عشق فقط خدا

عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

عشق فقط خدا

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان
ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم

با تو ام با نی عالم با تو ام ای مهربانم
ای تو خورشید فروزان من شبم شب را بسوزان

کوچکم با قطره بودن راهی ام کن سوی دریا
عاقبت باید رها شد روزی از زندان دنیا

سیر در دنیای معنا بی زمان و بی مکان
وصل در عین جدایی زندگی با جان جان
..زندگی با جان جان

عاشقان در شوق پروازند از این خاکدان
چون که باشد پای یک عشق خدایی در میان...

کانال تلگرام ما
contact
جهت ورود کلیک کنید :)
جست و جو
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق به خدا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی

روزی حضرت داوود از یک آبادی میگذشت.

 پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید:

 مادر چرا گریه می کنی؟

پیرزن گفت: فرزندم در این سن کم از دنیا رفت. داوود گفت:

 مگر چند سال عمر کرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!!


 داوود گفت: مادر ناراحت نباش.

 پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند که

بیش از صد سال عمر نمیکنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید:

آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست کردن دارند؟

حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت کم با هم در

خانه سازی و اسباب داخل خانه ها رقابت میکنند.

 پیرزن تعجب کرد و گفت: اگر جای آنها بودم

تمام صد سال را به عبادت و خوشی و خوشحال کردن دیگران میپرداختم.


🍃برچرخ فلک مناز که کمر شکن است

🍃بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است

🍃مغرور مشو که زندگی چند روز است

🍃در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است


**********************************

❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


کانال تلگرام در مورد خدا


کانال تلگرام خدا


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

بنده ای یا آزاد؟



#داستانک_معنوی

صدای ساز و آواز بلند بود. هرکس که از نزدیک آن خانه می گذشت،

می توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست؟

بساط عشرت و می گساری پهن بود و جام «می» بود که پیاپی نوشیده می شد.

کنیزک خدمتکار درون خانه را جاروب زده و خاکروبه ها را در دست گرفته از

خانه بیرون آمده بود تا آنها را در کناری بریزد.

در همین لحظه مردی که آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود و

پیشانی اش از سجده های طولانی حکایت می کرد از آنجا می گذشت،

از آن کنیزک پرسید:«صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ » .
- کنیزک گفت آزاد.
- معلوم است که آزاد است. اگر بنده می بود

پروای صاحب و مالک و خداوندگار خویش را می داشت و

این بساط را پهن نمی کرد.ردوبدل شدن این سخنان بین کنیزک و آن مرد

موجب شد که کنیزک مکث زیادتری در بیرون خانه بکند.

هنگامی که به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیر آمدی؟ » .

کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت:

«مردی با چنین وضع و هیئت می گذشت و چنان پرسشی کرد و من چنین پاسخی دادم.

شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد.

مخصوصا آن جمله (اگر بنده می بود از صاحب اختیار خود پروا می کرد)

مثل تیر بر قلبش نشست.

 بی اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد.

با پای برهنه به دنبال گوینده ی سخن رفت.

دوید تا خود را به صاحب سخن که

امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود رساند.

به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد،

و دیگر به افتخار آن روز که با پای برهنه به شرف توبه نائل آمده بود کفش به پا نکرد.

او که تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزی» معروف بود،

از آن به بعد لقب «الحافی» یعنی «پابرهنه» یافت و

به «بشر حافی» معروف و مشهور گشت.

تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گرد گناه نگشت.

تا آن روز در سلک اشراف زادگان و عیاشان بود،

از آن به بعد در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست درآمد [1]

[1] . الکنی والالقاب محدث قمی، جلد 2،


******************************


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


کانال تلگرام در مورد خدا


کانال تلگرام خدا


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎
  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

شرایط دعا کردن


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61375338637503678062.jpg




🌻‍ شرایط دعا کردن 🌻‍

❶ اعتراف به گناهان

❷ شکر نعمتها

❸ صلوات بر محمد و آل محمد

❹ دعا کردن و حاجت خواستن


❺ صلوات بر محمد و آل محمد.


