه ی سرد من افروخت
شبی که سر به بالین تبم من
شبی که سر به بالین تبم من
زمین و آسمان یک جا به هم دوخت

مادر تویی دار و ندارم مادر
بعد از تو من دیگر چه دارم مادر
ای گریه ات پشت و پناهم مادر
من با دعایت روبه راهم مادر
مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم
مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم

پدر و مادر

عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

عشق فقط خدا 61


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


در این ماه زیبا ...

.

.

.

نشانده اند ما را


در دلِ اجابت


خواستند که بخواهیم تا بدهند...



هر چه در خواسته هایَم میگردم


جز تو خواستنی تر نمیابَم ...


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


💖 (قسمت ششم و/پایانی)

فواید #روزه_داری از معتبرترین سایتهای علمی جهان


🚸پایانی بر بهانه های کودکانه ی ملحدین .


آیا fasting که در قسمت های قبل دیدیم همان روزه داری مسلمان ها می باشد ؟

همانطورکه ملاحظه کردید در قسمت پنجم سایت ncbi

به صورت‌کاملا شفاف عبارت روزه ی ماه رمضان یا fasting in ramadanرو بکار برده بود .

اما اگر لغت fasting به تنهایی به کار برود بازهمان‌روزه های مذهبی مدنظر است ؟

14-دانشگاه Benedictine:

⭕️روزه داری یا صوم در زبان عربی ، باهدف  پ پرهیز از امیال نفسانی مانند رو آوردن آگاهانه به خوردن آشامیدن و روابط جنسی، در طول مدت زمانی از روز که از قبل از سپیده دم تا غروب خورشید می باشد ، صورت می گیرد . 

Fasting, or sawm in Arabic, is abstaining from the cravings of the carnal soul during the period beginning before the break of dawn and until sunset with the aim of disciplining the desires by consciously refraining from eating, drinking, and sexual relations
ben.edu/student-life/faith-communities/islamic-faith/upload/Fasting.pdf


15-دانشنامه بریتانیکا :

⭕️روزه داری (fasting) پرهیز از غذا یا نوشیدنی  یا هر دو  برای اهداف دینی  ، اخلاقی یا فرهنگی است

Fasting, abstinence from food or drink or both for health, ritualistic, religious, or ethical purposes
britannica.com/topic/fasting


16-دانشگاه بریگم ‌یانگ

⭕️روزه داری fasting  یعنی پرهیز از خوردن غذا و آب بصورت دوره ای برای اهداف مذهبی

The practice of periodic abstinence from food and drink for devotional purposes
eom.byu.edu/index.php/Fasting


⚠️ 40رفرنس از معتبرترین سایتهای علمی و دانشگاهی جهان درشش قسمت تقدیم ‌حضور مسلمانان شد .

امیدواریم مخالفین دین اسلام هم اندکی تفکر کنند . و اینو بدونند تمامی احکام اسلامی رو اگر اینطور زیر ذره بین علم قرار میدیم همشون با هر میزان پیشرفت علم باز هم بدون نقص و خالی از نقد هستند و تنها خداست که حکیم و عزیز است

🌹پایان

عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ
  • مرتضی زمانی