🌻‍ اگر دعایتان مستجاب شده مواظب سه حالت باشید 🌻‍

❶ آن که عُجب نکنى و نگویى من معلوم مى شود آدم خوبى هستم که

دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندى باعث فساد عمل و غلبه شیطان است.


❷ شکر و حمد خدا نمایى که تفضل کرد بر تو به اجابت دعاى تو،

بلکه مستحب است دو رکعت نماز شکر بجا آورى .

❸ همین که دعاى تو مستجاب شد ترک دعا نکنى و

باز در خانه خدا بروى تا بیگانه نشوى و در وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشى .


🌻‍ اگر دعایتان به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید 🌻‍

❶ آن که مایوس نشوى از رحمت خدا،

زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که

مانع اجابت است پس درصدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآى .

❷ ترک دعا نکن .

❸ راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود.


🔶‍ امام حسن علیه السلام مى فرماید:

« من ضامنم از براى کسى که در قلب او چیزى خطور نکند

بجز رضا و خشنودى به قضاى خدا این که دعا کند پس مستجاب شود.»



http://janjalinews.com/wp-content/uploads/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D9%88-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3-1.png


کانال تلگرام در مورد خدا


کانال تلگرام خدا


صوت و کلیپ معنوی در


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️



https://telegram.me/eshgekhodayi


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


#پرسش_و_پاسخ_معنوی

آیا کمک خواستن از غیر خدا با ایاک نعبد و ایاک نستعین مخالف نیست؟

چرا خدا در مقوله عبادت در آیه 186 بقره واذا سالک عبادی....

چرا خدا نگفت قل و خودش مستقیم گفت

:فانی قریب آیا کمک از غیر خدا با ایاک نعبد وایاک نستعین مخالف نیست؟

پاسخ:

« وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ

فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

(1)؛ و چون بندگان من از تو سراغ مرا می گیرند بدانند که من نزدیکم و

دعوت دعاکنندگان را اجابت می کنم. البته در صورتی که مرا بخوانند.

پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و

باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.

بیشتر مفسران درباره این آیه شریفه نظرشان این است که

خداوند در این آیه در افاده مضمونش بهترین اسلوب و لطیف ترین و

زیباترین معنا را بیان کرده است و در آن نشانه های مهربانی خداوند نسبت به

بندگانش وجود دارد که مفسران آنها را بیان کرده اند.


از جمله این نکات لطیف همین حذف لفظ «قل» و واسطه است که

خداوند خواسته خودش این حقیقت را به بندگان بگوید که من به شما نزدیکم.


مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی این مطلب را در

ضمن نکات ظریفی که برای این آیه بیان کرده اند، آورده اند.

علامه طباطبایی می نویسد: «ثم حذف الواسطة فی الجواب حیث قال:

فَإِنِّی قَرِیبٌ و لم یقل فقل إنه قریب...»

(2) سپس واسطه را در جواب انداخته آنجا که فرموده

(پس همانا من نزدیکم) و نفرموده: پس بگو او نزدیک است.

آیت الله جوادی هم می نویسند: سومین نکته: حذف واسطه در جواب که فرمود

« پس تحقیقا من نزدیکم» و نفرمود «بگو او نزدیک است.»(3)

اما درباره کمک خواستن از غیر خدا: اگر کمک خواستن ما از

دیگران با توجه به این نکته باشد که آنان فقط واسطه و سبب هستند و

همه کاره خداست، با « ایاک نستعین» تنافی ندارد

زیرا خداوند خودش خواسته است کارها از طریق واسطه ها و اسباب انجام بگیرد.


در روایتی امام صادق (ع) فرمودند:


« أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحا...»


(4)؛ خدا از آن ابا دارد که چیزها را جز به اسباب آنها روان  گرداند، این است که


برای هر چیز سببی قرار داد، و برای هر سبب شرحی...

خداوند در قرآن هم می فرماید:


«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ ...»


(5)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید،


از خداوند پروا کنید و به سوی او وسیله بجویید.

بنابراین سبب ها و وسیله ها را هم خداوند قرار داده تا به کمک آنها به او

برسیم و بتوانیم زندگی فردی و اجتماعی مان را اداره کنیم. اگر غیر خدا و

انسان های دیگر را که از آنها کمک می گیریم، مستقل و

همه کاره بدانیم، این با « ایاک نستعین» تنافی دارد.

اگر هر کمک خواستنی از غیر خدا شرک باشد یک موحد روز زمین یافت نمی شود

چرا که همه انسانها از همدیگر کمک می گیرند.

آیا معصومین (ع) در هنگام مریضی از پزشک کمک نمی گرفتند.

پی نوشت ها:

1. بقره(2)آیه186.

2. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، انتشارات جامعه مدرسین، ج2، ص30.

3. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، انتشارات اسراء، ج9، ص396.

4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،انتشارات اسلامیه، ج1، ص183.

5. مائده(5)آیه35.



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰



‍#اعجاز_علمی_قرآن

#پزشکی

⚡️اشاره قرآن به نبود حس گرما درمعده

⚡️معده بخشی از بدن است که وظیفه اصلی آن هضم غذا است و


دارای یک نوع اسید است که به اسید معده معروف است و


به هضم بیشتر غذا کمک می کند.معده دارای بخش های مختلفی از


جمله سلول های پوششی و مخاط و کیموس می باشد که در تصویر


زیر بخش های مختلف آناتومی معده به تصویر کشیده شده است

⚡️از لحاظ پزشکی نیز اگر معده مانند پوست انسان بود و


دارای مخاط نبود به مرور زمان توسط اسید معده از بین می رفت و


دارای یک پوشش محکم می باشد

⚡️در سوره محمد آیه 15 نوشته شده است:

💥مثل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده [چون باغى است که] در


آن نهرهایى است از آبى که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و


جویهایى از شیرى که مزه‏اش دگرگون نشود و


رودهایى از باده‏اى که براى نوشندگان لذتى است و


جویبارهایى از انگبین ناب و در آنجا از هر گونه میوه براى آنان [فراهم] است و


[از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست


[آیا چنین کسى در چنین باغى دل‏انگیز]


مانند کسى است که جاودانه در آتش است و


آبى جوشان به خوردشان داده مى‏شود


[تا] 💥روده‏ هایشان را از هم فرو پاشد💥 (۱۵)


⚡️نکته این آیه این است که روده بعد از معده قرار دارد و مواد از


معده باید بعد از هضم وارد روده بشوند و خداوند در


این آیه اشاره ای به سوختن معده به جهنمیان نمی کند و


اشاره می کند که بعد از خوردن آب جوش روده های جهنمیان از


هم فرو می پاشد.در صورتی که روده دارای حس گرهای بسیار قوی است و


سوزش ناشی از گرما را نیز احساس میکند

راست گفت خداوند بزرگ و بالامرتبه👏👌

✨ ✨✨✨✨✨


http://uupload.ir/files/10qd_photo_2017-03-13_13-44-48.jpg

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰



اعجاز علمی قرآن

🌗⚡️اعجاز در علم نجوم⚡️🌗

💥صاعقه رحمتی از جانب خدا💥


🌺💞دانشمندان معتقدند صاعقه هایی که به زمین می خورد

برای ایمنی پوشش جوی ضروری است و اگر صاعقه نبود،

 جو زمین مملو از بار الکتریکی می شد و

 حیات از بین می رفت و بارانی وجود نداشت...💞🌺

✨💫 دانشمندان می گویند که در هر ثانیه زمین در معرض بیش از

 صد آذرخش قرار می گیرد که

 میانگین آن هشت ملیون آذرخش در هر روز است.💫✨

❣️💞 و این از رحمت الهی است که

 این صاعقه ها به مناطق غیر مسکونی اصابت می کند.💞❣️

✨ سبحان الله. ✨

🍃🌻خداوندی که می فرماید: (هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا) [الرعد: 12].🌻🍃

💥⚡️(اوست که صاعقه را که مایهء ترس و امید است، به شما نشان می دهد.)

وبلاگ عشق فقط خدا www.deniz.blog.ir



Image result for ‫صاعقه‬‎
Image result for ‫صاعقه‬‎


  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰

#داستانک_معنوی

میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته


دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.

روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند،


برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد


تا در شهر به برادرش برساند.

منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که


غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.


چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد


و امانتی را می دهد،


برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و


در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و


به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد.

چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمی بیند


عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود.

در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که


برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان میکند،‌


دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و


در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و


از سقف دکان به زمین میریزد.


چون زرگر این را می بیند میگوید:

ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و


دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی،


وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند...


و شعری از استاد سخن سعدی

🍃شنیدم زاهدی در کوهساری

قناعت کرده از مردم به غاری☘️

🍃بدو گفتم چرا در شهر نائی

که از آزار غربت وا رهائی☘️

🍃بگفت آنجا پریرویان نغزند

چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند☘️

🌺کانال عشق فقط خدا🌺

@eshgekhodayi



  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


#داستانک_قابل_تامل


#یک_خاطره_یک_دنیا_تفکر

 دروغ ریشه جامعه را خشڪ میڪند!!!




یڪی تعریف می ڪرد:

 ڪنار سی و سه پل اصفهان نشسته بودم .


نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد ڪه


از پدر و مادرش اندڪی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میڪرد !
 
بقدری چهره زیبا و بانمڪی داشت ڪه بی اختیار با دستم اشاره ڪردم به طرفم بیاید,

امادر حالتی از شڪ و ترس از جایش تڪان نخورد !

دو سه بار دیگر هم تڪرار ڪردم اما نیامد!!!

به عادت همیشگی ، دستم راڪه خالی بودمشت ڪردم و


به سمتش گرفتم تا احساس ڪند چیزی برایش دارم !


بلافاصله به سویم حـرڪت ڪرد!!

در همین لحظه پدرش ڪه گویا دورادور مواظبش بود


بسرعت به سمت من آمد و یڪ شڪلات را مخفیانه در مشتم قرار داد !

بچه آمدوشڪلات راگرفت! !!


به پدرش ڪه ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم!


او گفت میدانم و مطمئنم ڪه میخواستی با او بازی ڪنی,اما وقتی مشتت را


باز میڪردی او متوجه میشد ڪه اعتمادش به تو بیهوده بوده است!!!


ڪار تو باعث می گردید ڪه بچه ، دروغ را تجربه ڪند و


دیگر تا آخر عمرش به ڪسی اعتماد نڪند...!!!


💖کانال عشق فقط خدا💖

@eshgekhodayi



  • مرتضی زمانی
  • ۱
  • ۰


کشاورز بی‌سوادی که در یک شب حافظ کل قرآن شد


کشاورز بی‌سوادی که پای منبر یک روحانی متوجه اهمیت پرداخت زکات شده بود،

به دلیل عدم پرداخت آن توسط صاحب زمین کار خود را رها کرد.

 پس از مدتی صاحب زمینی شد و نیمی از محصولات خود را به فقرا ‎داد

 تا اینکه این رفتارش او را به حافظ قرآن مبدل کرد.


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/09/13/13920913000473_PhotoL.jpg


به گزارش خبرنگار فعالیت‌های قرآنی خبرگزاری فارس،


کتاب «بهترین روش حفظ قرآن» نوشته محمدحسین اجرائی که

توسط انتشارات جامعةالقرآن به چاپ رسیده است، حاوی مطالب ارزشمندی است که


قسمتی از این کتاب داستانی درباره شخصی بی‌سواد که


با یک سخنرانی متحول می‌شود و برای رزق روزی حلال حتی شهر خود را ترک می‌کند تا


اینکه به فضل خدا حافظ قرآن می‌شود، آورده شده است که آن را در ادامه می‌خوانید.


کربلایی کاظم در سال 1300 هجری قمری در روستای ساروق اراک بدنیا آمد و

در همان روستا هم زندگی می‌کرد.

سواد خواندن و نوشتن نداشت که داستان حافظ قرآن شدن او در دوران جوانیش اتفاق افتاد.


او در روستا مشغول کار کشاورزی بود،

در آن سال یک روحانی جهت تبلیغ و بیان احکام حلال و حرام به روستا آمده بود و

در منبر و سخنرانی خود از خمس و زکات، مسائلی را گفت و توضیح داد که

کسانی که گندم و جو و... آنها به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهند،

مالشان مخلوط به حرام می‌شود و

اگر با عین پول آن گندم‌های زکات نداده، خانه یا لباس تهیه کنند،

با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است،

مسلمان واقعی باید به احکام الهی و حلال و حرام توجه کند و اهمیت دهد و زکات مالش را بدهد.


(کربلایی) کاظم چون می‌دانست، صاحب زمینی که در آن کار می‌کند،

مقید به پرداخت زکات و حق فقرا نیست،

به این فکر فرو رفت که پس مال او مخلوط به حرام و

زندگی او با پول حرام مخلوط یا شبهه‌ناک است. این مسئله را با صاحب زمین،

در میان گذاشت و از او خواست تا او زکات مالش را پرداخت کند ولی او زیر بار نرفت.


از این رو کاظم تصمیم گرفت از آن روستا هجرت کرده و درجای دیگر مشغول کار شود که

اجرت او حلال و پاک باشد. چند سالی خارج از آن روستا به فعالیت پرداخت تا

این که از او خواستند به روستای خود برگردد.


به روستا برگشت و زمینی با مقداری گندم در اختیارش گذاشتند تا

خودش مستقل کشاورزی کند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و

نصف دیگر را در زمین کاشت و خدا به زراعت او برکت داد،

به حدی که بیش از معمول برداشت کرد و

از همان سال بنا گذاشت که نیمی از برداشت خود را به فقرا بدهد و

(با اینکه مقدار زکات یک دهم و یا یک بیستم است)

هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان می‌داد.


یک سال هنگام برداشت محصول، پس از چند روز که خرمنش را کوبیده بود که

 مشغول باد دادن خرمن شد تا کاه آن جدا شود.

نزدیک ظهر شد، باد متوقف و هوا گرم شد و نتوانست به کار خود ادامه دهد،

مجبور شد به خانه برگردد. در راه یکی از فقرای روستا به او می‌رسد و می‌گوید:

امسال در راه خدا از محصولت چیزی به ما ندادی و ما را فراموش کردی!


کاظم به او می‌گوید: خیر! فراموش نکردم ولی هنوز نتوانستم محصولم را جمع کنم.

او خوشحال می‌شود و به طرف ده می‌رود اما کاظم دلش آرام نمی‌گیرد و به مزرعه برگشته،

مقداری گندم با زحمت زیاد جمع آوری می‌کند تا برای آن فقیر ببرد.


قدری علوفه برای گوسفندانش می‌چیند و گندم‌ها و علف‌ها را بر دوش می‌گذارد و


روانه دهکده می‌شود.


به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن که محل دفن چند امامزاده است، می‌رسد.


برای استراحت روی سکویی کنار درِ باغ امامزاده می‌نشیند و


گندم و علوفه را گوشه‌ای می‌گذارد و به فکر فرو می‌رود.


چند لحظه بعد دو جوان بسیار زیبا و جذاب را می‌بیند که


به طرف او می‌آیند و وقتی به او می‌رسند، می‌گویند:


کاظم! بیا برویم در این امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم!


کاظم می‌گوید: می‌خواهم به منزل بروم و این علوفه را به منزل برسانم.


آنها می‌گویند: خیلی خوب، حالا بیا تا با هم فاتحه‌ای بخوانیم.


آنها از جلو و کاظم دنبال آنها به سوی امامزاده روانه می‌شوند،


ابتدا به امامزاده نزدیک‌تر می‌شوند و فاتحه‌ای می‌خوانند و


آنگاه به امامزاده بعدی می‌روند و داخل می‌شوند.


آن دو نفر مشغول خواندن ذکرهایی می‌شوند که کاظم نمی‌فهمد،


ناگهان کاظم متوجه می‌شود که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است


و یکی از آن دو به او می‌گوید: چرا چیزی نمی‌خوانی؟


او جواب می‌دهد: من سواد ندارم، آن جوان می‌گوید:


باید بخوانی، آنگاه دست به سینه کاظم می‌گذارد و فشار می‌دهد و می‌گوید:


حالا بخوان. کاظم می‌گوید: چه بخوانم؟ آن آقا آیه‌ای را می‌خواند و می‌گوید: اینطور بخوان!


کاظم آیه را می‌خواند تا تمام می‌شود .


بعد برمی‌گردد که به آن آقا حرفی بزند یا چیزی بپرسد که می‌بیند کسی همراهش نیست و


خودش تنها در حرم ایستاده و ناگهان دچار حال خاصی می‌شود و بی‌هوش روی زمین می‌افتد.


هنگامی که به هوش می‌آید، احساس خستگی شدید می‌کند و


به این فکر فرو می‌رود، که اینجا کجاست و او در این جا چه می‌کند؟


آنگاه از امامزاده بیرون می‌آید و بار علوفه و گندم را برمی‌دارد و


روانه دهکده می‌شود ولی در میان راه متوجه می‌شود که چیزهایی را می‌خواند و


سپس داستان آن دو جوان را به خاطر می‌آورد و خود را حافظ تمام قرآن می‌یابد.


دیدگاه علما و دانشمندان بزرگ درباره کربلایی کاظم


*مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری که از مراجع بزرگ روزگار خود بود و

نماز باران او مشهور است، از کربلایی کاظم آزمون مفصلی گرفت و

در نهایت از وی خواست تا سوره بقره را از آخر به اول به طور معکوس بخواند.

کربلایی کاظم از آخرین آیه: «لا یکلف الله نفساً...»

آ‌غاز و به طور معکوس شروع به تلاوت کرد که آیت الله خوانساری،

پس از قرائت چند صفحه گفت: راستی که عجیب است، من شصت سال است که

سوره مبارکه توحید را که چهار آیه است می‌‌خوانم،

اما اگر اینک از من بخواهند تا آن را به عکس قرائت کنم

بدون فکر و دقت و تامل، نخواهم توانست.

اما این بنده خدا را بنگرید که چگونه و بدون درنگ و با سرعت و

دقت و بدون غلط، سوره بقره را به عکس می‌خواند، راستی که کار او شگفت انگیز است.


*آیت الله حاج سیدهبةالدین شهرستانی که از بزرگان شیعه و

از دانشمندان مشهور حوزه علمیه نجف بود، در سفرش به ایران و

زیارت حضرت رضا(ع)  با کربلایی کاظم دیدار کرد و

از کار او غرق در شگفتی شد.

در حالی که خود او نیز حافظ قرآن بود و با زحمت و صرف وقت و

تلاش بسیار، قرآن را حفظ کرده و با تمرین بسیار می‌کوشید آن را فراموش نکند.

مرحوم شهرستانی او را به همراه خود به عراق برد و نشست‌های متعددی

با شرکت حافظان قرآن از کشورهای عربی تشکیل داد و از آنها خواست

تا کربلایی کاظم را بیازمایند و آنها نیز او را از نظر تلاوت،

حفظ، معکوس خواندن و کشف آیات مورد نظر، بدون فوت وقت آزمودند و

همگی از کار او شگفت زده شدند.


*کربلایی کاظم به محضر آیت الله بروجردی رفت و

آن عالم گرانمایه، ضمن اینکه او را مورد تفقد قرار داد، چندین آیه و

سوره از وی پرسید و کربلایی کاظم بی‌درنگ شروع به خواندن ادامه آیات کرد و

آن قدر خواند که همه را به تعجب واداشت.


در آن هنگام، مرحوم آیت الله بروجردی آیه‌ای را تلاوت کرد که کربلایی کاظم گفت:

آقا! اشتباه تلاوت کردید. هنگامی که قرآن را آوردند، دیدند او درست می‌گوید.


*آیت الله جعفر سبحانی که از علمای بزرگ و دانشمندان ممتاز قم است در مورد کربلایی کاظم می‌گوید:


عصر روزی وارد مدرسه فیضیه شدم دیدم حافظ قرآن، کنار باغچه مدرسه نشسته است و

گروهی بر گرد او حلقه زده و از او قرآن می‌پرسند و او پاسخ می‌دهد.

من هم جلوتر رفتم و دو مورد از دو سوره «صافات» و «ص» از ایشان پرسیدم

که با سرعت و دقت، از حفظ، پاسخ مناسب را داد، قرآن کوچکی از جیب در آوردم و

از او خواستم تا آیه‌ای را که من می‌خوانم پیدا کند و

او بی‌درنگ قرآن را گرفت و با یک قبضه گشود و گفت: بفرما!

این آیه مورد نظر شما! وقتی نگاه کردم با شگفتی بسیار دیدم در همان صفحه است.


*شهید سید عبدالحسین واحدی از سران فدائیان اسلام با زحمت زیاد

از چند سوره، کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود

که وقتی در محضر جمعی از علما آنها را خواند هیچ یک از آنها احتمال نداده بودند که

آن آیه از قرآن نباشد ولی کربلایی کاظم به او گفت:

این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره و

تقریباً بیست کلمه را از بیست سوره، همه را یک به یک نام برد و

قبل و بعد آن کلمه‌ها را از همان سوره‌ای که نام می‌برد تلاوت می‌کرد و گفت:

چند واو هم از جیب برای اتصال کلمات بین آنها گذاشته‌ای! می‌خواهی مرا امتحان کنی.


و اینست معجزه قرآن


مرحوم کربلایی کاظم ساروقی در روز عاشورای سال 1378 هجری قمری در قم وفات کرد و در قبرستان نو مدفون شد






کانال تلگرام در مورد خدا


کانال تلگرام خدا


صوت و کلیپ معنوی در


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️



https://telegram.me/eshgekhodayi


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎

  • مرتضی زمانی
  • ۰
  • ۰


v2qnN


🍃ﻣﯿﻨﻮیسم "ﺳﺮﺷﺎﺭﺍﺯ ﻋـﺸــﻖ"❤️

ﺑﺮﺍی ﺗـﻮیی ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ

ﺗﻨﻬـﺎ ﻣﺨﺎﻃـب ﺧﺎﺹّ 💝

ﻧـﻮﺷـته هـﺎی ﻣـنی💝

ﺑﺮﺍی ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍنی💝

که بدانی ﺩﻭﺳت ﺩاشتنت💝

در مـن"بی انتهـاست"💝


🍃خدایا عاشقتم ❤️🍃



کانال تلگرام خدا


@eshgekhodayi



etaNJ



#داستانک_معنوی



روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و


وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!

همه ی مردم جمع شدند و شیطان وسایلی از قبیل:


غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت،


شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...

در میان همه ی وسایل، یکی از آنها بسیار کهنه و


مستعمل بود و بهای گرانی داشت!

کسی پرسید: این عتیقه چیست؟

شیطان گفت: این ناامیدی است...

شخص گفت: چرا اینقدر گران است؟

شیطان با لحنی مرموز گفت:

این موثرترین وسیله ی من است!

شخص گفت: چرا اینگونه است؟

شیطان گفت: هرگاه سایر ابزارم اثر نکند،

 فقط با این می توانم در قلب انسان رخنه کنم و

وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم می کنم...

این وسیله را برای تمام انسانها به کار برده ام،

برای همین اینقدر کهنه است...!

*******************

امام علی (ع) می فرماید: بزرگ­ترین بلا، ناامیدی است.

 ناامیدی، صاحب خود را می کشد.

هر ناامیدی، ناکام است.

حتی درباره بدترین فرد این امت،

 از رحمت خدا ناامید مشو؛


چند سند قرآنی در مورد این مطلب


🍃اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و

از رحمت خدا نومید مباشید،

زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمى‌شود سوره یوسف آیه 87




🍃چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود؟!  سوره حجر آیه 56


🍃بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید!

از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد،

 زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. سوره زمر ایه 53


💝کانال عشق فقط خدا💝

@eshgekhodayi


fWk1N


مناجات_عاشقانه


🌹خدایا

🍃زندگی همه با یاد تو💝

#شادی همه با یافت تو💝

و جان آنست که در آن شناخت تو است💝

موجود نفس‌های جوانمردانی💝

حاضر دل‌های ذکر کنندگانی💝

از نزدیک نشانت می‌دهند و برتر از آنی💝

از دور می‌پندارند و نزدیک‌تر از جانی💝

ندانم که در جانی یا خود جانی💝

آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی💝



🌺الهی!

🍃تا با تو آشنا شدم ،

از خلایق جدا شدم💖

در جهان شیدا شدم...💖

نهان بودم ، پیدا شدم...💖

🌷کریما!

🍃هرکه را خواهی که بر افتد ،💝

او را رها کنی تا با دوستان تو در افتد💝

🌼زیباترینم خدا

🍃مران کسی را که خود خواندی...💝

ظاهر مکن جرمی را که پوشاندی...💝

🌸کریما!

🍃میان ما و تو داور تویی...💝

آن کن که سزاوار آنی💝

نه آنچنان که سزاوار ماست...💝

💐الهی!

🍃مرکب وا ایستاد و عمرم بفرسود...💖

همراهان برفتند و این بیچاره را جز #حیرت نیفزود...💖

🌻الهی!

🍃اگر خامم پخته‌ام کن...💝

و اگر پخته‌ام سوخته‌ام کن...💝

💝کانال عشق فقط خدا💝

@eshgekhodayi

4Cz8y

💖✨✨💖✨✨💖✨✨💖✨✨

#مناجات_عاشقانه

#مناجات_زیبای_دکتر_چمران


خدایا


" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد،


تو او را خراب کردی،


خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی،


عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی،


هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم،


در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم،


تو یکباره همه را برهم زدی،


و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی،


تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و


هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم...


تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و


به جز تو آرزویی نداشته باشم،


و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم،


و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم...


خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم.



    💖کانال عشق فقط خدا💖


@eshgekhodayi



Image result

❄️❄️🌟❄️❄️🌟❄️❄️🌟❄️❄️🌟

#داستانک_معنوی

💫ابلیس و آزمایش خدا💫

✍...ابلیس بر حضرت عیسی (ع) آشکار

شد و گفت: تو نبودی که می گفتی

جز آنچه خدا مقرّرت کرده است بر

تو نرسد ؟


فرمود : بلی .


گفت : پس

خویشتن را از قله این کوه فرو انداز

اگر مقرّرت باشد که به سلامت مانی !



 فرمود : خداوند را رسد که بندگان

را آزماید نه بندگان را که خداوند را

آزمایند !

   


      💖کانال عشق فقط خدا💖

@eshgekhodayi

rJUIJ


💕خدا را دوست دارم

💕چون هرچه دارم از اوست

💕اگر عاشقم از اوست

💕اگر صادقم، صداقتم از اوست

💕اگر شادم، شادیم از اوست

💕اگر زندگی می‌کنم

💕زندگیم از اوست


کانال تلگرام خدا



@eshgekhodayi


s8OfT


گاهی هم:❤️🍃

نه برای اینکه

دنبال ازدیاد نعمتیم

نه از ترس ..‌‌.

نه از روی عادت.‌...

نه برای دل خودمان..‌‌‌‌..

تنها برای خدا......

بگوییم....

الحمدللّٰه❤️🍃

💝کانال تلگرام خدا💝


@eshgekhodayi

A3Dro

زیباترینم خدا🌺

🍃متبرکم گردان به نامت💝

🍃متبلورم گردان به عبادتت💝

🍃متذکرم گردان به ذکرت💝

🍃مرحمتم گردان به رحمتت💝

کانال تلگرام خدا

@eshgekhodayi



  • مرتضی زمانی